bato-adv
کد خبر: ۵۲۳۱۹۴

دست از سر محمد بنا بردارید

دست از سر محمد بنا بردارید
قطعا می‌شود از محمد بنا به‌عنوان مربی‌ای که اعتقادی به برگزاری رقابت‌های انتخابی تیم ملی ندارد، انتقاد کرد و این سیاستش را زیر سؤال برد ولی یقینا نمی‌شود او را مقصر رفتن علی ارسلان یا هر ورزشکار دیگری از ایران دانست. اصلا مگر نه اینکه در هر عرصه ورزشی، مربی حق دارد در مورد مسائل فنی تمام‌و‌کمال حرف آخر را بزند؟
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۶ - ۰۲ دی ۱۴۰۰

ورزش ایران این روزها درگیر دو موضوع غیرفنی شده که هرکدام دوباره علامت سؤال درباره مدیریت کلان را زیر سؤال برده است. اولی مربوط به درخواست پناهندگی شقایق باپیری، ملی‌پوش هندبال زنان است و دیگری هم تغییر تابعیت علی ارسلان، فرنگی‌کار ایرانی. این دومی تبعه صربستان شده تا از این به بعد با پرچم این کشور در رقابت‌های کشتی شرکت کند.

به گزارش شرق، جنس بحثی که این دو اخیرا در فضای ورزش ایران به وجود آورده‌اند یکی نیست؛ اولی، یعنی باپیری، مدال‌آوری با تیم ملی نداشته و جنس درخواست پناهندگی‌اش بیش از آنکه ورزشی باشد، ریشه در موضوعاتی دیگر از جمله نگاه انتقادی‌اش نسبت به تبعیض اعمال‌شده بین زن و مرد در جامعه ایران دارد. باپیری با وجود چنین دیدگاهی طعم بازی در تیم ملی هندبال را به مدت شش سال چشیده و مشکل پشت خط ماندن نداشته است.

تغییر تابعیت علی ارسلان اما جنس کاملا متفاوتی دارد؛ او ظاهرا از اینکه در تیم ملی باید پشت خط چهره‌های سرشناسی می‌مانده و فرصت رسیدن به دوبنده اصلی تیم را نداشته تابعیتش را تغییر داده تا بتواند شانس مبارزه‌کردن در رقابت‌های جهانی و المپیک را داشته باشد. اتفاقا این مورد دوم در فضای بین‌المللی کمتر ورزش ایران را زیر سؤال برده و تحت‌فشار قرار داده است ولی برعکس در ایران، تغییر تابعیت ارسلان باعث شده تا اهالی کشتی به محمد بنا، سرمربی کنونی تیم کشتی فرنگی ایران بتازند و او را مقصر رفتن این چهره و البته دلخوری چهره‌های دیگر کشتی فرنگی اعلام کنند.

ادعا شده ارسلان با وجود مقام‌هایی که در رده‌های جوانان و امید داشته، به چشم اعضای کادر فنی تیم ملی نیامده و به همین دلیل تصمیم گرفته از ایران برود و برای صربستان مبارزه کند. مشخص نیست این ادعا تا چه اندازه درست باشد، چون طبق صحبت‌هایی که اعضای کادر فنی تیم ملی کشتی فرنگی داشته‌اند، او مقامی درخور در رده بزرگسالان نداشته که بخواهد شانسی برای حضور در ترکیب اصلی تیم ملی داشته باشد. ضمن اینکه نوسانش هم آن‌قدری به چشم آمده که نتواند محمد بنا را قانع کند تا این کشتی‌گیر را در ترکیب اصلی قرار دهد.

با‌این‌حال‌ هجمه‌ای که از سوی اهالی کشتی علیه محمد بنا در این مورد صورت گرفته به طرز مشکوکی عجیب است. عجیب به این دلیل که رفتن علی ارسلان از ایران را به پای او نوشته‌اند. استدلال منتقدین بنا این است که به انتخابی تیم ملی اعتقادی ندارد و کشتی‌گیری که خودش دوست داشته باشد را برای تیم ملی به رقابت‌های جهانی و المپیک می‌برد. با وجود آنکه چنین نقدی بر محمد بنا وارد است ولی عجیب آنکه در بین منتقدان کنونی‌اش، چهره‌هایی دیده می‌شوند که خودشان با همین سیستم به دوبنده تیم ملی رسیده و بدون حضور در رقابت‌های انتخابی راهی مسابقات جهانی و المپیک شده‌اند.

عجیب اینکه این عده از افراد با بستن چشم‌هایشان روی واقعیت موجود، تصمیم به پناهندگی، مهاجرت یا تغییر تابعیت یک ورزشکار ایرانی را فقط به یک شخص ربط داده و انگار تمام و کمال محمد بنا در همه این موارد دست داشته است! حال اما مسئله چیز دیگری است و با دادن آدرس غلط نمی‌شود واقعیت موجود را خدشه‌دار کرد. سؤالی که در این بین مطرح می‌شود این است که کیمیا علیزاده، سعید ملایی و علیرضا فیروزجا، سه نفر از چهره‌های برتر ورزش ایران به چه دلیلی مهاجرت کرده، پناهنده شده و تغییر تابعیت داده‌اند؟ آیا آنها هم پشت ترافیک تیم ملی مانده و فرصت حضور در رقابت‌های جهانی و المپیک را از دست داده‌اند؟ قطعا خیر.

چهره‌های مذکور در زمره استعدادهای برتر ایران در رشته‌های تکواندو، جودو و شطرنج بودند که دو نفر از آنها به دلیل کاملا مشخص عدم مبارزه با رقبای اسرائیلی که خط قرمز ایران است، مهاجرت کرده‌اند و دیگری هم به گفته خودش برای داشتن زندگی بهتر در امورات شخصی و ورزشی از ایران رفته است. نکته جالب در‌این‌بین این است که پیش از علی ارسلان هم چهره‌های بیشتری از ورزش ایران به‌ویژه در رشته‌های تکواندو و کشتی تغییر تابعیت داده و برای کشورهای دیگر مبارزه کرده و مدال هم آورده‌اند. چطور آن زمان کسی یک نفر را مشخصا مقصر نمی‌دانست و به‌طور «خودجوش» (!) به او اعتراضی نمی‌کرد؟

قطعا می‌شود از محمد بنا به‌عنوان مربی‌ای که اعتقادی به برگزاری رقابت‌های انتخابی تیم ملی ندارد، انتقاد کرد و این سیاستش را زیر سؤال برد ولی یقینا نمی‌شود او را مقصر رفتن علی ارسلان یا هر ورزشکار دیگری از ایران دانست. اصلا مگر نه اینکه در هر عرصه ورزشی، مربی حق دارد در مورد مسائل فنی تمام‌و‌کمال حرف آخر را بزند؟

واقعیت این است که انتقادهایی که این روزها از محمد بنا می‌شود، بیشتر بهانه‌جویی و ابراز علنی غرض‌ورزی علیه او و موفقیت‌هایی است که در المپیک اخیر با تیم ملی کشتی فرنگی به دست آورده است. شاید بسیاری از همین منتقدان امروز، تصورش را نمی‌کردند، بنا با یک طلا و یک برنز و البته مقداری بدشانسی در کسب مدال بیشتر، توکیو را به مقصد تهران ترک کند. شاید اگر چنین نبود و به‌جای بنا، سکان هدایت تیم در دست فرد دیگری بود، الان بسیاری از اهالی کشتی اصلا دغدغه تغییر تابعیت ارسلان را نداشتند. به‌هر‌روی اصرار بر تقصیر بنا در این مورد مشخص دادن آدرس غلط برای رفتن ورزشکاران و استعدادهای ایرانی است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین