با من مثل یک دشمن رفتار کردند. من وقتی از آلمان برگشتم تا در کشور خودم قضاوت کنم، متوجه شدم که باید لابی کنم تا قضاوت بگیرم و اصلا چنین مسائلی را بلد نبودم، چون در آلمان بر اساس شایستگی و منطق قضاوت را میدهند.
اوایل دهه ۸۰ بود که داوری جوان با سیمایی متفاوت وارد فوتبال ایران شد. از همان ابتدا کانون توجهات را به خودش جلب کرد که چطور ممکن است یک داور بینالمللی که سالها سابقه قضاوت در لیگ آلمان را داشته، تصمیم گرفته به ایران برگردد و برای فوتبالی قضاوت کند که هر لحظه سکوهایش در آستانه انفجار است.
نوید مظفری که اوایل دهه ۸۰ وارد لیگ برتر شده بود، قبل از ۴۰ سالگی و در اواخر دهه ۸۰ تصمیم گرفت برای همیشه از داوری خداحافظی کند. او درباره اتفاقاتی که برایش طی حدود هشت، ۹ سال داوری در فوتبال ایران گذشته، صحبت میکند؛ اینکه با او مثل یک «دشمن» رفتار میشد و اجازه نمیدادند به راحتی کارش را پیش ببرد. همین ناملایمتیها بود که سرانجام تصمیم گرفت برود تا اینکه به هر قیمتی بماند.
نوید مظفری این روزها کجاست و چرا حضوری فعال در عرصههای اجرائی داوری ندارد؟
این روزها میخواهم یکسری برنامههای ورزشی پیاده کنم، ولی جزئیات آن را فعلا نمیتوانم بگویم تا اینکه به مرحله اجرا برسد. اما درخصوص سؤال بعدی که داشتید، طبعا آدمهای بزرگتر از من هستند که میتوانند در کمیتهها و ... فعالیت کنند (با خنده).
مدتهاست که تقریبا برای اکثریت فوتبالدوستان مشخص شده که کمیته داوران به نوعی به صورت رفاقتی اداره میشود و هرکسی که در این دایره رفاقت حضور نداشته باشد کنار میرود.
صادقانه بگویم از دید من الان اینطور نیست. آقای اسماعیل صفیری را بهعنوان دوست و استاد خودم میشناسم و ایشان به طور قطع چنین شخصیتی ندارند که بخواهند باندبازی و رفیقبازی کنند. البته باید این نکته را هم خاطرنشان کنم که اوضاع فدراسیون فوتبال الان زیاد مشخص نیست، پس فعلا بحث داوری هم در اولویت نیست. من عقیده دارم یک انسان به صرف «بودن» دلیل نمیشود با هرکسی در هر پست و مقامی همکاری کند و حضور داشته باشد. اگر من روزی بخواهم در کمیته داوران فعالیت کنم، تغییرات بسیاری باید اجرائی شوند که طبعا خیلیها اصلا خوششان نخواهد آمد.
شما در مصاحبهای عنوان کرده بودید که با شما مثل یک غریبه رفتار کردند و از قصد شما را میزدند تا بالا نروید. چنین واقعیتی در داوری ما وجود دارد؟
با من مثل یک دشمن رفتار کردند. من وقتی از آلمان برگشتم تا در کشور خودم قضاوت کنم، متوجه شدم که باید لابی کنم تا قضاوت بگیرم و اصلا چنین مسائلی را بلد نبودم، چون در آلمان بر اساس شایستگی و منطق قضاوت را میدهند. البته آقای منوچهر نظری استاد دانشگاه و یک انسان فرهیخته بودند که خودشان را درگیر چنین مسائلی نکردند، اما برخی افراد واقعا من را اذیت کردند.
درخصوص پرچم ویبرهدار و هدستهایی که با هزینه شخصی آوردید هم حواشی زیادی مطرح شد...
بله، یک زمانی پرچم ویبرهدار را برای خودم و تیم داوریای که در یک مسابقه قرار است قضاوت کنیم آورده بودم تا کار آسانتر شود، اما کمکداورها میگفتند پرچمها سنگین است و خودداری میکردند از اینکه پرچم را بگیرند و بعدها از قصد دکمه ویبره را به نشانه آفساید نمیزدند و من حتی یکبار به اشتباه نقطه پنالتی را نشان دادم و ورزشگاه علیه من شد، بعد به کمک گفتم چرا پس پرچم زدی، همزمان ویبره را نزدی که سریع متوجه شوم؟ یا حتی برخی مواقع از قصد به اشتباه ویبره را میزدند.
بهخاطر همین حواشی و سختیها بود که تصمیم گرفتید شش، هفت سال زودتر از سن بازنشستگی از دنیای داوری کنار بروید؟
بله، من هنوز به سن ۴۰ نرسیده بودم که تصمیم گرفتم برای همیشه از داوری خداحافظی کنم و کنار بروم. بعد از آن جوانترین مدرس منطقه آسیا شدم که بنا به دلایلی ادامه آن مقدور نبود.
اگر این شانس را داشته باشید که بتوانید به عقب برگردید، آیا باز هم چنین تصمیمی میگیرید که به ایران بیایید؟ با اتفاقاتی که برای شما رخ داده و با علاقهای که به داوری داشتید مجبور شدید خیلی زود خداحافظی کنید؟
من هیچوقت حسرت اینکه در یک مقطع زمانی چه کاری را انجام دادم نمیخورم. انسان در «حال» زندگی میکند و حسرت گذشته چیزی را تغییر نمیدهد. یک جایی با خودت میگویی با سیستمی داری میجنگی که از تو خیلی قویتر و قدرتمندتر است که بسیاری از مسائل را نادیده میگیرد، پس جنگیدن فایده ندارد.
آیا قضاوتی بوده که بابت آن سوت اشتباه خودتان را سرزنش کرده باشید؟
(با لحن ناراحت پاسخ میدهد). متأسفانه بله. فکر میکنم لیگ برتر فصل اولش را پشتسر میگذاشت که من داور چهارم دیدار صباباتری و نفت آبادان در تهران برای دسته اول لیگ آزادگان بودم. این مسابقه آنقدر حساس بود که کمیته داوران فریدون اصفهانیان را برای داور اول انتخاب کرده بود. بنا به دلایلی ایشان به این مسابقه نرسید. من داور وسط شدم. قضاوت خوبی داشتم تا حدی که پیش خودم میگفتم فردا تیتر رسانهها خواهم شد، اما یکباره همهچیز بههم ریخت. یک خطای واضح صددرصد میانه زمین را برای نفت آبادان نگرفتم و بازیکن صباباتری همان توپ را گرفت و از فاصله ۳۵ متری وارد دروازه حریف کرد. واقعا تصمیم اشتباهی بود و البته از بدشانسی من بود که این بازیکن از چنین فاصلهای توانست گل بزند.
در فضای مجازی، بهخصوص در سالهای اخیر به راحتی علیه داورها انگ رنگیبودن میزنند. شما چطور با این قضیه کنار آمدید؟ الان هر دو طرف هواداری عقیده دارند شما علیه تیمشان کارشناسی داوری میکنید!
در فضای مجازی همیشه از این حواشی وجود داشته و خواهد داشت، ولی اگر دوستان دقت کنند، میبینند که اصلا قصد و غرضی در کارشناسی داوری من نیست. نمک فضای مجازی است.
شما قبلا گفته بودید در طول دوران قضاوتتان در ایران هیچوقت پیشنهاد رشوه از سوی هیچ شخص یا نهادی نداشتید، ولی بعدش گفتید کاش این پیشنهاد به شما میشد تا خودتان را به نوعی تست کنید.
بله، چنین حرفی را زدم، چراکه عقیده دارم انسان باید در شرایط و موقعیتش قرار بگیرد تا ببیند آیا میتواند وجدان خودش را قاضی کند و رفتار صحیح را انتخاب کند یا خیر.
در بین مسئولان آیا کسی هست که شما او را نبخشید؟ از بین بازیکنان چطور؟
از بین بازیکنان که اصلا دلخوری وجود ندارد و رفتارها همیشه بر پایه احترام بوده است، اما در بین افرادی که مسئولیت و سمت داشتند میتوانم یک لیست بیاورم که هیچوقت آنها را نخواهم بخشید، ولی اسمشان را در مصاحبه نمیگویم و سر فرصت شاید سالها بعد گفتم!
برسیم به بوندسلیگا. آخرین لیگی بود که فوتبال را به حالت تعلیق درآورد و اولین لیگی بود که فوتبالشان آغاز شد. بوندسلیگا چه چیزی را رعایت میکند که بقیه کشورها حتی انگلیس و ایتالیا از انجام آن عاجز هستند؟
به نکته خوبی اشاره کردید. آلمانیها فرهنگ و رفتارشان طوری است که برای هر کاری مسیر درست را انتخاب میکنند. ببینید سال ۱۹۴۸ این کشور از جنگ جهانی دوم خارج شد و یک ویرانه کامل بعد از ۷۲ سال به کجا رسیده است. آلمانیها انسانهای قانونمدار و کاریای هستند. خیلی سریع یک پروتکل منطقی را تدوین کردند و با استفاده از زیرساختهای مناسب کارشان را از سر گرفتند.
فکر میکنید با روند فعلی داوری، ایران به سمتی برود که شاهد پیشرفتش باشیم؟ چون هر روز حواشی و اعتراضات به این صنف بیش از گذشته میشود.
اگر با همین روند باشد که قطعا پسرفت ادامه خواهد داشت. داورهایی هم که طی سالیان اخیر پیشرفت کردند بر اساس عملکرد شخصیشان بوده و نه عملکرد تیمی و نظارتی کمیته داوران. ساختار داوری ما پر از ایراد است و اینجا افراد بر اساس قدمت حضور و نه شایستهسالاری پست و مقام میگیرند. در صورتی که در کشوری مثل آلمان هر فردی که باشید، باید پلههای داوری را طی کنید تا به بوندسلیگای یک برسید. باور کنید در استانها داورهای جوان بسیار خوبی داریم که اصلا به آنها قضاوت نمیدهند و اجازه نمیدهند دیده شوند. چرخه داوری در ایران متأسفانه خراب است. امیدوارم رئیس بعدی فدراسیون فوتبال توجه بیشتری به این صنف داشته باشد؛ هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ مدیریتی و معنوی.