فارس نوشت:
مشاور ارشد موسوي با بيان اينكه براي پيشگيري از آنارشي و از هم گسيختگي، چارچوبهاي رهبران داخلي و اصلي جنبش بايد معيار هر حركت و رويكردي باشد گفت كه از مهندس مير حسين موسوي و حجج اسلام كروبي و خاتمي انتظار مي رود متشكل تر شوند.
ابوالفضل فاتح مشاور ارشد موسوي كه هم اينك براي ادامه تحصيل در انگليس به سر ميبرد طي مقاله اي در سايت كلمه نكاتي را درباره وضعيت بوجود آمده براي جنبش سبز پس از 22 بهمن پرداخته است.
موسوي، خاتمي و كروبي متشكل تر شوند
فاتح در بخشي از اين يادداشت آورده است: با تكريم جايگاه بارز مهندس مير حسين موسوي و تواضع نسبت به منزلت بزرگاني چون حجج اسلام كروبي و خاتمي انتظار مي رود كه اولا اين بزرگان متشكل تر شوند و ثانيا نقش مديريتي بيشتري براي خود در تعريف از چار چوب ها و مرزهاي جنبش اصيل سبز قائل باشند. امروز كشور در گلوگاهي تاريخي است و مردم در حال پرداخت هزينه ي بسيار بزرگي هستند.انتظار جدي از اين بزرگان است كه هماهنگي بيشتري في مابين آنان به وقوع پيوسته و همراه با مشورت ساير نخبگان دانشگاهي و حوزوي و شخصيت هايي چون هاشمي و مراجع عظام نقش محوري تري در مديريت جنبش پذيرا باشند.
وي ميافزايد: نقشي كه فراتر از هر كانون ديگري، چه در داخل و چه در خارج بوده و معيار اصلي براي كانون هاي ديگر باشد. مردم حق دارند مطمئن باشند كه در گام هاي استراتژيك، اين بزرگان سه گانه همفكري و مشاركتي يگانه داشته اند. مردم حق دارند و چشم انتظارند تا اين فرصت اصلاحي بزرگ جوانمرگ نشده وآرزوهايشان زنده به گور نشود. عدم تشكل رهبران اصلي اين جنبش يعني مهندس موسوي و خاتمي و كروبي، احتمال ربودن جريان اصلاحي را به دنبال و نتيجه ي طبيعي آن تحريف جريان اصلاحي، فرصت سوزي، و تحكيم جريان افول گراست.
همراهان جنبش چارچوبهاي رهبران داخلي را معيار بدانند
فاتح در ادامه نوشته است: سخن دوم با همراهان جنبش اصلاحي است. چنان كه گفته شد سم مهلك هر جريان غير متمركز و همه گاني آنارشي و بي قاعدگي است. جنبش اصلاحي چنان كه از تحليل گفتمان رهبران اصلي آن بر مي آيد، امتداد و ارتقاء اهداف بلند انقلاب اسلامي به ويژه استقلال، آزادي، جمهوريت و اسلاميت تعريف شده است. خصلت ذاتي اين جريان رو به جلو، انعطاف و فراگيري است، لذا طبيعي است كه در هاي اين جريان به سوي طيف وسيعتري از مردم و نخبگان با دايره ي وسيعي از رويكرد هاي فكري گشوده باشد و هر روز همراهان جديدي را در خود پذيرا شود، اما اين كه افرادي و طيف هاي متنوعي به جنبش اصلاحي مي پيوندند، نمي تواند در تباين با معيار هاي اوليه و اصلي جريان سبز قرار گيرد، در غير اين صورت جنبش مفهوم و هويت خود را از دست خواهد داد.
وي با انتقاد از تشتت بوجود آمده در جنبش ادامه داده است: منطقي است كه در اين فضاي متنوع و متكثر براي پيشگيري از آنارشي و از هم گسيختگي، مآلا هنجارها و چارچوب هاي حد اقلي كه رهبران داخلي و اصلي جنبش بيان مي كنند، معيار هر حركت و رويكردي باشد.
اينكه از هر سو پرچمي بلند شود و مسئوليت هزينهها هم مشخص نباشد ما را به ناكجاآباد ميبرد
وي ادامه داد: مشاركت همگاني امر مقدسي است، اما اين كه از هر سو پرچمي بلند شود و مردم به هر سوي و شعاري فرا خوانده شوند و يا چارچوب هاي اصلي محو و كمرنگ شود و مسئوليت هزينه هايي كه به مردم و رهبران اصلي جنبش تحميل مي شود، مشخص نباشد، نتيجه روشني نداشته و ره به ناكجا خواهد برد.
فاتح با اشاره به عملكرد حاميان خارج نشين جنبش موسوي آورده است: امروز جريان خارج كشور در معرض تهمت و تهديد است. هيچ جرياني در ايران قابل حذف نيست مگر آنكه به دو صفت منفي لامذهبي و وابستگي متهم شود. انتظار مي رود عزيزاني كه در خارج از كشور عزم همراهي جريان اصلاحي را دارند، مراقبت نمايند در منش و روش به چماقي عليه جنبش بدل نشوند و مرز از قدرت ها و همپيمانانشان را محفوظ بدارد و از كساني كه وابستگي و لا مذهبي شان واضح و مبرهن است فاصله اش را حفظ كند.
وي در پايان به اين جريان توصيه كرد كه بايسته است جريان سبز در جبهه بندي جهاني آزاديخواه و عدالت خواه تعريف شود و در مرز بندي هاي منطقه اي حسابش از آپارتايد صهيونيسم و حاميانش جدا و مقاومت را از خود بداند.