دو سارق حرفهای که با تشکیل گروههای متعدد دست به سرقت از شهروندان میزدند، در جریان تحقیقات تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت به دام افتادند. به گزارش خبرنگار ما، در پی دستگیری اعضای چند گروه از سارقان خشن که به انواع شیوه و شگردهای «کیفقاپی»، «زورگیری از عابرین پیاده»، «گردنبندقاپی»، «زورگیری به شیوه ایجاد تصادف ساختگی» و «سرقتهای بهعنف منازل» اقدام به دهها فقره دزدی در مناطق مختلف شهر تهران و همچنین سایر شهر و استانهای کشور بهویژه در حاشیه پایتخت کرده بودند و با اعتراف صریح تمامی متهمان مبنی بر اینکه سرکردگی همه گروههای سرقت برعهده شخصی به نام امیر بوده، دستگیری این فرد بهصورت ویژه در دستور کار کارآگاهان اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گفت.
این در حالی بود که هیچکدام از متهمان دستگیرشده اطلاع دقیقی از هویت واقعی سرکرده خود نداشتند و تمامی آنها این شخص را با نام مستعار «امیرخوشگله» میشناختند. کارآگاهان با بهرهگیری از تصاویر بهدستآمده از متهم متواری و بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار، موفق به شناسایی هویت این شخص به نام امیر. م (متولد ١٣٧٢) شدند و فهمیدند او پیش از این نیز به اتهام ارتکاب سرقتهای خشن دستگیر و روانه زندان شده بود.
کارآگاهان بعد از پیبردن به هویت واقعی امیر با شناسایی محل سکونت خانواده وی در منطقه سلطانآباد، به تحقیق نامحسوس از او پرداختند و اطلاع پیدا کردند امیر با وجود آنکه هویت واقعی و حتی محدوده محل سکونتش را به هیچکدام از همدستانش اعلام نکرده، بهدلیل سوابق گذشته، زندگی مخفیانهای را انتخاب کرده است. همزمان با انجام تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه امیر، کارآگاهان در تحقیقات خود موفق به شناسایی تعدادی از املاک، باغها و اراضیای شدند که امیر با استفاده از سرمایه بهدستآمده از صدها فقره سرقت در مناطق پرند، پرندک، سلطانآباد، شهریار و گلستان خریده بود. آنها در ادامه بیش از ١٣ دستگاه انواع خودروهای سواری خارجی از انواع خودروهای مزدا، هیوندا، AZERA، کوپه و... را شناسایی کردند که متهم در طول چند سال خریده و هر بار پس از مدت کوتاهی و بعضا در پی تصادف در زمان رانندگی آنها را تعویض کرده بود. با توجه به سوابق امیر در تشکیل گروههای سرقت و اطمینان از ادامه فعالیتهای مجرمانه او، مشخصات متهم در اختیار تمامی پلیسهای آگاهی کشور قرار گرفت و مشخص شد او به اتهام سرقت به عنف از یک منزل ویلایی واقع در بندرانزلی همراه سایر همدستانش که سه زن و پنج مرد بودند، دستگیر شده است.
بلافاصله هماهنگی لازم قضائی انجام و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی به اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد. امیر پس از انتقال به پلیس آگاهی تهران، به دهها فقره سرقتهای به عنف اعتراف و عنوان کرد علاوه بر دزدیهایی که با سایر همدستان خود شامل ٢٥ متهم دستگیرشده در اداره هجدهم پلیس آگاهی در طول سالهای گذشته انجام داده، همراه یکی دیگر از مجرمان سابقهدار به نام مهدی (٢٣ساله) به شیوه ایجاد تصادف ساختگی یا زاغزنی از بانکها، اقدام به دهها فقره سرقت و زورگیری کرده است. به این ترتیب، مهدی نیز پس از دستگیری در مخفیگاهش واقع در استان گیلان به اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد و به همدستی با امیر اعتراف کرد. سرهنگ داوود فـرد، معاون مبارزه با سرقتهای خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: «با توجه به سوابق هر دو متهم در تعدد سرقتهای به عنف و به منظور شناسایی دیگر جرائم ارتکابی و همچنین سایر شکات و مالباختگان، مجوز انتشار بدون پوشش تصویر هر دو متهم از سوی بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه ٣٤ تهران صادر شده است و از مالباختگانی که موفق به شناسایی تصاویر متهمان شدهاند، دعوت میشود برای طرح و پیگیری شکایات خود به اداره هجدهم پلیس آگاهی واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند».
برای ازدواج مجبور به دزدی شدمامیر میگوید فعالیتهای مجرمانه خود را از سال ٩١ آغاز کرد. او در گفتوگویی کوتاه درباره جرائمش توضیحاتی داده است. ادعای این متهم با یافتههای پلیس متفاوت است.
چطور دستگیر شدی؟با دوستانم برای تفریح به شمال رفته بودیم که مأموران ریختند داخل خانه و همه را دستگیر کردند.
جرمت چیست؟ چند فقره انجام دادهای؟زورگیری، سرقت و گردنبندقاپی. الان ٣٠ تا٤٠ شاکی دارم.
چطور شد که زورگیری را شروع کردی؟به یکی از همجرمانم که داوود نام دارد، گفتم میخواهم متأهل شوم و پول لازم دارم. از او خواستم که به من پول قرض بدهد، اما گفت پول ندارد ولی راهی بلد است که میشود از طریق آن پول زیادی در آورد. بعد به من گفت بیا با هم برویم بیرون. من موتور را میراندم و او هم گردنبندقاپی کرد.
چقدر درس خواندهای؟سیکل دارم. مجبور بودم ترک تحصیل کنم. سر گچکاری میرفتم.
آیا مواد مصرف میکنی؟فقط یکبار. اولین باری که با داوود میخواستم بروم سرقت، به من شیشه داد کشیدیم. غیر از آن دیگر مواد مصرف نکردم.
ازدواج کردهای؟نامزد کردهام.
میخواستی با پول حرام و مال مردم زندگی جدیدی برای خودت بسازی؟بهخاطر اینکه پوللازم بودم، چاره دیگری نداشتم. اشتباه کردم پشیمانم.
در هر سرقت چقدر گیرت میآمد؟بعد از هر سرقت ٧٠٠ تا ٨٠٠ تومان به من میدادند.
پولها را چه کردی؟یک پرشیای قسطی خریدم، باقی را خرج کردم.
تا چه زمانی میخواستی به سرقت ادامه بدهی؟به خاطر نامزدم نمیخواستم ادامه بدهم، با او سر کار میرفتم.
آخرین باری که سرقت کردی کی بود؟حدود ٣٠ روز پیش که همجرمم داوود گرفتار شد.
چطور شد که در شمال دستگیر شدی؟با بچهها رفته بودم شمال تفریح که یکسری از دوستانم زنگ زدند، وقتی رفتم پیششان گفتند بیا برویم دزدی. در آنجا هم من راننده موتور بودم و بچهها گردنبند میزدند.
در شمال چند گردنبند زدید؟در یکماهی که شمال بودم، سه، چهار تا گردنبند زدیم.
در مجموع از راه سرقت چقدر گیرت آمد؟٣٠ تا ٤٠ میلیون تومان.
آیا برایت کافی نبود؟ یک ماشین هم که خریده بودی. چرا نرفتی با ماشین کار کنی؟بالاخره خرج داشتم. مادر و پدرم جدا شدهاند و من با مادرم و سه خواهرم زندگی میکردم؛ باید خرج آنها را هم میدادم.
آیا همه اینها دلیلی میشود که تو دزدی کنی؟اشتباه کردم، گول داوود را خوردم.
شگردتان برای سرقت چه بود؟اگر طعمه ما راننده خودرو بود، یکی از بچهها آینه او را میزد یا به بهانه آدرسپرسیدن حواس او را پرت میکردیم و یک نفر از پشت گردنبند یا کیفش را میزد.
چرا همجرمانت به تو میگفتند امیر خوشگله؟درِ دهان مردم را نمیشود بست.
آیا در سرقتهایتان از چاقو هم استفاده کردید؟فقط یکبار. در شمال میخواستیم بند کیف یک نفر را ببریم، اما اشتباهی دست او را زدیم.
نظر خودت در مورد کارهایی که کردهای چیست؟چاره دیگری نداشتم، الان هم کسی بالای سر خانوادهام نیست. ناچار بودم؛ روزی ١٠ تومان درآمد داشتم. اگر بیرون بروم توبه میکنم و دیگر دزدی نمیکنم.
افسر پرونده میگوید از سال ٨٥ نامت در پروندههای مختلف مطرح بوده است، اما خودت میگویی از سال ٩١ شروع به خلاف کردی.هرکسی از سر دشمنی اسم من را گفته، تقصیر من چیست.
بهخاطر بدبختی خودزنی کردمداوود جوانی ٢٣ساله و از همدستان امیر است. روی گردن او جای زخمی بزرگ خودنمایی میکند. میگوید خودش را با تیغ زده است.
چرا خودزنی کردی؟از روی بدبختی. ١٥سالم بود که پدرم فوت شد و از آن به بعد تنها شدم.
آیا هر کس که تنها شود و مشکل داشته باشد باید خودش را بزند؟تنهای تنها هم نشدم؛ دو برادر دارم اما سختی و بدبختی داشتم. مادر پیرم مرض قند دارد و پنج خواهر و دو برادر دارم که یکی از برادرانم متأهل است. نمیتوانستم تحمل کنم. مادرم دوست نداشت من را اینجور ببیند من هم طاقت سختی نداشتم. تصادف کردم و هر دو پایم هم پلاتین دارد. ٢٠ روز هم در کما بودم.
چطور تصادف کردی؟من پیاده بودم و یک موتوری به من زد، هر دو پایم شکست و ٢٠ روز هم در کما بودم، همین الان هم هر دو پایم پلاتین دارد.
چقدر دیه گرفتی و پول آن را چه کردی؟٣٣ میلیون دیه گرفتم که بخشی از آن خرج درمانم شد. باقی پول را هم یک ماشین خریدم که بعد از مدتی آن را فروختم.
چرا با ماشین کار نکردی و آن را فروختی؟یکی به نام میلاد در محلمان بود که بهزور ماشینم را از من میگرفت؛ برای همین آن را فروختم. شکایت هم کردهام.
آیا خودت سابقه داری؟بله، سابقه درگیری دارم و یک ماه به خاطر دعوا زندان بودم. وقتی هم که دوباره دستگیر شدم، یک ماه بود که آزاد شده بودم.
اولینبار که شروع به سرقت کردی، کی بود؟پنج یا شش ماه پیش.
چطور سرقت میکردید؟چهار نفری میرفتیم سرقت، امیر آینه ماشینها را میزد و من و رضا هم شیشه سمت شاگرد را میزدیم، وقتی حواس راننده پرت ما میشد، یک نفر با موتور میآمد، گردنبند راننده را سرقت میکرد و میرفت.
همدستانت چه شدند؟در یکی از سرقتها بدشانسی آوردیم و مأموران از راه رسیدند، بچهها فرار کردند اما دستگیر شدند. آن روز مأموران من را ندیدند و به سمت خیابان رفتم و فرار کردم.
ماجرای سرقتهای شمال چیست؟با بچهها رفته بودیم شمال. گفتیم آنجا هم کمی کار کنیم و با همان شیوه خودمان گردنبند میزدیم.
به غیر از گردنبندقاپی کار دیگری هم میکردید؟بله، زاغزنی و کیفقاپی.
چه مدت شمال بودی و چند فقره خلاف در آنجا انجام دادی؟٢٠ روز شمال بودم و هشت گردنبند زدیم و سه تا هم زاغزنی کردیم.
در تمام سرقتها چقدر گیرت آمد؟٢٠ تا ٣٠ میلیون، که همه را خرج کردم.
٣٣ میلیون دیه گرفتی و ٢٠ تا ٣٠ میلیون هم از این کار گیرت آمد تا کی میخواستی به دزدی ادامه دهی؟نمیدانم. پولها که همه خرج شد. برادر متأهلم زندگی خودش را دارد و خواهرم هم متأهل و شوهرش مریض است. من به آنها هم کمک میکردم برای همین پولها همه خرج شده و چیزی برایم نمانده.
بعد از آزادی چه میخواهی بکنی؟میروم در مغازه برادرم کار میکنم، مغازه در و پنجرهسازی دارد.