bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۵۲۸۷۵

امریکا به سوی یک جنگ داخلی پیش می‌رود

امریکا به سوی یک جنگ داخلی پیش می‌رود
امروزه ایالات متحده به شرایطی که منجر به جنگ داخلی در آن کشور در سال ۱۸۶۱ شد بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی است که اکثر آمریکایی‌ها جرات اعتراف به آن را دارند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۱۳ خرداد ۱۴۰۱

امریکا به سوی یک جنگ داخلی پیش می‌رودفرارو- دونالد کالینز مورخ مستقل است. او بیش از بیست سال در مورد موضوعات مرتبط با نژاد، تاریخ هویت آفریقایی - امریکایی و چند فرهنگ گرایی نوشته است. او در نشریات معتبری، چون آتلانتیک، واشنگتن پست، گاردین و هافینگتون پست می‌نویسد. کالینز نویسنده کتاب "ترس از امریکای سیاه پوست: چند فرهنگ گرایی و تجربه امریکایی آفریقایی تبار" در سال ۲۰۰۴ میلادی بوده که پاسخی به جنگ‌های فرهنگی جنبش محافظه کار علیه چند فرهنگ گرایی بوده است. او استاد دانشگاه امریکن در واشنگتن است.

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، افرادی مانند "پیتون گندرون"، "دیلن روف"، "پاتریک وود کروسیوس" و "رابرت باورز" اسامی آشنایی برای امریکایی‌ها هستند آنان عامل تیراندازی‌های مختلف در امریکا بوده‌اند. آنان همگی به وضوح فکر می‌کنند که درگیر یک نوع جنگ داخلی هستند.

اقدامات تروریستی نژادپرستانه و بیگانه هراسانه آنان با هدف مهار قدرت سیاسی و اقتصادی بالقوه جمعیت سیاه و رنگین پوست در ایالات متحده انجام شده که تا دهه ۲۰۴۰ میلادی در اکثریت خواهند بود. روف، باورز، کروسیوس، گندرون و بسیاری دیگر اعتقادی جمعی به نظریه "جایگزینی بزرگ" دارند. آنان حملاتی را علیه عبادت کنندگان سیاه پوست در مراسم کلیسا، عبادت کنندگان یهودی در کنیسه، خریداران لاتین تبار در والمارت و معترضان سفید پوست به اقدامات مرگبار پلیس انجام دادند. این اعمال شنیع روشی است که آنان می‌گویند مردان سفید پوست مجبور به استفاده از آن در امریکای از دید این افراد در حال جنگ برای تغییر هستند. از دید آنان موجودیت سفیدپوستان، تمدن غربی و سبک زندگی آمریکایی در معرض خطر است.

قتل سیاه پوستان توسط "ناسیونال سوسیالیست اکو فاشیست"‌ها تنها یک درگیری در جنگ داخلی بود که در ذهن آنان جریان دارد. بسیاری از سیاه پوستان و افراد بومی پیش‌تر این تغییر را احساس کرده اند. این وضعیت در اعلامیه‌ها و پست‌های روزمره این قاتلان دسته جمعی در فضای مجازی بازتاب یافته است. گندرون گفته بود که یک محافظه کار جریان اصلی و وابسته به حزب نیست. او تا حدی درست می‌گفت. او نوشته بود:"نه، محافظه کاری کورپوراتیسمی (ابر شرکت گرایی) در لباس مبدل است من هیچ بخشی از آن را نمی‌خواهم. محافظه کاری مرده است".

هم چنین، گندرون در تشخیص خود به عنوان "فاشیست" درست نوشته بود. او خود و همقطاران قاتل اش را متحد شده از طریق فاشیسم می‌دانست، زیرا این "یکی از تنها ایدئولوژی‌های سیاسی است که سفیدپوستان را علیه جانشینان شان متحد می‌سازد". فاشیست‌ها تنها محافظه کار، نژاد پرست، زن ستیز و بیگانه هراس نیستند. آنان هم چنین مرتجع هستند افرادی که در نهایت خواهان بازسازی فوق العاده جامعه اغلب از طریق استفاده از خشونت به نفع خود هستند. همان طور که آمریکایی‌ها در ۱۵ سال گذشته به طور فزاینده‌ای مشاهده کرده اند تعداد زیادی از سیاستمداران در کنگره و در سراسر ایالات متحده وجود دارند که از دیدگاه‌های مشابه حمایت می‌کنند. بسیاری خود را در حال شورش علیه سیاست‌های حریصانه هر دو حزب می‌دانند و از پذیرش ملتی که بسیاری زمانی آن را "کشور سفید پوستان" می‌دانستند و اکنون در حال تبدیل به سرزمینی با اکثریت رنگین پوست است خودداری می‌ورزند. آنان مشتاق روز‌هایی هستند که احزاب شعار‌هایی مانند "کشور مردان سفیدپوست" سر می‌دادند:"اجازه دهید مردان سفید حکومت کنند" (شعار دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۶۸ میلادی).

بسیاری از امریکایی‌ها قانون شکنی گندرون را به عنوان نمونه دیگری از یک حادثه نژادپرستانه برانگیزاننده نفرت که توسط یک بیمار روانی انجام شده قلمداد کرده اند. با این وجود، نژادپرستی اساسا مربوط به قدرت و ثروت است و استثمار افراد به حاشیه رانده شده با کسب اطمینان از این موضوع است که افراد به حاشیه رانده شده اند هرگز قدرت کافی برای نفی قدرت و ثروت کسانی که هر روز از نژادپرستی منتفع می‌شوند را در اختیار نداشته باشند.

نفرت، پسماند این جست و جوی همیشگی است به ویژه در میان مردان سفیدپوست که به شکلی همراه با خودشیفتگی به برتری سفیدپوستان معتقد هستند. نفرت تنها نوک یک کوه یخ غول پیکر است. ایده‌های گندرون ممکن است حاشیه‌ای و اقدامات اش بیمارگونه و نفرت‌انگیز به نظر برسند، اما چنین اقداماتی صرفا از یک بیماری روانی، یک دندان درد یا برخی بهانه‌های فردی دیگر ناشی نمی‌شوند. نه، تروریسم از طریق نژادپرستی خشونت آمیز همیشه بخشی از ساختار آمریکا بوده است از برده داری گرفته تا باند‌های زنجیره ای، از ضرب و شتم تا قتل توسط افسران پلیس.

گندرون ها، باورز‌ها و کروسیوس‌ها خود را در جنگ با امریکایی‌های یهودی و رنگین پوست و با همه کسانی می‌بینند که برتری طلبان مرد سفید پوست نیستند. نفرت به خشونت آنان کمک می‌کند، اما در نهایت، نفرت بیش‌تر نتیجه اعتقاد آنان به برتری نژاد سفید است و کم‌تر دلیل آن محسوب می‌شود.

تقریبا ۷۴ سال به طول انجامید تا پس از تدوین قانون اساسی ایالات متحده در سال ۱۷۸۷ میلادی اولین شلیک توپ شورشیان کنفدراسیون در سال ۱۸۶۱ میلادی در فورت سامتر در بندر چارلستون در کارولینای جنوبی صورت گیرد. آن زمان برده داری و تلاش برای کسب ثروت و قدرت از سوی مردان سفید پوست از طریق به بردگی کشاندن انسان‌های دیگر در حال گسترش بود. فشار به سمت جنگ داخلی زمانی تشدید شد که آشکار شده بود افراد بیش تری خواهان لغو برده داری هستند. تروریسم فراتر از وحشت برده داری که در دهه ۱۸۳۰ میلادی در پاسخ به شورش "نات ترنر" آغاز شد در قالب جنگ داخلی ادامه یافت. تروریسم به عنوان یک خروجی برای خودشیفتگی نژادپرستانه مردان سفید پوست به سازمان‌های نژاد پرستانه تبدیل شده است از کوکلوکس کلان گرفته تا جنبش‌های نئو فاشیستی از اقدامات غیرقانونی پلیس تا قاتلان جمعی هوشیار مانند گندرون.

امریکا به عنوان یک ملت بیش از ۵۰ سال مردان سفیدپوست را تحمل کرده است مردانی که از پذیرفتن پیروزی‌های جنبش حقوق مدنی و موج دوم فمینیسم سرباز زده اند. آنان با روند‌های جمعیتی که باعث شوند به اقلیتی در ایالات متحده تبدیل شوند مخالفت می‌کنند. ممکن است برخی چنین تفکری را بیش از اندازه هشدار دهنده بدانند، اما ایالات متحده به شرایطی که منجر به جنگ داخلی آن در سال ۱۸۶۱ شد بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی است که اکثر آمریکایی‌ها جرات اعتراف به آن را دارند. گندرون نمونه دیگری از اثبات این واقعیت است که اگر ایالات متحده هیچ کاری در مورد برتری طلبی مردان سفید پوست و سیاست‌های طرفداری از اسلحه، رویکرد‌های ضد سیاه پوستان و پدرسالارانه انجام ندهد این وضعیت می‌تواند به کجا بیانجامد.

برچسب ها: آمریک فاشیسم
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین