bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۲۴۱۰۳
سرمقاله روزنامه های امروز شنبه

سرمقاله: مرسي با ايران چه اختلافاتي دارد؟

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «نشست تهران در قاب يك رصد اطلاعاتي»، «واقعيت‌هاي جنبش عدم تعهد و رسالت سنگين ايران»، «پند خيرخواهانه به سردمداران آمريكا»، «نگاه اجمالي به اجلاس تهران»، «مبارک نبود!»، «شرق با خميني غرب با خامنه‌اي»، «نگاه گزينشي به اجلاس»، «پيچ تاريخي و گذار از هندسه غلط تك‌قطبي»، «فرصت احیای اهداف نم»، «يک توضيح و يک درخواست» و ... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۱

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «نشست تهران در قاب يك رصد اطلاعاتي»، «واقعيت‌هاي جنبش عدم تعهد و رسالت سنگين ايران»، «پند خيرخواهانه به سردمداران آمريكا»، «نگاه اجمالي به اجلاس تهران»، «مبارک نبود!»، «شرق با خميني غرب با خامنه‌اي»، «نگاه گزينشي به اجلاس»، «پيچ تاريخي و گذار از هندسه غلط تك‌قطبي»، «فرصت احیای اهداف نم»، «يک توضيح و يک درخواست» و ... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.


كيهان: نشست تهران در قاب يك رصد اطلاعاتي
«نشست تهران در قاب يك رصد اطلاعاتي» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد:

پنج شنبه 30 آگوست 2012 روزي به يادماندني و نقطه عطف در تاريخ پنجاه و چند ساله جنبش عدم تعهد بود در اين روز در حالي كه رياست 3ساله جنبش عدم تعهد رسما به جمهوري اسلامي ايران سپرده مي شد، نشست سران جنبش با بيانات رهبر انقلاب آغاز شد.

سخنراني آيت الله العظمي خامنه اي نقاط عطف فراواني داشت و از جمله اينكه «اتاق فرمان جهان نبايد با ديكتاتوري چند كشور غربي اداره شود... ديكتاتوري شوراي امنيت، سازوكاري تاريخ مصرف گذشته است... همه از هندسه غلط بين المللي خسته شده اند... مايلم پندي خيرخواهانه به سياستمداران آمريكايي بدهم؛ اين رژيم تاكنون براي شما دردسرهاي بي شمار داشته است... با تصميمي شجاعانه، خود را از گره ناگشودني كنوني نجات دهيد... شرايط گيتي حساس و جهان در حال گذار از يك پيچ تاريخي بسيار مهم است.»

نشست تهران و متن و حواشي آن با دو رويكرد كاملا متناقض در جبهه استكبار مواجه شد و چون جمع نقيضين محال است، بايد نتيجه گرفت كه يكي از اين رويكردها حقيقي و ديگري موهوم بوده است. سياستمداران و رسانه هاي استكباري ابتدا كوشيدند نشست تهران را كم ارزش جلوه دهند اما به تدريج - به ويژه در عرصه رسانه ها- اذعان كردند اين نشست به اعتبار ميزباني جمهوري اسلامي ايران، پراهميت و مانند يك سيلي آبدار براي گوشمالي قدرت هاي غربي است. در اين ميان هرچه رسانه هاي غربي كوشيدند تا حد ممكن اعتبار رسانه اي خود را مخدوش نسازند، رسانه هاي فارسي زبان بيگانه و شبكه وابسته به اپوزيسيون، اقدام به رفتار انتحاري كرده و كوشيدند در روز روشن ثابت كنند كه شب است!

اعضاي اين طيف كه از رسانه هايي نظير صداي آمريكا و بي بي سي و راديو فردا آغاز و به سايت هاي زنجيره اي شبكه عنكبوت ختم مي شود، با انواع ترفندها تلاش كردند حواشي را جاي متن نشست بنشانند يا اساسا حاشيه سازي كنند. از دعوت به گفتن الله اكبر بر پشت بام در ساعت 22 چهارشنبه و پنج شنبه تا اصرار چند هفته اي بر اين ادعا كه بان كي مون و محمد مرسي به تهران نمي آيند و بالاخره سانسور تمام مواضع مثبت رئيس جمهور مصر در دفاع از آرمان فلسطين و مخالفت با رژيم صهيونيستي و اعتراض به ساختار شوراي امنيت و تاكيد بر لزوم استفاده از انرژي صلح آميز هسته اي و خاورميانه عاري از سلاح اتمي. آنها به جاي اشاره به اشتراك 95 درصدي مواضع ايران و مصر، بر اختلاف نظر درباره سوريه متمركز شدند در حالي كه نشست تهران تريبون آزاد براي بيان نظرات دولت ها بود.

مراجعه به حجم جنجال اين شبكه رسانه اي از جهات گوناگون قابل تأمل است. نخست اينكه اگر نشست شانزدهم جنبش عدم تعهد آن گونه كه اين شبكه ها مدعي بودند بي اهميت است، چرا در اين حجم وسيع عليه آن جنجال به راه انداختند؟! آيا اين حجم از هياهو و فرياد نشان نمي دهد ضربه وارده به آنها خيلي دردآور بوده است؟ دوم اينكه جنجال مذكور مطلقا با رويكرد رسانه هاي غرب و برخي سياستمداران آمريكايي و صهيونيستي مطلقاً انطباق ندارد. در حالي كه ترجيع بند تحليل هاي رسانه هاي اروپايي و آمريكايي طي يك هفته اخير اين بود كه نشست تهران نشان مي دهد جامعه جهاني در كنار ايران است و آمريكا و اسرائيل منزوي شده اند، اظهارات نتانياهو كاملا گويا بود. به گزارش راديو اسرائيل نخست وزير اسرائيل روز پنج شنبه گفت «اجلاس تهران براي نمايندگان 120كشور لكه ننگ به شمار مي رود. آنها در كشوري گرد آمدند كه عملا براي نابودي اسرائيل تلاش مي كند».

چرا نتانياهو تا اين حد تلخ كام و نگران است؟ اگر قرار بود نشست تهران براساس انگاره بافي رسانه هاي فارسي زبان بيگانه و رسانه هاي وابسته به محافل اپوزيسيون بي اهميت باشد، چرا آويگدور ليبرمن وزير خارجه اسرائيل به كانال 10اين رژيم گفت «حضور محمود عباس در اجلاس تروريست ها در ايران، يك روز سياه در تاريخ ماست. او بايد محاصره و ترور شود»؟ كاش مي شد جفري فلتمن (سفير آمريكا در بيروت به هنگام جنگ 33روزه و معاون سابق وزارت خارجه) كه به عنوان معاون بان كي مون به تهران آمده بود و با رنگي پريده در ديدار دبيركل سازمان ملل با رهبر معظم انقلاب حضور داشت، به اين سؤال پاسخ مي داد يا از او خواسته مي شد كه بخش هايي از متن پژوهش 82 صفحه اي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا درباره اسرائيل را براي حاضران در نشست تهران قرائت كند.

واقعيت اين است كه جمهوري اسلامي اراده مصمم را چاشني آرمان تغيير هندسه مغشوش و ظالمانه سياست جهاني كرده و اكنون واقعيت ها نشان مي دهد اين مدل سياست ورزي در حال جواب دادن است. بيانات حكيمانه رهبر معظم انقلاب در نشست سران جنبش عدم تعهد، تداوم حركت استراتژيكي بود كه امام خميني(ره) در برابر استكبار و صهيونيسم آغاز كرد و اكنون ثمره هاي اين پويش و جنبش تاريخي آثار عظيم خود را نشان مي دهد. يكي از اين نشانه هاي مهم، به سرنوشت رژيم جعلي اسرائيل كه تصور مي شد پس از 60 سال در خاورميانه جا افتاده، مربوط مي شود. اگر آويو كوخاوي رئيس ركن اطلاعات ارتش اسرائيل در گزارش ساليانه خود هشدار مي دهد «سال آينده با منطقه اي بسيار اسلامگراتر از گذشته روبرو خواهيم بود»، در واقع از آغاز تغيير هندسه خاورميانه به نفع جبهه انقلاب اسلامي خبر مي دهد. خطاب پندآميز ولي امر مسلمين به زمامداران آمريكا در نشست تهران مبني بر اينكه حمايت از اسرائيل باعث هزينه ها و دردسرهاي بسيار براي آنان شده، اكنون مخاطبان واقعي فراواني در محافل سياسي ايالات متحده پيدا كرده است.

سه شنبه 28 آگوست در حالي كه نشست وزيران خارجه اعضاي جنبش عدم تعهد آغاز به كار مي كرد، فارين پاليسي از مطالعات ده ها صفحه اي 16نهاد اطلاعاتي آمريكا خبر داد. فارين پاليسي در گزارشي با عنوان «ايالات متحده براي خاورميانه بدون اسرائيل آماده مي شود؟» به نقل از پژوهش اطلاعاتي مذكور نوشت «اسرائيل بزرگترين خطر براي منافع ملي آمريكاست و به خاطر ماهيت خود مانع از روابط طبيعي واشنگتن با 57 كشور اسلامي شده است... بهار عربي و بيداري اسلامي بخش مهمي از جمعيت 2/1ميليارد نفري مسلمانان را به حركت درآورده تا پيگير موضوع اشغال فلسطين باشند... دولت آمريكا ديگر نه امكانات مالي آن را دارد كه از اسرائيل حمايت كند و نه افكار عمومي آمريكا از چنين اقدامي حمايت مي كنند. اسرائيل تبديل به رژيمي تبعيض گر و اشغالگر شده و در ايجاد يك نظام دموكراتيك شكست خورده است... مخالفت با رژيم آپارتايدي اسرائيل در سطح بين المللي در حال گسترش است، نبايد در ائتلافي شركت كرد كه بيشتر جامعه جهاني با آن مخالف است...

اسرائيل نمي تواند وضعيتي بهتر از رژيم آپارتايد در آفريقاي جنوبي داشته باشد». قطعا اگر استراتژي انقلابي و حساب شده ايران نبود، نه اسرائيل به عنوان «دردسر» موضوع ارزيابي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا قرار مي گرفت و نه ساركوزي و اوباما سال گذشته در كن فرانسه به جاي ياد كردن از نتانياهو به مثابه متحد راهبردي، از او به عنوان دردسر ياد مي كردند.

جمهوري اسلامي به موازات دعوت به همكاري جمعي براي تغيير مناسبات ظالمانه در جهان و اصلاح هندسه سياست آن، انجام اين اصلاح و تغيير را با جديت تمام آغاز كرده است. اگر 30 سال پيش جمهوري اسلامي ايران در اين مسير تنها بود و برخي ناظران دچار اين توهم بودند كه مواضع ايران نوعي ايده آليسم انتزاعي است، امروز ايران لباس واقعيت بر تن آرمان تغيير كرده و در سراسر منطقه و جهان متحداني ثابت قدم پيدا كرده است.

اكنون كه رياست 3ساله جنبش عدم تعهد به ايران سپرده مي شود، طبيعتا تقويت صفوف جبهه استقلال و تغيير شتاب بيشتري پيدا خواهد كرد. فعال كردن دبيرخانه جنبش و به كارگيري سازوكارهاي جديد براي تامين اهداف جنبش مي تواند به جهش كم سابقه در تاريخ جنبش عدم تعهد بينجامد. مهم همين است كه ترس ملت ها به عنوان ركن حقيقي جامعه جهاني از قدرت ها بريزد كه ريخته است، آنگاه جنبش نيمه راكد عدم تعهد، هويت سيلاب را در برابر مستكبران پيدا مي كند و رعب خود را در دل جباران مي افكند. آثار اين رعب را اينك مي توان در سيماي مقامات رژيم صهيونيستي كاملا مشاهده كرد.

اعضاي جنبش عدم تعهد در كنار اهداف و چالش هاي مشترك، داراي طيفي از دغدغه هاي متنوع نيز هستند و دبيرخانه جنبش با مديريت ايران مي تواند در هر دو عرصه به بسيج اراده ها و ظرفيت ها همت بگمارد. موضوعاتي نظير بازار مشترك و داد و ستدهاي اقتصادي بدون نياز به دلار، همكاري هاي چندجانبه علمي و تكنولوژيك از جمله در حوزه فناوري هسته اي و طرح هايي نظير ايجاد بانك سوخت مشترك، مطالبه اصلاح ساختار شوراي امنيت و حذف حق وتو، نقش آفريني در جهت حل بحران هايي نظير بحران سوريه، مطالبه خلع سلاح اتمي و صلح و امنيت فراگير جهاني و... از جمله محورهايي است كه مي توان برحسب علاقمندي اعضا پيگيري كرد و به مرحله اجرا درآورد.

مهم اين است كه هر روز در ميان اعضاي جنبش عدم تعهد، بر تعداد كشورهايي كه از عمق وجود باور مي كنند زياده خواهي مستكبران حد يقف ندارد و تنها چاره كشيدن ترمز آنها، اتحاد و مقاومت و مطالبه حقوق خويش است، افزوده مي شود.طبعا وقتي زمامداران غرب قادر به انكار اين واقعيت نيستند، حلقه سرسپردگان آنها در رسانه هاي وابسته به ضدانقلاب نيز نمي توانند اين تغيير فراگير و رو به گسترش را با جنجال رسانه اي و انگاره سازي معكوس از واقعيات بپوشانند.

هرچه فرياد رسانه هاي متعهد به جبهه استكبار درباره انكار تغيير و كتمان آن بيشتر شود، اين پرسش نزد مخاطبان جدي تر خواهد شد كه اگر خبري نيست، شما چرا اين گونه مضطرب شده ايد؟ آنها مي توانستند- و مي خواستند- بي سروصدا از كنار نشست تهران بگذرند و آن را سانسور كنند اما جيغ هاي غيرحرفه اي كه كشيدند تا ثابت كنند اتفاق مهمي نيفتاده، كندذهن ترين افراد را هشيار كرد كه رويداد مهمي در حال وقوع و خبر مهمي در راه است. زنگ اول را گزارش 82 صفحه اي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا به صدا درآورد اما نهضت استقلال و آزادگي، خبرهاي مهم ديگري در متن خود نهفته دارد. «شرايط گيتي حساس و جهان در حال گذار از يك پيچ تاريخي بسيار مهم است.»

خراسان: نگاه اجمالي به اجلاس تهران
«نگاه اجمالي به اجلاس تهران» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن مي‌خوانيد:

برگزاري اجلاس جنبش غيرمتعهدها درتهران از منظرهاي گوناگون قابل ارزيابي و بررسي است. در اين مقاله به اختصار به چند دستاورد اين اجلاس اشاره مي شود.

۱ - با اين که بسياري از دولت هاي غربي و خصوصا آمريکا و به ويژه سران رژيم صهيونيستي با استفاده از تمامي ابزارهاي خود از جمله فشارهاي سياسي و فضاسازي رسانه اي تلاش فراواني کردند که اجلاس تهران در ضعيف ترين شکل و پايين ترين رده شرکت کنندگان برگزار شود تا به اين ترتيب برگ برنده اي از ادعاي خود مبني بر انزواي سياسي کشورمان در معرض ديد جهانيان قرار دهند، اما حضور ۱۵۰ هيئت از ۱۲۰ کشور عضو جنبش، ۱۷ کشور غير عضو و چند هيئت ديگر سياسي اقتصادي و همچنين حضور بيش از ۱۷۰۰ خبرنگار و ۱۴۰ شبکه تلويزيوني دولتي و غير دولتي براي پوشش خبري اين اجلاس به خوبي نشان داد که گرچه کشورمان از سوي آمريکا و برخي از کشورهاي غربي مورد فشارهاي سياسي و اقتصادي و تحريم هاي گوناگون قرار دارد اما تمدن ديرينه و افتخارآفرين ايران عزيز و فرهنگ غني کشورمان و همچنين بزرگي و بزرگواري ملت ايران و تاثير کشورمان بر معادلات جهاني و منطقه اي به گونه اي است که حتي در چنين شرايط خاص جهاني و منطقه اي و «پيچ تاريخي» که جهان در آن قرار دارد، پايتخت ايران اسلامي حدود يک هفته و در جريان برگزاري اجلاس غيرمتعهدها به کانون نشست ها و رايزني هاي سياسي بين المللي تبديل شد و در حقيقت مي توان گفت در جريان برگزاري اين اجلاس ايران موفق شد علاوه بر برگزاري اجلاس با کميت و کيفيتي بسيار مطلوب يک «مانور سياسي» قابل توجه، خبرساز و جريان ساز در منطقه و حتي در جهان به نمايش بگذارد.

۲ - البته رسانه هاي داخلي و خصوصا صدا و سيما غير از گاف بزرگي که شبکه يک سيما به خاطر ترجمه غيرواقعي بخشي از سخنان مرسي درباره سوريه داد از اين رويداد بين المللي گزارش هاي خوب و ويژه اي تهيه و پخش کردند. درباره سخنان مرسي آن چه واضح و مسلم بود اين که مواضع وي درباره لزوم تغيير در شکل و ساختار شوراي امنيت سازمان ملل متحد و اظهارات محکم وي عليه اسرائيل و همچنين حمايت جدي او از حق برخورداري ايران از انرژي صلح آميز هسته اي منطبق بر مواضع ايران و اکثر قريب به اتفاق شرکت کنندگان در اجلاس بود که البته بخش مهمي از اظهارات مرسي نيز درباره سوريه عليه اسد بود.

۳ - اين درست که ۱۲۰ کشور جهان در حال حاضر عضو جنبش عدم تعهد هستند و اين عدد تقريبا دوسوم کشورهاي عضو سازمان ملل و جامعه جهاني را تشکيل مي دهد و حدود ۶۰درصد جمعيت جهان و يک چهارم توليد ناخالص ملي جهاني در اختيار اين کشورها است اما بدون تعارف اين اجلاس از بدو تشکيل با اهداف بلند و انقلابي که جواهر لعل نهرو، گاندي، سوکارنو و تيتو براي استقلال کشورهايشان از دو بلوک شرق و غرب آن زمان داشته اند تاکنون هنوز نتوانسته است با وجود تعدد بسيار چشمگير اعضا و در اختيار داشتن منطقه جغرافيايي بسيار بزرگ و همچنين دارا بودن بيش از نيمي از جمعيت جهان، کاري درخور، اثرگذار و به يادماندني و تاريخ ساز در جامعه جهاني انجام دهد، اما طي حدود شصت سال بعد از شکل گيري جنبش همين پيوستن کشورهاي فراواني به چند کشور اوليه پايه گذار اين جنبش خود، مي تواند نقطه اميدي براي تاثيرگذاري اين جنبش در معادلات جهاني باشد، اما اين تأثيرگذاري مستلزم برنامه ريزي ها و کارهاي عملي فراواني است که در عمل چندان مورد همت اکثريت اين کشورها قرار ندارد.

با اين اوصاف بدون ترديد مي توان ادعا کرد که برگزاري اين اجلاس در شرايط حال حاضر جهان و خصوصا در شرايط کنوني منطقه که ظرف دو سال اخير که بيداري اسلامي و خيزش کشورهاي عربي و مسلمان و تلاش مردم برخي کشورهاي تحت ستم براي رهايي از استعمار، استبداد و تحقير و حاکم سازي مباني اسلامي بر کشورشان منجر به سقوط چهار ديکتاتور در منطقه شده است و همچنين در شرايطي که برخي از کشورهاي اروپايي و حتي آمريکا با چالش هاي سياسي و اقتصادي مواجه اند اساسا برگزاري اين اجلاس در چنين سطحي و با چنين کم و کيفي در تهران خود باعث اعتباربخشي به جنبش عدم تعهد شد چرا که در دهه هاي اخير هيچ گاه برگزاري اجلاس جنبش غيرمتعهدها تا اين حد مورد توجه رسانه ها و کشورهاي دنيا قرار نگرفته بود.

۴ - ناگفته پيداست که حضور ۲۷ رئيس جمهور، ۲ پادشاه، ۹ معاون رئيس جمهور، ۸ نخست وزير، ۲رئيس مجلس، ۶ فرستاده ويژه از سوي سران کشورها و حضور وزرا و هيئت هاي سياسي، اقتصادي و همچنين حضور بان کي مون به عنوان دبيرکل سازمان ملل متحد و انجام رايزني هاي گوناگون سياسي اقتصادي با چنين گستردگي و در چنين سطحي در تهران فقط و فقط در قالب برگزاري اجلاس جنبش غيرمتعهدها که بزرگ ترين گردهمايي بين المللي بعد از مجمع عمومي سازمان ملل متحد است امکان پذير بود و اين اجلاس نه تنها کشورمان و گفت وگوهاي سياسي انجام شده در تهران را به مهم ترين جريان خبري، رسانه اي و سياسي جهان تبديل کرد، بلکه موجب شد ضريب نفوذ و قدرت اثرگذاري کشورمان بر معادلات جهاني و منطقه اي، به نمايش گذاشته شود و همچنين زمينه گفت وگوهاي دوجانبه و چندجانبه مسئولان کشورمان در رده هاي مختلف با کشورهاي خصوصا موثر در جنبش عدم تعهد و جامعه جهاني مثل هندوستان، مصر و ... انجام پذيرد. هر چند در بين کشورهاي جنبش عدم تعهد ذاتا برخي کشورهاي غيرموثر و غير مشهوري وجود دارند که به سختي مي توان آن ها را در نقشه جهاني پيدا کرد، اما در همين حال کشورهاي بزرگ و موثري مثل ايران، هندوستان، اندونزي، مصر، عربستان و... اعتبار خاصي به اين جنبش مي دهند که البته اين جنبش بايد براي اثرگذاري در جامعه بين المللي به يک سازمان تبديل شود.

۵ - حتي اگر بر اثر اهمال برخي مسئولان دولتي، مجلس و بخش خصوصي کشورمان گسترش تعاملات و تبادلات اقتصادي با کشورهاي دعوت شده رادر دستور کار خود قرار ندهند، اما همين حضور هيئت هاي مختلف سياسي و اقتصادي کشورهاي مختلف جهان لااقل مي تواند براي مدتي تصوير مناسب تري از آن چه بدخواهان و رسانه هاي آنان از کشورمان ارائه کرده اند، ايجاد کند.

۶ - ميزان دلخوري و عصبانيت دشمنان ملت خصوصا رژيم صهيونيستي از برگزاري بسيار مطلوب اجلاس تهران خود شاهد بسيار مناسب ديگري براي موفقيت آميز بودن اجلاس تهران محسوب مي شود، خصوصا آن که وزير خارجه و همچنين نخست وزير رژيم صهيونيستي پس از شنيدن مواضع کشورهاي مهم و تاثيرگذار منطقه درباره مسائل جهاني، منطقه اي، ترکيب سازمان ملل و رژيم صهيونيستي اوج عصبانيت خود را با ابلهانه خواندن شرکت در اجلاس تهران و شرکت در جلسه «تروريست ها» و شرم آور بودن شرکت کشورها در اين اجلاس اعلام کرده اند.

۷ - برجسته ترين نکته اجلاس تهران حضور مقام معظم رهبري در اجلاس و سخنراني محکم، مستدل، منطقي، تاثيرگذار، جهت ده و راهگشاي ايشان در اين اجلاس بود. چرا که اولا صرف حضور ايشان به اين اجلاس اعتبار مضاعف بخشيد و دوم اين که ايشان با اعلام مواضع صريح، شفاف، منطقي و شجاعانه جمهوري اسلامي ايران درباره مسائل مهم جهاني و منطقه اي، خصوصا درباره معيوب بودن ساختار شوراي امنيت سازمان ملل و حاکم بودن «ديکتاتوري آشکار» بر شوراي امنيت و تاکيد بر تاريخ روشن سرزمين فلسطين، قدس شريف و ملت مظلوم آن و غصب کردن سرزمين فلسطين توسط رژيم صهيونيستي و همچنين تاکيد بر اين نکته که ايران اسلامي بر اساس «مباني ديني» و نه «خوش آمدن» آمريکا و غربي ها ساخت، در اختيار داشتن و استفاده از سلاح هسته اي را حرام و غيرمشروع مي داند، آن هم در حضور دبيرکل سازمان ملل متحد و سران و هيئت هاي حاضر در اجلاس بار ديگر به روشني و شفافيت مواضع جمهوري اسلامي و ملت بزرگ ايران را درباره مسائل جهاني و منطقه اي، ديکتاتوري حاکم بر شوراي امنيت به عنوان اتاق فرمان جهان، اراده ايران براي تحقق منطقه و جهان عاري از سلاح هسته اي و اين که مشکل اصلي جهان و خصوصا جهان اسلام، رژيم صهيونيستي است را اعلام کردند که بي گمان اين خود فرصتي مغتنم بود که روسا و وزراي ۱۳۷ کشور عضو و غيرعضو جنبش عدم تعهد و ۱۵۰ هيئت سياسي اقتصادي از کشورهاي مختلف جهان، دبيرکل سازمان ملل متحد و همچنين رئيس دوره اي مجمع سازمان ملل متحد و ديگر هيئت هاي حاضر و ناظر در جلسه به طور شفاف و مستقيم مواضع اصولي و منطقي ايران را از زبان رهبر فرزانه انقلاب بشنوند.

مواضعي که شايد تاکنون به خاطر سانسورهاي رسانه هاي جهاني به اين شفافي و روشني به گوش سران و مسئولان برخي کشورهاي جهان نرسيده باشد.

به هر صورت اجلاس تهران هم يک مانور سياسي مقتدرانه و هم بزرگ ترين نشست بين المللي سياسي جهاني بعد از نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد و هم تريبوني رسا و موثر براي اعلام مواضع جمهوري اسلامي ايران به طور مستقيم به سران و مسئولان تعداد کثيري از کشورهاي جهان و دبيرکل بزرگ ترين سازمان بين الملل جهان بود.

جمهوري اسلامي: واقعيت‌هاي جنبش عدم تعهد و رسالت سنگين ايران
«واقعيت‌هاي جنبش عدم تعهد و رسالت سنگين ايران» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:

برگزاري شانزدهمين اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران كه ديروز پايان يافت، بي‌ترديد يك موفقيت براي جمهوري اسلامي ايران است. اين موفقيت را مي‌توان در چند بعد جمع بندي كرد و البته با توجه به واقعيت‌هاي موجود در جنبش عدم تعهد براي ارزيابي آينده اين جنبش برروي نكاتي تكيه نمود.

1 - درحالي كه آمريكا و صهيونيسم بين الملل تلاش زيادي براي منزوي جلوه دادن جمهوري اسلامي ايران به عمل آوردند، برگزاري يك اجلاس با حضور 120 هيأت از 120 كشور جهان در تهران، بدون آنكه نيازي به بيانيه و اعلاميه باشد به خودي خود خط بطلاني است بر اين ادعا و تابلوي بزرگي است كه با خطوط برجسته، حضور پررنگ نظام جمهوري اسلامي در عرصه جهاني را به رخ مي‌كشد. اين، واقعيتي است كه بسياري از رسانه‌هاي غربي وابسته به آمريكا و صهيونيسم نيز به آن اعتراف كرده‌اند. آن دسته از رسانه‌هاي غربي نيز كه حاضر به اعتراف نشده اند، با سكوت خود بر اين واقعيت مهر تأييد گذاشته‌اند.

2 - سخنان صريح و افشاگر رهبر انقلاب اسلامي و چند تن از سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در اين اجلاس در تبيين نقاط ضعف سازمان ملل و سلطه قدرت‌هاي استعمارگر بر آن، آنهم با حضور دبيركل سازمان ملل، از ديگر نقاط قوت اجلاس تهران بود. همين سخنان شايد تاكنون بارها به شكل‌هاي گوناگون و در موقعيت‌هاي مختلف گفته يا نوشته و منتشر شده باشد، اما بيان آن در اجلاس بزرگي با حضور 120 هيأت از كشورهاي 5 قاره جهان كه ده‌ها رئيس‌جمهور و رئيس دولت نيز در آن حاضر بودند و بلندپايه‌ترين هيأت از سازمان ملل نيز مستقيماً و از نزديك شاهد و مستمع آن بود، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. اين واقعيت‌ها به عنوان سندي از جنبش عدم تعهد در پرونده اين جنبش و پرونده سازمان ملل به ثبت مي‌رسد و تأثير خود را در معادلات سياسي جهان خواهد گذاشت.

3 - تشريح پررنگ مسأله فلسطين و خيانت‌هائي كه آمريكا با حمايت از رژيم غاصب صهيونيستي به عمل آورده و تلاش‌هائي كه بطور مستمر براي سرپوش گذاشتن بر اين جنايات صورت مي‌گيرد، نقطه قوت ديگر اجلاس تهران بود. اينبار واقعيت‌هاي فلسطين علاوه بر مسئولان نظام جمهوري اسلامي و خود فلسطيني‌ها از زبان سران ساير كشورها نيز با صراحت بيان شد و بر نوعي اجماع بين المللي درباره آن تأكيد گرديد. در اين زمينه نيز عملكرد سازمان ملل در حضور دبيركل اين سازمان نقد شد و ضرورت تجديدنظر اساسي در عملكرد و روش برخورد اين سازمان با مسأله فلسط?ن تذكر داده شد.

4 - اجماع سران جنبش عدم تعهد بر ناكارآمدي سازمان ملل و ضرورت تقويت اين جنبش براي ورود به مسائل جهاني و حل آنها از ديگر نقاط قوت اجلاس تهران بود. در اين اجلاس براين نكته تأكيد شد كه "وتو" به جاي آنكه "حق" باشد "ناحق" است و نبايد باشد والا جنبش عدم تعهد نيز بايد با يكپارچگي بتواند از آن در مواردي كه لازم بداند استفاده كند. روشن است كه تأييد "حق وتو" توسط هيچ جمعي قابل قبول نيست و لذا اين برخورد جنبش عدم تعهد را بايد نوعي تلاش براي ايفاي نقش در تغيير ساختار سازمان ملل در آينده دانست، اقدامي كه با قوت و قدرت مورد تأكيد اجلاس تهران قرار گرفت.

در كنار اين نقاط قوت، بايد به نقاط ضعف جنبش عدم تعهد نيز توجه شود. اگر بدون توجه به واقعيت‌هاي موجود در اين جنبش بخواهيم خوش بينانه و يكطرفه درباره اجلاس تهران و آينده‌اي كه براي جنبش عدم تعهد مي‌توان تصور كرد نظر بدهيم، ارزيابي درستي نخواهيم داشت. البته در نظر گرفتن اين واقعيت‌ها به معناي نااميد شدن از كارائي جنبش عدم تعهد نيست بلكه انتظار درست داشتن و واقع بين بودن را مورد تأكيد قرار مي‌دهد. واقعيت‌ها اينها هستند:

اول آنكه هنوز بسياري از كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد، با شديدترين وجه به قدرت‌هاي غربي وابسته هستند. در مورد سران تعدادي از ا ين كشورها بايد گفت آنها اصولاً از مهره‌هاي آمريكا هستند و از خود هيچ اختيار و اراده‌اي ندارند. ترديدي نيست كه از چنين دولت‌هائي انتظار همراهي داشتن با اهداف جنبش عدم تعهد كه استقلال و عدم وابستگي به قدرت‌ها محور اصلي آن است انتظار بيهوده‌اي است.

دوم آنكه اعضاي جنبش عدم تعهد در درون خود بر سر بسياري از مسائل اختلاف نظر دارند. براي نمونه، در همين اجلاس تهران، اظهارات رئيس‌جمهور مصر درباره سوريه با اظهارات و خط مشي بسياري از كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد متفاوت بود. قطر و عربستان نيز در اين مسأله با كشورهائي كه حامي دولت سوريه هستند اختلاف نظر شديد دارند و در عمل براي براندازي دولت بشار اسد تلاش مي‌كنند. چنين اختلاف نظرهائي در زمينه بسياري از مسائل بين‌المللي ميان كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد وجود دارد، اختلافاتي كه ريشه‌دار هستند و جنبش عدم تعهد را براي رسيدن به خط مشي واحد دچار مشكلات زيادي مي‌كنند.

سومين واقعيت به چگونگي تعامل با قدرت‌هاي سلطه گر مربوط مي‌شود. كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در مورد اينكه با آمريكا و ساير قدرت‌هائي كه به حق خود قانع نيستند و درصدد سلطه گري، زياده خواهي و دخالت در امور ساير كشورها هستند چگونه روابطي بايد داشت و آيا اصولاً براي مقابله با خوي سلطه گري و زياده خواهي آنها كاري بايد كرد يا نه، اختلاف نظر شديد دارند. بعضي از سران اين كشورها اصولاً موجوديت خود را مرهون قدرت‌هاي سلطه گر مي‌دانند، تعدادي ديگر كه چنين نيستند مبارزه با آنها را بي‌فايده مي‌دانند درحالي كه سران تعدادي ديگر از اين كشورها اصلاح جهان را فقط در مبارزه با قدرت‌هاي سلطه گر جستجو مي‌كنند. اين نظرهاي سه گانه، كه در تضاد كامل با همديگر هستند، مانع رسيدن جنبش عدم تعهد به خط مشي واحد در اين زمينه كه مهم‌ترين مسأله جهان امروز است خواهد شد و اين جنبش را به بن بست خواهد كشاند.

و چهارمين واقعيت اينكه ريشه نگاه‌ها و نقطه نظرهاي مختلف سران كشورها درباره چگونگي تعامل با قدرت‌هاي سلطه گر، به موقعيت خود آنها در كشورهاي خودشان و روابط آنها با ملت هايشان مربوط مي‌شود. تعدادي از سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد، ديكتاتورهائي هستند كه اصولاً جايگاهي در ميان مردم خود ندارند. طبيعي است كه اين افراد براي حفظ خود و تاج و تخت خود راهي غير از وابستگي به قدرت‌هائي كه حامي آنها هستند ندارند. اين، يعني فقدان استقلال، همان چيزي كه با اصول تأسيسي جنبش عدم تعهد در تضاد است.

در جمع بندي اين نقاط قوت و ضعف، بايد بر نقش جمهوري اسلامي ايران كه از هم اكنون تا سه سال رياست جنبش عدم تعهد را برعهده خواهد داشت تكيه كنيم. اين واقعيت را نمي‌توان ناديده گرفت كه جمهوري اسلامي ايران يك كشور مستقل است و با جايگاه ويژه‌اي كه دارد مي‌تواند جنبش عدم تعهد را تا حدودي به طرف اهداف تأسيسي آن به پيش ببرد. اين نقش را جمهوري اسلامي ايران اگر فقط در اين حد بتواند ايفا كند كه تفكر مستقل بودن و با سلطه گران مبارزه كردن را به عنوان يك فرهنگ در تمام اعضاي جنبش عدم تعهد نهادينه كند، كار بزرگي كرده است، اين، رسالت سنگيني است كه جمهوري اسلامي ايران برعهده گرفته است ولي غيرممكن نيست.

رسالت: پند خيرخواهانه به سردمداران آمريكا
«پند خيرخواهانه به سردمداران آمريكا» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد:

رهبر معظم انقلاب اسلامي درشانزدهمين نشست سران جنبش عدم تعهد با بازخواني تاريخچه ستم وتجاوز غرب  به جهان اسلام در خصوص شكل گيري رژيم غاصب صهيونيستي در قلب دنياي اسلام فرمودند: فلسطين متعلق به فلسطيني هاست و ادامه اشغال آن ظلمي بزرگ ، تحمل ناپذير و خطري عمده براي صلح و امنيت جهاني است.

سپس فرمودند: تمامي راه حل هاي مطرح شده براي حل بحران خاورميانه و مسئله اشغال فلسطين تاكنون ناكارا، غلط و ناموفق بوده و به بن بست رسيده است.

امروز جمهوري اسلامي كه بيشترين دغدغه صلح و امنيت جهاني را دارد يك پيشنهاد شفاف، روشن و عملي و در عين حال عادلانه و كاملا دموكراتيك براي حل مشكل فلسطين دارد.

 پيشنهاد مشخص ايران در مورد مشكل فلسطين كه بارها در مجامع عمومي تكرار شده است و در اجلاس سران نم هم مطرح شد به شرح زير است: برگزاري يك همه پرسي عمومي با نظارت دقيق و اطمينان بخش براي تعيين ساختار نظام سياسي كشور و سپس تدوين قانون اساسي. در اين همه پرسي تمامي مسلمانان، يهوديان و مسيحيان مي توانند شركت كنند و راي آزادانه خود را بدهند.

رهبر انقلاب سپس خطاب به سياستمداران آمريكايي فرمودند مايلم يك پند خير خواهانه بدهم:

1- اسرائيل تاكنون براي شما دردسرهاي زيادي داشته است.
2-  رژيم صهيونيستي چهره آمريكا را در ميان ملتهاي منطقه و جهان منفور كرده است.
3- مردم جهان آمريكا را شريك جنايات رژيم صهيونيستي مي دانند.
4- هزينه هاي زيادي به خاطر اين شراكت پرداخت شده است و احتمالا در آينده سنگين ترخواهد شد.

پس بياييد با پذيرش پيشنهاد جمهوري اسلامي مبني بر همه پرسي خود را نجات دهيد!

لحن سخن مقام معظم رهبري با سردمداران آمريكا يك لحن موسايي در گفتگو با فرعون زمان بود. اين لحن يك لحن لَيّن و نرم بود . اگر نخبگان آمريكا واقعا صلاح و فساد خود را تشخيص دهند بايد به اين پيشنهاد گردن نهند و يكي از كانونهاي وحشتناك نقض حقوق بشر و ستم تاريخي به يك ملت مظلوم را براي هميشه تعطيل كنند.

امروز سردمداران رژيم صهيونيستي براي حفظ تامين امنيت خود هر شب سر را بر بالين 200 كلاهك هسته اي مي گذارند تا آرام بتوانند بخوابند. اين ابلهانه ترين روش براي تامين امنيت و ادامه زندگي است. امروز در خاورميانه با بيداري اسلامي موجي برخاسته است كه هيچ قدرتي نمي تواند آن را مهار كند. اين آرامش نسبي كه در خاورميانه است  يك آرامش قبل از توفان است. ادوار امواج بيداري در راه است و هيچ كس قادر به توقف و مهار آن نيست.

حرف اصلي در جنبش بيداري اسلامي نفي استبداد و نفي سلطه خارجي بويژه سلطه رژيم صهيونيستي و آمريكا درمنطقه است.

محال است ملت ها دكترين تجاوز و خصومت و تداوم اشغال را كه طي 50 سال اخير از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي در دستور كار استبداد جهاني است به رسميت بشناسند. آمريكا اگر مي‌خواهد مسئله فلسطين بدون خشونت فيصله يابد بايد تن به پيشنهاد ايران مبني بر همه پرسي بدهد اما اگر مي خواهد راه خشونت و نقض حقوق بشر در سرزمينهاي اشغالي را تداوم بخشد بايد بداند هزينه هايي را بايد بپردازد كه فروپاشي از درون كمترين آن خواهد بود.

امروز ساختار فاسد رژيم صهيونيستي با بحرانهاي اجتماعي و سياسي در درون خود روبه رو است. شهرونداني كه در سرزمينهاي اشغالي زندگي مي كنند فاقد هويت ملي هستند و از شدت فشار زندگي اكنون به "خود سوزي" روي آورده اند. نهايت حركت "خود سوزي" در رژيم صهيونيستي "نظام سوزي" است. اين نظام پوسيده از درون و برون محكوم به سوختن است. نظامي كه بر اساس ظلم و ستم بنا شده است و آه سوزناك كودكان و پيران ومردم مظلوم فلسطين و نفرين ملت هاي مسلمان پشت سر رهبران خيانتكار رژيم صهيونيستي آن است، محكوم به نابودي است.

سياست روز: مبارک نبود!
«مبارک نبود!» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد:

اجلاس تهران برگزار شد و به پايان رسيد. ديدگاه‌ها و سخنان گوناگون و متفاوتي از سوي شرکت‌کنندگان در اجلاس نسبت به مسائل بين‌المللي و منطقه‌اي مطرح شد. هر يک از منظر ديدگاه خود آنها را نقد کردند و راهکارنشان دادند.

بان‌کي‌مون از رژيم صهيونيستي دفاع کرد بدون اين که به جنايات اين رژيم در سرزمين‌هاي اشغالي اشاره کند و يا نسبت به تهديداتي که از سوي مقامات اين رژيم عليه جمهوري اسلامي ايران صورت مي‌گيرد، موضعي اتخاذ کند.

آقاي مرسي به عنوان رئيس‌جمهور مصر جديد و رئيس پيشين جنبش غيرمتعهدها که به ايران سفر کرد نيز در سخنان خود مواردي را مطرح کرد که هم قابل تقدير بود و هم قابل نقد. مواضع ضد صهيونيستي وي و دفاع از حقوق مردم فلسطين توسط «محمد مرسي» در سخناني که در اجلاس «نم» مطرح کرد قابل تقدير و تشکر است و قطعا مورد توجه همه مسلمانان قرار خواهد گرفت و آينده روابط مصر و رژيم صهيونيستي را که در زمان «حسني مبارک» به اوج خود رسيده بود، ترسيم خواهد نمود. اما وي درباره تحولات سوريه، موضع منطقي و در خور شان مصر اتخاذ نکرد. آقاي مرسي بايد بداند که انقلابي که در مصر، تونس و يا حتي ليبي عليه ديکتاتورهاي اين کشورها ايجاد شد، خيزش‌هاي اسلامي از نوع مردمي بود.

اکثريت مردم مصر و تونس عليه حسني مبارک و بن‌علي قيام کردند و با انقلاب خود آنها را سرنگون ساختند، اگر اکثريت و قاطبه مردم در کنار هم و با هم انقلاب خود را به پيش نمي‌بردند، هيچگاه قيام آنها به پيروزي نمي‌رسيد. مقايسه انقلاب مصر و تونس با اتفاقاتي که در سوريه مي‌افتد، مقايسه‌اي نادرست است. جنس اتفاقات سوريه بسيار تفاوت دارد.

رئيس‌جمهور مصر بايد به اين نکته توجه داشته باشد که اکثريت مردم سوريه با جنگ و اقدامات تروريستي مخالفند و آنهايي که در اين کشور به عنوان معارض عليه حاکميت سوريه اقدام مي‌کنند، گروه‌هايي هستند که توسط کشورهاي خارجي حمايت و تغذيه مي‌شوند.

اگر اکثريت مردم سوريه خواهان برکناري بشار اسد بودند، همان اتفاقي که در مصر و تونس افتاد، در سوريه نيز محقق مي‌شد.

سوريه هنگامي که مبارک با سران رژيم صهيونيستي هم‌پياله بود و باده مي‌نوشيد تنها کشور هم مرز رژيم صهيونيستي بود که در مقابل اين رژيم به عنوان خط مقدم جبهه مقاومت، ايستادگي کرده است و اگر نبود اين مقاومت، اکنون مرزهاي اين رژيم جعلي از هم‌اکنون، فراتر هم مي‌رفت.

اما نکته ديگري که در اين نوشتار بايد گفت، اتفاق مبارکي است که هنگام تحويل رياست جنبش کشورهاي غيرمتعهد به جمهوري اسلامي ايران رخ داد. تصور اين که جمهوري اسلامي ايران بخواهد رياست جنبشي را که «مبارک» رئيس آن است، تحويل بگيرد، ناخوشايند بود. اما اين اتفاق، با انقلابي که مردم مصر انجام دادند، نيفتاد و رياست آن پس از سرنگوني ديکتاتور مصر، توسط رئيس‌جمهور مردمي اين کشور به جمهوري اسلامي ايران تحويل داده شد. صحنه زيبايي که در تاريخ ثبت شد و تقدير الهي بر آن بود که مبارک سرنگون شود تا اجلاس تهران از عدم حضور او خشنود گردد. اجلاس تهران گرچه به پايان رسيد، اما نتايج، آن هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت تاثيرات خود را در صحنه‌هاي بين‌المللي خواهد گذاشت.

کشورهايي هستند که در اين جنبش عضو مي‌باشند، اما به واقع غيرمتعهد واقعي نيستند، استقلال واقعي خود را حفظ نکرده‌اند و تحت تاثير سياست‌ها و فشارهاي کشورهايي همچون آمريکا و اتحاديه اروپا قرار دارند. استقلال واقعي آنها باعث خواهد شد تا مانع بزرگي بر سر راه سياست‌هاي استعماري آنها باشد. ايران اکنون به عنوان رئيس اين جنبش افق تازه‌اي را به روي کشورهاي عضو گشوده است. کشورها از اين فضاي تازه بايد نهايت استفاده را ببرند.
 
وطن امروز: شرق با خميني غرب با خامنه‌اي
«شرق با خميني غرب با خامنه‌اي» عنوان يادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم حسين قدياني است كه در آن مي‌خوانيد:

قبلا که خانه‌ها حیاط داشت، با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک‌انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ، زندگی قشنگ‌تر حیات داشت. حالا باید برای این واحدهای نقلی، از جناب گل‌فروش، فقط تعدادی گل آپارتمانی خرید یا بدتر، گل مصنوعی که مجبوری با ادوکلن خودت معطرش کنی! بله دیگر. خوب که نگاه کنی، خنده‌دار به نظر می‌رسد اغلب کارهای این آدمیزاد آخرین.

این روزها به شکل مرتب، روزی 2 ساعت مشغول بازنویسی سفرنامه حج‌ام هستم. به فراخور این ویرایش، نیم ساعتی چیزهای مرتبطی می‌خوانم. هر مردمی از هر جای جهان، عمدتا با طیاره عازم حج می‌شوند. ما از تهران با یک پرواز 3 ساعته وارد خاک حجاز می‌شویم. قبلا اما سفر حج، حکم یک جهاد را داشت. از مجاهده سخت‌تر! آنی تصور کن مسلمانی از کشمیر می‌خواست حج به جا آورد. نقشه را نگاه کن و ببین چه سفر دور و درازی می‌داشت؛ در خشکی با پای پیاده و در بحر با سفینه‌ای نامطمئن.

ظاهر ماجرا آسانی حج‌گزار امروز را نشان می‌دهد اما اخیرا گروهی از روانشناسان به علاوه دانشمندان و پزشکان تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده‌اند هنگام سوار شدن بر هواپیما، ناخودآگاه اضطراب عجیبی به آدمی دست می‌دهد که فعالیت قلب، مغز و گردش خون را بشدت مختل می‌کند. حد این اختلال که بعدها تاثیرات مخربش را بر گرده جسم و روح انسان سوارتر و آشکارتر می‌کند، تا آنجاست که به نظر می‌رسد سفرهای دور و دراز و پر رمز و راز قبلی، با همه بعد مسافت، در مجموع آسان‌تر از طیاره‌گردی‌های امروز آدمی است. هنوز هم هیچ ارابه‌ای مطمئن‌تر از «پا» نیست. پایی که آهسته و پیوسته می‌برد اما بی‌اضطراب. حتی به سراب، به رهزن هم اگر رسیدی، اضطرابی که ناشی از حمله قطاع‌الطریق بر تو مستولی می‌شود، آنقدر نیست که هنگام باز شدن چرخ طیاره، هنگام فرود.

این حرف‌ها اگرچه با قلم من است اما حرف من نیست و پشتش مطالعه خوابیده و تحقیق. من هم مثل شما، اول بار که این چیزها را خواندم، باورش سخت بود برایم اما کمی تفکر کردم و فهمیدم پربیراه نمی‌گویند اهل کنکاش. از ماشین بگیر تا هواپیما، هیچ جنگ و سیل و زلزله‌ای، اینقدر از نوع آدم قربانی نگرفته که مرکب گرفته. گویی این مرکب، مرکب مرگ آدمی است، نه اسباب حمل و نقل آسانش. آسان هم که می‌بردت، با دل و جان و عقل و هوشت بازی‌های بدی می‌کند.

مجموعه‌ای از همین چیزهاست که امروز با همه پیشرفت‌های بشر، شاهد کوتاه‌ترین عمر آدمیزاد هستیم در همه سالیان عمرش. قبلا اگر آدمی به سرایت طاعون جوان مرگ می‌شد اما اینقدر بود؛ آنکه می‌ماند، خیلی بیش از پیرهای امروزی عمر می‌کرد. دیروز آدمی دختربچه سرطانی نداشت. پسربچه 5 ساله ام‌اسی نداشت. بعضا یکی دو سال حج‌اش طول می‌کشید اما در همه این سالیان سخت، آن اندازه فشار خونش دچار نوسان نمی‌شد که فی‌الحال هنگام نشست و برخواست طیاره می‌شود.

نه عزیز! من اصلا نمی‌خواهم بگویم علاج این درد، رجوع به دوران غارنشینی است. منکر خوشی‌های عینی طیاره‌گردی نیز نیستم، بلکه همه حرفم این است؛ باطن تکنولوژی بر خلاف ظاهرش، ضربه‌های اساسی اما خاموش و ندیدنی می‌زند به انسان. کافی است فکر نکنیم خیلی راحت داریم نسبت به گذشتگان زندگی می‌کنیم. یا حتی نسبت به آن روستایی که اینترنت ندارد!

در شهیدآباد مازندران، سالی پیش از این، پیرزنی را پرسیدم: حاجیه خانم! شما اینجا حوصله‌تان سر نمی‌رود؟ جواب داد: شما تهران حوصله‌تان سر نمی‌رود؟ و بعد گفت: من مکه نرفته‌ام. از هواپیما می‌ترسم! همین شهیدآباد یکهزار سال پیش هیچ پیرزنی از رفتن به حج با پای پیاده هراس نداشت، مگر به نقصی و علتی!

توی مخاطب، گمانم داری با خود زمزمه می‌کنی؛ این چیزها چه ربطی دارد به آن گل و گلدان که پاراگراف اول نوشتی؟! شاید هم جناب سردبیر دارد با خود زمزمه می‌کند؛ این چیزها چه ربطی دارد به یادداشت روز «وطن‌امروز»، یک روز بعد از اجلاس سران عدم تعهد؟!

می‌گویم، همه را می‌گویم! گل‌های آپارتمانی اغلب محتاج نورند، نه آفتاب مستقیم. مقداری آب کم و کمی نور غیر‌مستقیم بس‌شان است. زیاد بگذاری‌شان جلوی خورشید، پلاسیده می‌شود برگ‌شان. شعاعی از نور خورشید را می‌خواهند، نه خود خورشید را. آفتاب اذیتشان می‌کند؛ نه اینکه آفتاب استغفرالله آزار داشته باشد! مشکل از آپارتمانی بودن، بگو؛ زیادی نازک‌نارنجی بودن این گل‌های نازنازوست!

بهتر بگویم؛ گل‌های آپارتمانی لیاقت همنشینی با خورشید را ندارند. تاب آفتاب ندارند. از همه آنچه ما بدان آفتاب می‌گوییم، پرتویی نور غیر‌مستقیم برایشان کافی است. همین‌قدر نور باشد که تاریک نباشد.

این را در مقام نقد هیچ گل و گیاهی ننوشتم؛ بیان واقعیتی است. اهل موضوع خوب می‌دانند چه دارم می‌گویم. ما یک نور داریم، یک آفتاب. درخت سیب باید علاوه بر نور آفتاب، خود آفتاب را هم ببیند اما گل بامبو همان به کنج دیوار باشد و در طول روز ساعاتی نور ببیند، آن هم نور غیر‌مستقیم از پشت پنجره.

این وجیزه را می‌خواهی ربطش بدهم به سیاست؟! تا به حال چندبار از خود پرسیده‌ای؛ چرا کسانی که معصوم را درک کرده و در روزگار مثلا امیرالمومنین زندگی کردند، داد «این عمار» مولای خود را درآوردند؟! از «علی» تا به حال چندبار گذر به روزگار «سیدعلی» کرده‌ای که؛ چرا بعضی خواص نزدیک بزرگان، دچار بی‌بصیرتی می‌شوند؟!

اصلی حاکم است بر امور دنیا که باید تنظیم باشد روابط. تو یک وقت حدت، شعاعی از نور غیر‌مستقیم آفتاب است، یک وقت هم هست که رسما می‌شوی مالک‌اشتر. گل آپارتمانی وقتی شأن خود نمی‌داند یا دچار بدقلقی‌های روزگار می‌شود و عدل، می‌شود همنشین معصوم یا جانشین معصوم، وقتی پژمرده شد، آفتاب را مقصر می‌داند یا برمی‌دارد به «حضرت ماه» نامه سرگشاده می‌نویسد. عزیز من! کنج دیوار باید می‌نشستی و قناعت به اندکی از نور می‌کردی. اگر همه نور ماه، همه ماه، چشم تو را می‌زند، وای به حال آفتاب!

حال وقت آن است که سوزنی هم به خودمان بزنیم. از من و ما بسیارند دوستانی که در به در دنبال آشنایی، رفیق بانفوذی، واسطه‌ای، چیزی می‌گردند تا مگر «آقا» را از نزدیک ببینند. بله! روزهای گذشته، بویژه آن ساعت که ساحت ولایت، مساحت اجلاس را منور کرد، ما همه درگیر اجلاس بودیم! دیدن سردار، اگر نشد لااقل افه آن، علاقه فطری هر سربازی است اما تویی که می‌خواهی نزدیک‌ترین ستاره‌ها به ماه باشی، اول نظری به خود بینداز. ببین بامبویی یا درخت سیب؟! خودت را بشناس و معرفت داشته باش و پیش وجدان خود قضاوت کن؛ نسبتت با پرتویی از یک نور غیر‌مستقیم است یا تاب رفتن زیر آفتاب هم داری؟! اندکی دقیق باشی در این تحقیق، خواهی فهمید چرا در نهج‌البلاغه، حضرت ابوتراب گلایه‌ها داشت از بعضی منصوبین خود. جماعتی بامبو بودند که گمان کردند درخت سیب‌اند! شدند اصحاب جمل. شدند یاران خوارج. شدند اهل کوفه. جملگی عکس‌ها داشتند با علی! دست بر قضا آنکه فرق مولی را شکافت، در 2 قدمی‌اش نشسته بود.

خب! هنوز یک ربط ناتمام ماند؛ اول و آخر این نوشته چه ربطی داشت به وسطش؟! تکنولوژی قادر است مصنوعی همه‌چیز را بسازد، از فاصله‌های بعید بکاهد، حج چندساله را تبدیل به حج 3 ساعته کند، چه کند، چه کند، چه کند اما آیا در همه دنیای مدرنیته، سنتی همپای «سنت شهادت» پیدا می‌شود؟! شهادت، همان طیاره‌ای است که تو را زود به مقصد می‌رساند اما بی‌هیچ اضطرابی! هم فال و هم تماشا. در حیاط جمهوری اسلامی تا گل لاله هست، حیات جاودان جاری است. لاله باید مستقیم از آفتاب نور بگیرد. لاله اما تو مپندار عمرش به کوتاهی بهار است. با «آرمیتا و علیرضا»، شهدای هسته‌ای، کار ناتمام تکنولوژی را تمام کرده‌اند. تکنولوژی به ما انرژی هسته‌ای داد اما همین تکنولوژی، دانشمندان هسته‌ای ما را ترور کرد. تکنولوژی مثل دیروز و امروز می‌ماند. در حسن و عیبش قصه‌ها می‌توان نوشت. نظام سلطه ام‌القرای تکنولوژی است اما با کدام تکنولوژی می‌توان نوسان فشار خون آقای «جفری فلتمن» هنگام باز شدن چرخ هواپیما در آسمان جمهوری اسلامی را محاسبه کرد؟! کاش آقای وحید، نبض این یهودی‌الاصل نانجیب را می‌گرفت! اصولا نور آفتاب ولایت، وقتی مستقیم می‌تابد، پژمرده می‌کند اندام نظام سلطه را.

ما دیروز با خمینی، پژمردگی بلوک شرق را از نزدیک در حسینیه ساده و با صفای جماران دیدیم و امروز با خامنه‌ای، پژمردگی غرب را از نزدیک در حسینیه ساده و با صفای بیت رهبری به تماشا نشسته‌ایم. غرب نیز مثل شرق، قبل از سقوط ابتدا باید آفتاب بگیرد! یعنی از نزدیک، از هرم و حرارت ولایت، بمیرد! ما با انوار سخنرانی خامنه‌ای، نتانیاهو را از اینکه هست، عصبانی‌تر می‌کنیم. این دیروز بود که فرعون برای دیدن موسی پیاده می‌آمد. وقتی همه دنیا «آرمیتا و علیرضا» را دوست می‌دارند، امروز باید بیشتر زجر بکشند فراعنه.

عصر امروز، عصر ایمان است. حج‌گزار اصلی از دل تاریخ می‌آید. از دل همه زمین‌ها و همه زمان‌ها. دیر و زود. دور و نزدیک. ماه که چنین سیلی می‌زند، ببین آفتاب چه خواهد کرد با چشم بدکیشان.

انقلاب اسلامی سحر است، بیداری اسلامی نور آفتاب. خود آفتاب را همین حوالی باید دنبالش بگردیم. به ما می‌گویند حواریون ظهور، همراهان نور. ما خود شأن خویش می‌دانیم. اندکی از نور ولایت، همه جانمان را مست می‌کند. آقای اسرائیل! «ما می‌دانیم تیغ و حلقوم شما، یک مو ز سر علی اگر کم گردد». جناب نتانیاهو! اول مخاطب شعار «مرگ بر ضدولایت‌فقیه» تویی. تو به ما حمله نکنی، «وای اگر خامنه‌ای، حکم جهادم دهد»، ما به تو حمله می‌کنیم! قدس را زودتر می‌خواهی از چنگت درآوریم، حتما به ما حمله کن. قدس، درخت سیب است. نور مستقیم آفتاب می‌خواهد این روزها. ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می‌گردیم. دنبال خانه‌هایی که حیاط داشت. ما در خانه قدس، اول‌بار رو به سوی قبله کعبه نماز گزارده بودیم. سقف خانه ما آسمان بود. دیوار نداشت. قدس را از قفس، بیرون خواهد کشید مداد رنگی‌های آرمیتا با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ.

تهران امروز: نگاه گزينشي به اجلاس
«نگاه گزينشي به اجلاس» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم مراد عنادي است كه در آن مي‌خوانيد:

اجلاس غيرمتعهدها با پوشش خبري 1700 خبرنگار داخلي و خارجي همراه بود. اين در حالي است كه انتقال اخبار مربوط به اين نشست،‌ هم در حوزه صحت اخبار و هم سرعت انتقال اطلاعات قابل‌توجه بود. اما دراين ميان برخي جهت گيري هاي سياسي، به روند اطلاع رساني نماينده هاي رسانه آسيبهايي وارد كرد. بر همين اساس،‌ برخي خبرگزاري ها و رسانه هاي خارجي برخي محورها را بيشتر برجسته و ساير محورها را كمتر پوشش دادند و يك نگاه انتخابي براي انتقال مفاهيم به مخاطب داشته و ‌اخبار مربوطه را در رديف اول اطلاع رساني خود قرار ندادند.

اين رسانه ها چندي قبل از آغاز نشست غير متعهدها به طور هدفمند به پيگيري اخبار مربوط به نشست تهران پرداختند. به اين ترتيب كه درباره حضور برخي از مقامات سياسي از جمله محمد مرسي، رئيس جمهور مصر و بان كي مون، ‌دبير كل سازمان ملل اخبار ضد و نقيضي را منتشر كردند كه پس از حضور اين مقامات در تهران، نحوه اطلاع رساني خود را تغيير داده و درباره زمان حضور اين مقامات در تهران،‌ به انتشار اطلاعات متفاوت با واقعيت پرداختند. همچنين اين رسانه ها با توجه به جهت گيري هاي شوراي امنيت عليه ايران قبل از آغاز نشست تلاش كردند چهره اي انزوا گونه از ايران به نمايش بگذارند كه همزمان با برگزاري اجلاس،‌مجبور به اصلاح اخبار خود شدند.

از سوي ديگر درباره طرح مسئله سوريه در جريان نشست تهران بر سر اينكه اين موضوع جزو دستور كار اصلي اجلاس است يا از مباحث حاشيه‌اي در رايزني‌هاي ديپلماتيك اجلاس است، مانور زيادي دادند كه بزرگنمايي اظهارات مرسي درباره سوريه هم به همين مسئله بازمي‌گردد. اين رسانه‌ها همچنين در باره اظهارات سخنرانان مهم اين اجلاس هم روند گزينشي خود را ادامه دادند. در همين راستا برخي از رسانه هاي خارجي از جمله بي. بي. سي و العربي، بحث مربوط به محمد مرسي و سخنراني وي در اجلاس سران غيرمتعهدها را بزرگنمايي كردند.

اظهارات مرسي در نشست سران اجلاس، مباحثي درباره فلسطين و شوراي امنيت را هم در بر مي گرفت اما رسانه هاي خبري با ناديده گرفتن چارچوب سخنراني وي، حجم بزرگي از اظهارات مرسي را به سوريه اختصاص دادند. در رابطه با پخش اظهارات بان كي مون،‌ آن بخش از گفته هاي وي درباره تقدير و تشكر از ايران و مباحث وي درباره اهميت جنبش عدم تعهد و جايگاه تاثيرگذار ايران در اين جنبش را حذف كرده و گفته هاي وي درباره بحث حقوق بشر را برجسته نمودند. اين در حالي است كه اخبار مربوط به حضور برخي از چهره هاي مهم سياسي عرب از جمله دبير اتحاديه عرب و سران قطر و هند را كمتر مورد توجه قرار دادند.

اما اظهارات مقام معظم رهبري در سخنراني افتتاحيه اجلاس سران با پوشش خبري گسترده بسياري از رسانه ها رو به رو شد به ويژه اظهارات ايشان درباره حق برخورداري جمهوري اسلامي ايران از انرژي صلح آميز هسته اي، تيتر يك بسياري از خبرگزاري ها شد، از جمله سي. ان. ان برنامه عادي خود را قطع نموده و به پخش اظهارات رهبر كشورمان در اجلاس پرداخت.

ملت ما: پيچ تاريخي و گذار از هندسه غلط تك‌قطبي
«پيچ تاريخي و گذار از هندسه غلط تك‌قطبي» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد قادري است كه در آن مي‌خوانيد:

شانزدهمين اجلاس «جنبش عدم‌تعهد» پس‌از سه مرحله نشست در سطح كارشناسان، وزراي امور خارجه و سران كشورهاي عضو، سرانجام روز گذشته با برگزاري مراسم اختتاميه به كار خود پايان داد تا «اجلاس تهران» به عنوان نقطه عطفي در تاريخ اين جنبش ماندگار شود.

اين اجلاس تاريخي و باشكوه از جهات مختلف حائز اهميت بود به‌ويژه آن‌كه ميزباني جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماد مقاومت در برابر زياده‌خواهي‌هاي غرب و پيشرو در شكستن تابوهاي نظام تك‌قطبي نويد يك حركت جديد برخلاف مناسبات رايج و مبتني‌بر زور جهان را داده بود و هم از اين جهت نظام سلطه به سركردگي امريكا تمام توان تبليغاتي و رسانه‌اي خود را به كار بست تا بلكه هم از اثرگذاري آن بر روابط حاكم در عرصه بين‌المللي بكاهد و هم افتضاح خود يعني شكست پروژه انزواي ايران را بپوشاند، كه مواضع عجولانه و عصبي سران غربي ـ عبري و رويكرد يك‌سويه و مبتني‌بر سانسور رسانه‌هاي آنها شاهدي بر اين مدعاست. از اتفاقات متن و حاشيه اين چند روز تاريخي كه بگذريم شايد سخنراني، ديدار و گپ و گفت‌هاي دو يا چندجانبه مقامات ايراني و به‌ويژه رهبر معظم انقلاب با مقامات سياسي حاضر در تهران از اهميت دوچنداني برخوردار باشد، چرا كه موضع كشورمان در تبيين نقشه راه آينده جنبش و چشم‌انداز آرمانشهر مطلوب آزادي‌خواهان كه بايد با مديريت متحد و مشترك جهاني محقق شود از اين طريق به سراسر جهان مخابره شد.

آنچه اما مي‌توان به عنوان محور كلان فكري ـ عملياتي جمهوري اسلامي ايران در اين اجلاس از آن ياد كرد «گذار از هندسه غلط تك‌قطبي موجود به نظام نوين بين‌المللي» است كه آيت‌الله العظمي خامنه‌اي به‌ويژه در سخنراني افتتاحيه اجلاس سران آن را به عنوان نخ تسبيح مجموعه محورهاي مدنظر ـ اعم از مسئله فلسطين، بحرين، سوريه، نقض حقوق بشر در غرب، حق استفاده صلح‌آميز از انرژي هسته‌اي و... ـ با دقت و وسواس خاصي آن را تبيين كردند.  اين موضوع محوري كه در بيان همه مقامات ايراني در اين چند روز به وضوح هويدا بود البته دلايل، پيش‌زمينه‌ها، لوازم و تبعاتي دارد كه در ادامه به اختصار به آن اشاره خواهد شد. ژجمهوري اسلامي ايران به دليل درس‌هايي كه از تجربه شكست سياست‌هاي دوران جنگ سرد و يکجانبه‌گرايي پس از آن در عرصه روابط بين‌الملل گرفته است به درستي مي‌داند كه شكستن تابوي نظام تك‌قطبي و هندسه غلط موجود در جهان كنوني و گذار به مديريت چندقطبي جهاني مهم‌ترين مسئله‌اي است كه بايد در ذهن جامعه جهاني از حد شعار فراتر رفته و به يك راهبرد عملياتي مبدل شود. اين اتفاق البته بايد برمبناي پايه‌ها و اصول جديدي همچون «مشاركت همگاني ملت‌ها» و «برابري حقوق» آنها شكل بگيرد كه لازمه آن «همبستگي كشورهاي عضو جنبش عدم‌تعهد» است.

نكته آن‌كه در شرايط كنوني با وجود شعارهاي فريبنده سردمداران ليبرال دموكراسي مبني‌بر حاكميت مردم در اركان قدرت جهاني آنچه عملا اتفاق افتاده ديكتاتوري يك اقليت متصل به ثروت و زورگويي‌هاي آنان به تمام جهان است كه البته نتيجه‌اي جز لبريز شدن صبر آحاد مردم در سرتاسر دنيا نداشته و حوادث مختلف يكي دو سال گذشته ـ از جنبش 99درصدي وال‌استريت توسط مردم امريكا و اعتراضات گسترده مردم اروپا گرفته تا بيداري اسلامي و واژگوني ديكتاتورهاي وابسته در خاورميانه ـ نيز به درستي آن را نشان مي‌دهد. بر‌اين اساس به نظر مي‌رسد در اين «پيچ تاريخي» مهم و سرنوشت‌ساز كه افكار عمومي جهانيان را در آستانه يك «تغيير بزرگ» و آغاز يك دوره جديد قرار داده است، كشورهاي عضو جنبش عدم‌تعهد بايد با پيوند مستحكم، منطقي و همه‌جانبه با يكديگر و تشكيل و تضمين مشاركت دمكراتيك جهاني در مديريت بين‌المللي، از اين فرصت تاريخي استفاده كرده و زنگ پايان «امپراتوري زر و زور و تزوير» را به صدا درآورند.

حمايت: اجلاس تهران؛ نوید بخش تحولاتی شگرف و عادلانه
«اجلاس تهران؛ نوید بخش تحولاتی شگرف و عادلانه» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:

دشمنان جمهوری اسلامی، خواستند اما به یاری خدا نتوانستند؛ با تهدید و تطمیع و فشار می‌خواستند که مانع از حضور پررنگ سران و مقامات کشورها در شانزدهمین اجلاس غیرمتعدها در تهران شوند، اما ایران اسلامی هفته گذشته برخلاف خواست آمریکا و مستکبران هم‌پیمانش به پایتخت دیپلماسی در جهان تبدیل شد.در این میان، بیانات مقام معظم رهبری در جمع سران به نقطه عطفی ماندگار در تاریخ برگزاری همه اجلاس‌های موسوم به گروه «نم» تبدیل شد؛ آن جا که معظم له با اشاره به این واقعیت مسلم که «همه از این هندسه‌ غلط بین‌المللى خسته شده‌اند» تصریح کردند: «شرایط کنونى جهان فرصتى شاید تکرارنشدنى براى جنبش عدم تعهد است.

سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتورى چند کشور غربى اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانى را در عرصه‌ مدیریت بین‌المللى شکل داد و تضمین کرد.».رهبر معظم انقلاب در این سخنان در واقع یک گفتمان نوین و عدالت‌مدارانه‌ای را پایه گذاری کردند که در آینده نزدیک برکات آن بیش از پیش عیان خواهد شد؛ گفتمانی که به ویژه در پیچ بزرگ تاریخی که در آن قرار داریم، می‌تواند دستورالعملی برای عبور از تنگه‌های صعب‌العبور و به سان نور افکنی برای راهنمایی حقیقت‌طلبان و حق‌مداران در گستره جهانی باشد.

قدرت‌نمایی جمهوری اسلامی ایران در برگزاری باشکوه و عزتمندانه این اجلاس در عصر و دوره ای که بشریت از دروغ‌ها و وعده‌های توخالی مدعیان غرب و شرق عالم خسته شده و در پی کشف حقیقت از منظری نو و متناسب با فطرت الهی خویش است، حاوی پیام بسیار مهمی برای صاحبان و بانیان مثلث شوم زر و زور و تزویر است و آن هم اینکه در دومین دهه از قرن بیست و یکم، بشریت پس از آزمودن تجربه های تلخ و ناموفق سده‌های گذشته و عبور از کشتارهای وحشیانه قدرتمندان منفعت‌طلب و بیگانه با روح لطیف انسانی، در این برهه حساس، دیگر نمی‌خواهد رهرو راه نظریه‌پردازان و سیاستمدارانی باشد که چهره کریه‌شان بیش از پیش برای همگان آشکار گشته است.

از این منظر، اجلاس تهران نشان داد که اگر پرده‌های جهل و غفلت ناشی از نیرنگ رسانه‌هایِ حقیقت پنهان کن، کنار زده شود، ملت‌ها و دولت‌های مستقل دنیا بیش از آن که بخواهند ادعاهای تکراری دولتمردان غربی را بشنوند، راغب‌اند منطق راهبردی جمهوری اسلامی را پذیرا باشند.بی‌جهت نیست که روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال این گونه تیتر می‌زند: «اجلاس سران غیرمتعهد در تهران، پیروزی بزرگ آیت‌الله خامنه‌ای بر اوباماست» و البته کیست که نداند مقام معظم رهبری اکنون نماد همه حق‌طلبان عالم ولو در عین مظلومیت است و همانا این وعده تخلف ناپذیر الهی است که مستضعفان وارثان زمین خواهند بود به تعبیر دوست ظریفی، این دست قدرت خداست که پس از جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه و البته ماجرای فتنه 88، نسیم بیداری اسلامی وزیدن گرفت و ان‌شاءالله بحران سوریه نیز در نهایت به سود جریان مقاومت تمام خواهد شد.

از یاد نبرده‌ایم که در کوران حوادث و وقایع تلخ پس از انتخابات سال 88، سران برخی از کشورهای کوچک و بی‌تاثیر نیز همصدا با اربابان ساکن در دو سوی اقیانوس اطلس، ضد نظام مقدس اسلامی دست به رجز خوانی زده بودند، اما لطف الهی شامل حال ملتی شد که در مسیر برپایی کلمه حق استقامت ورزیدند و طعم پیروزی بر بحران‌های فتنه‌گران داخل و خارج را چشیدند.

اندکی بیش از سه سال پس از آن وقایع، نه تنها کشورهای منطقه، که از چهار گوشه جهان نمایندگانی از 120 کشور دنیا، به ایران آمدند و اقتدار رهروان راه خمینی کبیر(ره) را از نزدیک به نظاره نشستند و دریافتند راه و رمز ایستادگی در برابر طاغوت‌ها را.از دیگر سو، بی شک در هفته‌ها و ماه‌های آتی، نتیجه برگزاری این اجلاس در گره‌گشایی از بحران‌های منطقه ای به ویژه سوریه، بیش از پیش خود را نشان خواهد داد.

اکنون تهران نه برای مدت سه سال، بلکه سالیان سال پایتخت مقاومت در جهان شده است؛ پایتختی که عدم تعهد نسبت به قدرت‌های زورگو و مستکبر عالم را فریاد می‌زند و دست به یارگیری وسیع برای جدالی تاریخی با نظام سلطه زده است.نکته مهم دیگر این که یقینا از جمله دستاوردهای برگزاری آبرومندانه این اجلاس جایگاه بهتر و برتر ایران در مناسبات بین‌المللی از جمله در جریان پرونده هسته‌ای و گفت‌وگو با گروه 1+5 خواهد بود، کما این که بازتاب بسیار گسترده فرمایش‌های رهبری در رسانه‌های دنیا به ویژه تمرکز بر فرازی که اشاره به موضع ایران در قبال مسئله هسته‌ای داشت، نشان داد که ملت‌های دنیا بیش از گذشته نسبت به راست‌گویی مقامات ایرانی در این باره و دروغ پردازی مقامات غربی آگاه شده است و ایران می‌تواند با جایگاهی که در عرصه بین‌الملل برای او روز به روز مستحکم‌تر می‌شود، موضع برتر در این مذاکرات داشته باشد.

و نکته پایانی هم این که سال‌هاست یکی از خواسته‌ها و تاکیدات مقامات بلندپایه کشورمان ناظر به بحث اصلاح ساختار سازمان ملل به ویژه تغییر ترکیب شورای امنیت این سازمان است؛ از این رو،برگزاری اجلاس نم در تهران، نقطه آغازی می‌تواند باشد برای حرکت و اجماعی در این راستا که ریاست سه ساله کشورمان برای دست یابی به این مهم، حکم کاتالیزور این فعل و انفعلات را خواهد داشت.

آفرينش: پايان اجلاس تهران و لزوم واقع بيني در ديپلماسي عمومي
«پايان اجلاس تهران ولزوم واقع بيني در ديپلماسي عمومي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميد رضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد:

سرانجام شانزدهمين اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد به كارخود خاتمه داد و اجلاس تهران به مسائل مهمي همچون بحران سوريه، مسائل هسته اي ايران، مسئله فلسطين، لزوم نگرش در ساختارسازمان ملل، و ديگر مسائل مهم بين المللي پرداخت.

همانطور كه در نوشته هاي قبلي اشاره شد، جنبش غيرمتعهدها در سازوكارو تصميمات كلان بين المللي گرچه نقش اجرايي ندارد، اما دراين برهه حساس درفضاي بين المللي از اهميت فزاينده اي برخوردار شده بود. موج ناآرامي ها دركشورهاي عربي و به وجود آمدن بيداري اسلامي، متشنج بودن روابط قدرت هاي بزرگ در مسئله سوريه، تشديد فشارهاي غرب برسر پرونده هسته اي ايران، عربده هاي سياسي اسرائيل مبني بر حمله نظامي به تاسيسات هسته اي ، ناآرامي ها به سبب بحران اقتصادي درجهان و رياست ايران برجنبش غيرمتعهدها از جمله مواردي بود كه گردهمايي بيش از نيمي كشورهاي جهان در تهران را مورد توجه جهانيان قرار داده بود.

اجلاس تهران حاوي دستاوردها و واقعيت هايي بود كه توجه به نكاتي را براي هدفگذاري جمهوري اسلامي ايران درعرصه ديپلماسي عمومي را ضروري مي كند.

1- رياست ايران براين جنبش دستاورد بزرگي نيست، چون اين جايگاه دريك بازه زماني به تمام اعضا خواهد رسيد، اما درزمان فعلي فرصتي دوچندان بزرگ و غنيمت است براي خروج ايران ازانزواي تحميلي غرب و گسترش ديپلماسي عمومي. هرچند اين جنبش از ساختار و سازكاري رسمي همچون دبيرخانه براي مراوده بين اعضا و برنامه ريزي براي دستوركارمداوم براي اجلاس برخوردار نيست، اما مي تواند بابي باشد براي فعال شدن دستگاه ديپلماسي عمومي جمهوري اسلامي براي كسب وجهه و تاثيرگذاري در مناسبات مختلف بين المللي.

2- گسترش مناسبات سياسي و ديپلماسي عمومي در سطح منطقه و كاهش تنش ها با دولت هاي تاثيرگذار جنبش و منطقه جهت همسويي و يا حداقل كاهش دشمني با ايران.

3- اجتناب از موازي كاري هاي غير كارشناسي در امور مربوط به سياست خارجي و جلوگيري از ورود مسائل اختلافي به مراودات اصولي درروابط با ديگر كشورهاي عضو و عدم پراختن مسائلي كه موجب ايجاد تشنج و جبهه گيري همسايگان و ديگر كشورها برعليه ما مي گردد.

4- لزوم جامع نگري به اهداف منطقه اي و جهاني از طريق همراه كردن كشورهاي عضو جنبش و ديگر كشورهاي دنيا. نبايد با اتكا بر يك محور و استفاده از يك ابزار در حل مشكلات مبادرت ورزيم و ضروريست از ديگرابزارهاي ديپلماسي استفاده كنيم.

5- افزايش حضور و ارتباط با سازمان هاي بين المللي براي اثبات حسن نيت و دفاع از حقوق طبيعي كشور از جمله فرصت هايي است كه ايران مي تواند در قالب رياست براجلاس نم استفاده كند.

6- نگاه واقع بينانه و به دور از توهمات سياسي در نگرش به رويكردها وعملكرد كشورهاي منطقه و جهان. براي نمونه مي توان به موضع گيري هاي مصر در معادلات منطقه اشاره كرد كه هيچ همسويي با اهداف تعريف شده ما ندارد، اما ديپلماسي عمومي ما در برخورد با اين موضوع بر اساس واقعيات موضع گيري نكرده است.

7- بايد بپذيريم كه "عدم تعهد" براي بعضي از كشورهاي عضو اين جنبش در حد يك مارك مي باشد كه وابستگي خود به قدرت هاي بزرگ را پشت آن پنهان مي كنند. لذا ديپلماسي ما نيز بايد به گونه اي باشد كه علاوه بر تاكيد بر ارزش هاي واقعي جنبش در برگيرنده مواردي باشد كه راه گشاي مشكلات سياسي ما در مناسبات جهاني قرار گيرد.

8- شايد ما بر سر مسائل مهمي با غرب مشكل داشته باشيم، اما ضروريست تا حقانيت اهداف خود را با همراهي افكارعمومي جهانيان اثبات كنيم.

ادامه سرمقاله از صفحه يك - با توجه به تبليغات وسيعي كه غرب برعليه ما و دستاوردهاي ما دارد، استفاده از همراهي كشورهاي دنيا منجمله عدم تعهد مي تواند حمايت كننده ما باشد.

9- استفاده از پتانسيل هاي موجود در ميان كشورهاي اسلامي، اجلاس عدم تعهد و نقش ژئواستراتژيك ايران درمنطقه مي تواند نقطه مثبتي در به كارگيري ديپلماسي عمومي فعال و موثر ما محسوب شود. به طور مثال سخنان رهبرمعظم انقلاب در اجلاس اخير پيرامون مسئله هسته اي و حرام بودن دستيابي به سلاح هسته اي، توانست پيام صريح ايران را در صلح آميز بودن فعاليت هايش براي افكارعمومي سراسر جهان ارسال كند، امري كه درطي يك دهه اخير با انجام مذاكرات رسمي و زحمات فراوان به طور چشم گير ميسر نشده بود.

آرمان: فرصت احیای اهداف نم
«فرصت احیای اهداف نم» عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم جواد جهانگیرزاده است كه در آن مي‌خوانيد:

در ارزیابی برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در کشورمان می‌توان چنین اظهار کرد که هم از نظر کیفی و هم از نظر حجم حضور اعضا، اجلاسی قابل قبول بود. این نشست در شرایطی برگزار ‏شد که بیداری اسلامی در منطقه در حال گسترش است، غرب اعتراضات مردمی را به خود دیده و به‌طور کلی وضعیت جامعه بین‌المللی در حال تغییر است. اصراری که غربی‏ها در عدم برگزاری موفق اجلاس توسط ایران داشتند، باعث شد که این اجلاس ویژگی‏هایی منحصربفرد داشته باشد که امروز شاهد آن هستیم. میزبانی ایران در اجلاس شانزدهم عدم تعهد از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بود. به نظر می‌رسد کشورهای عضو نم نیز از میزبانی ایران در اجلاس شانزدهم رضایت داشته باشند.

اهمیت دیگری که اجلاس شانزدهم به خود گرفته در احیای اهداف کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است؛‌ در دوران اول تاسیس این اجلاس و گردهمایی کشورهای عضو آن، اهدافی وجود داشت اما متاسفانه به مرور روندی دور از اهدافشان پی گرفتند.‌ سال به سال احساس ‏شد جنبشی که نام خود را عدم تعهد گذاشته است، خلوص خودش را از دست می‏دهد و از شعارها و آرمان‏هایش فاصله می‏گیرد و این مجموعه در حال از بین رفتن است. جنبش و گروه نم جایگاه خودش را مخدوش کرد بنابراین ضروری بود که آن را احیاء کنند.

ریاست ایران در گروه نم ‌در سه سال آینده می‏تواند در تحقق این هدف موثر باشد. انتظار می‌رود با میزبانی ایران و ریاست تهران بر جنبش عدم تعهد، این جنبش به غیرمتعهد بودن خود به نظام سلطه بیش از گذشته پایبند باشد. اجلاس نم در تهران هشداری جدی به کشورهایی است که به دنبال تک‌قطبی و چندقطبی کردن جهان بودند، ‌چرا‌که در این اجلاس، جنبش نم خود را بازیابی کرده است. اما در این فرصت به وجود آمده، دو مسئله مهم قابل طرح است؛ موضوع حقوق ملت فلسطین و دیگری چالش‏های سوریه.

مسئله فلسطین علاوه بر اهمیت فوق‏‎العاده‏ای که برای جمهوری اسلامی ایران دارد، یک مسئله جهانی هم هست و چالش‏های سوریه نیز به خودی خود بحث مهمی خواهد بود ‌چرا که این کشور در معرض تخریب کشورهای منطقه است و تلاشی برای حل معضلات این کشور صورت نمی‏گیرد. ایران در اجلاس شانزدهم به خوبی نشان داد که به نقش خود واقف است و در این مسیر گام برمی‌دارد.

مردم سالاري: يک توضيح و يک درخواست
«يک توضيح و يک درخواست» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن مي‌خوانيد:

شماره امروز روزنامه مردم‌سالاري، سه هزارمين شماره روزنامه است و نقش بستن اين عنوان و پيدا کردن چنين سابقه انتشاري براي روزنامه‌اي که مستقل و بدون وابستگي سياسي- اقتصادي به مرکزي خاص باشد، کمي عجيب و نادر است. از سال 1380 که روزنامه مردم‌سالاري منتشر شده تا کنون، روزنامه‌ها و نشريات مختلف منتشر شده و دچار توقيف موقت يا دائمي يا تعطيلي به ناچار شده‌اند اما خوشبختانه مردم‌سالاري پس از يازده سال همچنان منتشر مي‌شود، با اين حال اگر از نظرگاه‌هاي متفاوت به اين موضوع نگاه کنيم مي‌توانيم اين موضوع را مثبت يا منفي تلقي کنيم.

مثبت از اين نظر که به هر حال انتشار سه هزار شماره روزنامه در طول اين سال‌ها که هر سالش مختصات سياسي، فرهنگي، اقتصادي و مصلحت سنجي ويژه خود را دارد، کاري سترگ و سخت بوده است و بايد از اين بابت مفتخر بود، اما اگر به اين موضوع از اين زاويه نظر کنيم که براي ماندن در طول همه اين سال‌ها بايد از بعضي رسالت‌هاي رسانه‌اي چشم پوشيد و به برخي مصلحت‌سنجي‌هاي نه چندان دقيق و شفاف تن داد تا مثل بسياري از مطبوعات، جوانمرگ نشد، مي‌توان رسيدن به شماره سه هزار را منفي ارزيابي کرد. در اين خصوص شايدتوضيحي در آستانه آغاز هزاره جديد روزنامه مردم‌سالاري مناسب باشد:

1- يک روزنامه مستقل در روزگاري که «عصر ارتباطات» نام دارد، چه فلسفه وجودي‌اي دارد و قرار است کدام رسالت را بر عهده بگيرد و چه نتيجه‌اي بدست آورد؟ امروزه ديگر مطبوعات وظيفه اطلاع‌رساني و انتشار خبر را برعهده ندارند، چرا که با وجود شبکه‌هاي مختلف تلويزيوني، سايت‌هاي آنلاين خبري و خبرگزاري‌هاي مختلف و متفاوت، روزنامه اگر خيلي هنر کند 12 ساعت از اخبار عقب است و کمتر کسي در دورافتاده‌ترين روستاها دنبال اين است که از روزنامه‌ها خبر بگيرد! بر اين اساس روزنامه بايد تحليل‌گر باشد و با داشتن ديدگاهي ثابت و مشخص، اتفاقات و مسائل مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي را ارزيابي و تبيين کند.

اين کار تنها با نوشتن گزارش يا مقالات کلاسيک انجام نمي‌پذيرد بلکه استفاده از شيوه‌هاي ديگر روزنامه‌نگاري همچون طنز و کاريکاتور، ارائه خبر نرم و گزارش‌هايي با سبک و سياق تازه، انعکاس ديدگاه‌هاي مردمي و پديد آوردن تريبوني براي انعکاس نقطه نظرات جامعه و افکار عمومي، مي‌توان آنچه را در خبرگزاري‌ها، رسانه‌هاي ديداري و سايت‌هاي خبري نمي‌توان يافت، پوشش داد و به اين تربيت روزنامه، رسانه‌اي متشخص وهمچنان تاثيرگذار و مورد توجه باشد.

با چنين وضعيتي، روزنامه مردم‌سالاري سعي کرده ديدگاه ثابت و مشخص خود را در طول تمام اين سال‌ها حفظ کرده و بر اساس آن روزنامه‌اي تاثيرگذار باشد، اما معلوم است که در اين مسير محدوديت‌هايي وجود دارد که گريزي از آن نيست. اينجاست که بايد تصميم گرفت که آيا بايد هر تحليل و ديدگاهي را منتشر کرد و هزينه‌هاي آن را- که درصدر آن عدم انتشار است- پرداخت يا اين که انتشار روزنامه با رعايت محدوده‌هاي پيدا و پنهان در دراز مدت بسيار مفيدتر از ارائه چند روز تحليل و سپس پايان کار است! ناگفته پيداست که روزنامه مردم‌سالاري راه دوم را انتخاب کرده و بر آن پافشاري مي‌کند. معلوم است که اين روش با سليقه و ديدگاه افرادي منطبق نيست اما روش مردم‌سالاري است و از اين روش هم نتيجه‌ها گرفته که کمترين آن ماندن تا شماره سه هزار است. اگر الان روزنامه‌هاي مستقل ديگر- که در طول اين سال‌ها از انتشار بازماندند- در کنار ما بودند، وضعيت رسانه‌ها بهتر و قدرت آنها بيشتر نبود؟!

2- علي‌رغم آنچه بيان شد بايد گفت که گاهي مسائلي رخ مي‌دهد که پرداختن رسانه‌اي به آن، آنقدر اهميت و ارزش دارد که دادن هر هزينه‌اي را توجيه مي‌کند. مردم‌سالاري در طول اين سال‌ها به اين واقعيت واقف بوده و تلاش کرده‌ که در اين زمينه کوتاهي نکند. شاهد اين ادعا، گرفتاري‌ها و اتفاقاتي بوده که براي روزنامه‌ افتاده است و کم و بيش در تاريخ ثبت شده است. با اين حال ممکن است کوتاهي‌‌هايي در طول سال‌هاي انتشار در انجام رسالت مطبوعاتي روزنامه مردم‌سالاري وجود داشته باشد که بايد بابت آن از مخاطبان عزيزي که يار و ياور ما بودند، عذرخواهي کنيم. اميدواري اعضاي تحريريه و مسوولان روزنامه اين است که در شماره‌هاي آينده بتوانند از تجارب سه هزار شماره گذشته استفاده کنند و بيش از پيش وظيفه رسانه‌اي خويش را انجام دهند.

3- نکته پاياني اين يادداشت درخواستي است که از جانب همه اعضاي تحريريه روزنامه از عموم مخاطبان خويش دارم: اين که روزنامه مردم‌سالاري به عنوان روزنامه‌اي مستقل، تمام اتکاي خويش را به خوانندگاني مي‌داند که در طول سال‌هاي متمادي از انتشار اين روزنامه حمايت کرده‌اند.

اينک يک بار ديگر از همه اهالي نقد و نظر، کارشناسان و صاحب‌نظران و بزرگواران قلم به دستي که مي‌توانند روزنامه را ياري کنند، دعوت مي‌کنيم تا با آثار، نقد و نظرات خويش در انتشار روزنامه‌اي حرفه‌اي‌تر شريک شوند. آدرس و شماره‌هاي تلفن و فاکس روزنامه در صفحه آخر درج شده و همچنين آدرس ايميل روزنامه mardomsalaridaily@yahoo.com است. دوستان تحريريه آماده پاسخگويي به مخاطبان خويش هستند و اميدواريم تحريريه روزنامه، تحريريه‌اي به گستردگي کشور ايران باشد. تشکر ويژه و صميمانه از مخاطبان، سخن نهايي و مهمترين سخني است که در آستانه هزاره تازه روزنامه بايد گفت و الحمدلله رب‌العالمين.

ابتكار: مرسي با ايران چه اختلافاتي دارد؟
«مرسي با ايران چه اختلافاتي دارد؟» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد:

سخنان محمد مرسي، رييس جمهور مصر در افتتاحيه اجلاس سران جنبش عدم تعهد، با بازتاب گزينشي رسانه‌هاي مخالف جمهوري اسلامي روبرو شد. بطوري که آنها با پررنگ کردن بخش هاي خاصي از اين سخنراني سعي کردند مواضع مرسي را مخالف ديدگاه جمهوري اسلامي نشان دهند. اما واقعيت صحبت‌هاي مرسي چه بوده است؟ تحليل محتواي سخنراني رئيس جمهوري عربي مصر و قياس آن با سخنان مسئولين جمهوري اسلامي در صحن اجلاس به ما نشان مي‌دهد که ايران و مصر در آينده در چه مسيرهايي همکاري خواهند داشت و در چه زمينه‌هايي با چالش در روابط مواجه خواهند بود.

محورهاي مورد اشاره سخنان محمد مرسي:

انقلاب مصر و حاکميت مردم
انقلاب مصر توانست اهداف خود را محقق كند و حاكميت مردمي را محقق سازد / بعد از انقلاب مسالمت‌آميز ملت مصر در 25 ژانويه 2011 مصري‌ها توانستند شرايط خود را تغيير دهند و به منافع جديد خود برسند / توانستيم از مرحله دشوار انتقال عبور كنيم و چالش‌ها را با يكپارچگي و وحدت از سر بگذرانيم.(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

تأکيد بر کارکردهاي جنبش عدم تعهد
جنبش عدم تعهد بايد به تمامي قدرت ها پشت کرده با سيستم مديريت جهاني در مسير عدالت گام بردارد / جنبش عدم تعهد در راستاي اهداف خود گام موثري برداشته و از منافع و منابع کشور هاي در حال رشد حمايت کند/ بايد به مديريت کارآمد و واحد برسيم و با سيستم مديريت جهاني در مسير عدالت گام برداريم و از وابستگي به ديگران رها و از دايره قدرت آنها خارج شويم تا براين اساس قوانين دموکراتيک آنها را در جهان اشاعه دهيم / امروز بيش از پيش بايد به اهداف جنبش چنگ بزنيم و آن را اعلام كنيم / تعهد خود را حفظ مي‌كنيم تا اين جنبش بتواند صلح دائم و همه جانبه و عدالتمند را حفظ كند .(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

اصلاحات در سازمان ملل براي مديريت مشترک جهاني
بايد در اصلاح مديريت جهاني گام برداريم و اصلاح و توسعه شوراي امنيت را به صورت همه‌جانبه در نظر داشته باشيم / ما براي مديريت مشترك جهاني تلاش مي‌كنيم.(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

فلسطين
بايد فلسطين کشور و دولت مستقلي داشته باشد / مي‌بايست در برابر مشکلات فلسطين چاره انديشي کنيم تا به صلح و آشتي ملي دست يابند / تقدير از بيانيه نشست وزيران خارجه جنبش در شرم‌الشيخ و اشاره به وضع اسفناک زندانيان فلسطيني در زندان‌هاي اسرائيل / اعلام همبستگي با زنداني‌هاي فلسطيني و حمايت از هرگونه تحرک شوراي امنيت براي عضويت فلسطين به عنوان کشوري مستقل در اين سازمان / احزاب و گروه‌هاي فلسطيني وحدت صفوف خود را حفظ کنند و گروه‌ها با افکار مختلف به صلح و آشتي ملي رجوع و به دنبال اختلافات کوچک ميان خود نباشند و به جاي آن بر مقاومت عليه اشغالگر پافشاري کنند / اعلام مخالفت با اقدام اخير دشمن صهيونيستي نسبت به ممانعت از ورود برخي وزراي عضو جنبش غيرمتعهدها در پنجم اوت سال جاري . (موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

سوريه

همبستگي ما با فزندانمان عليه نظام غيرقانوني و غير مشروع، واجب اخلاقي و استراتژيک است / خونريزي در سوريه بر گردن همه ماست و اين خونريزي‌ها توقف نمي‌شود جز از طريق يك دخالت كارآمد از سوي همه ما / حمايت خود را از دانشجويان معترض که به دنبال عدالت هستند داشته باشيم که برخواسته از نظام دموکراتيک است / سوريه بايد از جنگ هاي داخلي خودداري کند تا ملت سوريه به تمام خواسته ها ي خود برسند / مخالفان بايد صفوف خود را متحد كنند؛ به گونه‌اي كه همه جريان‌ها را در بر گيرد و مخالفتي در ميان آنها نباشد / ما كاملا آماده‌ايم از اين مساله حمايت كنيم. همه طرف‌ها در بحث سوريه بايد جلوي خونريزي را بگيرند و سوريه‌اي آزاد و جديد را بسازيم و وارد يك مرحله سازندگي در اين كشور شويم.(عدم موافقت با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

حق کشورها در استفاده‌ي صلح‌آميز
از انرژي هسته‌اي حق استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي براي همه‌ي كشورها توام با احترام به تعهدات بين‌المللي از جمله معاهده ان.پي.تي برجاست. (موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

خاورميانه عاري از سلاح هسته‌اي
همه كشورها در خاورميانه به معاهده ان.پي.تي پيوسته‌اند، جز اسرائيل / بر ما واجب است تا بر عاري‌سازي منطقه از سلاح هسته‌اي پافشاري كنيم.(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

تلاش براي دموکراسي
تلاش مي‌كنيم تا ساختارهاي نهادهاي خاورميانه‌اي بيش از پيش دموكراتيك باشند.(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

هماهنگي‌‌هاي مصر و ايران
آمده‌ايم تا رياست جنبش را به كشور برادر ايران تحويل دهيم، اميدواريم اين كشور رهبري جنبش را براساس اصول و اهداف آن در صحنه‌هاي بين‌المللي تقويت كند و از موفقيت‌هاي آن پاسداري نمايد / مصر هماهنگي با كشور برادر ايران در طول رياست سه ساله را دنبال مي‌كند.(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

همکاري مشترک جنبش عدم تعهد، گروه 77 و چين
بايد همكاري خود را در چارچوب جنبش عدم تعهد، گروه 77 و چين براي تحقق اهداف مشتركمان در راستاي توسعه كشورهاي در حال توسعه و همكاري‌هاي جنوب ـ جنوب داشته باشيم.(موافق با مواضع جمهوري اسلامي ايران )

منبع: جام جم
مجله خواندنی ها
مجله فرارو