در کنار پیشرفت پر سر وصدای محصولات سینمایی و تلویزیونی کره جنوبی، کشور دیگری در نزدیکی خودمان در این زمینه به سرعت مشغول پیشرفت است، آنهم بدون سر و صدا. منظور ما بدون شک کشور ترکیه و سریالها و فیلمهای سینماییِ با کیفیت این کشور است. سریالهای ترکی که از عشق و درام و کمدی و داستانهای پرپیچ و خم گرفته تا سطح کیفی قابل توجه و بازیهای خوب، انگار همه را در خود دارد.
به گزارش روزیاتو، مثلثها و مربعها و ذوزنقههای عشقیِ سریالهای مشهور ترکی را دوست داشته باشید یا نه بدون شک نمیتوانید به پیشرفت قابل توجه این کشور و هنرمندانش در تمام سطوح سریالسازی از توجه به ذائقه مخاطب گرفته تا داستانهایی که توانسته مخاطبهایی از تمام کشورهای دنیا جذب کند، احترام نگذارید. در این مقاله قرار است نگاهی بیندازیم به تعدادی از محبوبترین و پرمخاطبترین درامهای عاشقانه کشور ترکیه و به مخاطبان علاقمند به سریالهای ترکی، چند پیشنهاد جذاب ارائه بدهیم.
چه کسی از یک داستان کلاسیکِ تبدیل نفرت به عشق بدش میآید؟ این سریال محبوب ترکی دقیقا از همین فرمول استفاده میکند و خط داستانی اصلیاش پیرامون رابطه پیچیده دو قهرمان داستان یعنی دیلان و باران شکل میگیرد. رابطه پیچیدهای که با نفرت و انتقام و عشق پیش میرود و در نهایت باران و دیلان را نه بر اساس خواستهشان بلکه به اجبار کنار هم قرار میدهد.
دیلان برای نجات جان برادرش مجبور به ازدواج با باران میشود و اینگونه دو خانواده رقیب و دشمن به هم نزدیک میشوند. مطابق انتظار خانواده باران تمام تلاششان را برای آزار دیلان انجام میدهند و اینجا داستان پیچی جذاب پیدا میکند. دو نفری که بر اساس جبر و سرنوشت کنار هم قرار گرفتهاند کمکم به هم احساس پیدا میکنند و ناگهان همهچیز رنگی تازه پیدا میکند. بسیاری این سریال را مناسبترین گزینه برای شروع تماشای سریالهای ترکی میدانند.
داستان این سریال پرحاشیه و پرمخاطب ترکی که باعث جنگ و جدلهای فراوانی در یوتیوب شده حول محور سه شخصیت اصلی شکل میگیرد: نفس، شوهر نفس یعنی ودات و معشوق نفس یعنی طاهر. نفس زمانی که کودکی بیش نبوده مجبور به ازدواج با ودات شده و به همین دلیل حالا با تکتک سلولهای بدنش نسبت به او و رابطه با او احساس تنفر میکند.
برای اینکه همهچیز برای نفس حتی از این هم بدتر شود باید به شخصیت ودات اشاره کنیم. مردی آزارگر و خشن که از هیچ تلاشی برای بدتر کردن زندگی نفس دریغ نمیکند. نفس که تقریبا در تمام طول سریال به ویژه در بخشهای انتهایی با مشکلات بزرگی درگیر است در نهایت به طاهر پناه میبرد و با کمک طاهر تلاش میکند آزادی، آرامش و لبخندش را پس بگیرد.
ممکن نیست علاقمند به سریالهای عاشقانه باشید و از ژانر عاشقانه تینیجری لذت نبرید. این سریال عاشقانه ترکی در کنار یک داستان مافیایی/پلیسیِ جذاب داستان پسری ۱۶ ساله به نام دنیز را روایت میکند. دنیز سالها پیش و در کودکی نسبت به دختری احساساتی قوی داشته و حالا مدتهاست که از او دور افتاده است. داستان این سریال وقتی جذابتر میشود که دنیز در حین یک مسافرت خانوادگی به شهری در کنار دریا، عشق کودکیاش را در ساحل دوباره میبیند و همین ملاقات زندگی او را تغییر میدهد.
مانند اغلب سریالهای ترکی در این سریال هم نباید انتظار یک داستان گل و بلبل و پر از خوشی را داشته باشید و دنیز، عشق دوران کودکی و خانوادهاش هم سهم قابل توجهی از اتفاقات تراژیک و سختیها را دریافت خواهند کرد. با این حال اگر علاقمند به سریالهای عاشقانه تینیجری باشید از تماشای این سریال لذت خواهید برد.
یکی از پرتکرارترین و البته موفقترین فرمولها در ساخت سریالها و فیلمهای عاشقانه داستان کنار هم قرار گرفتن تفاوت طبقه اجتماعی/مادی و عشق است و این سریال هم داستانی مشابه دارد. داستان این سریال درباره زنی به نام عایشه و ازدواج از سر اجبارش با مردی به نام کرم است. کرم البته هم پسر رییس عایشه است و هم مردیست با روابط متعدد و سبک زندگی که با خانواده و تاهل جور درنمیآید.
عایشه البته پیش از این شانسش را با درخواست ازدواج از دوست پسرش یعنی برک آزموده، آزمودنی که با فرار کردن برک از مراسم خواستگاری پایانی خوش نداشته است. داستان سختیهای عایشه البته اینجا تمام نمیشود و برای اینکه سرنوشت مطمئن باشد او یک آب خوش از گلویش پایین نخواهد رفت به او چندین برادر خودخواه و منفعتجو و سوءاستفادهگر هم داده است. داستان این سریال البته همانطور که انتظار دارید با به وجود آمدن عشق و احساس بین دو شخصیت اصلی جذابتر میشود.
نظرتان درباره یک داستان عاشقانه در محل کار چیست؟ این سریال جذاب هم داستانی آشنا دارد. داستانی که پیرامون یک دختر شهری و مدرن به نام حضران و در مقابل او پسری ساده و خوشدل به نام پویراز شکل میگیرد. برای اینکه همهچیر برای ساخته شدن صحنههای رمانتیک و عاشقانه آماده باشد باید بگویم که پویراز در یک کارخانه با محصولاتی مرتبط با زیتون کار میکند.
حضران دختر پر شر و شور و البته حرفهای در کارش است و بنابر درخواست شرکت اصلی برای بررسی شرایط و یافتن محلی مناسب برای احداث شعبهای جدید به جزیره آمده و دست سرنوشت منجر به برخورد او و پویراز میشود. البته که حضران و پویراز پر هستند از تفاوت و فرق، اما کسی چه میداند شاید عشق در نهایت توانست همهچیز را حل کند.
این سریال رمانتیک ترکی مجموعهای از احساسات مختلف را در شما زنده خواهد کرد. داستان سریال بسیار ساده و مشخص است و با این حال مخاطب از تماشا و دنبال کردن آن احساس رضایت دارد. داستان اصلی درباره مردی به نام جسور و میل خاموشنشدنی او برای گرفتن انتقام مرگ پدرش است. جسور البته از بد ماجرا عاشق دخترِ قاتلِ احتمالی پدرش میشود و این همهچیز را پیچیده میکند.
جسور تنها با هدف انتقام به روستای پدریاش بازگشته و نقشههای حسابشدهای هم برای این کار در سر دارد، اما او فکر یک چیز را نکرده و آنهم دیدن سوهان و دل باختن به اوست. حالا با مردی روبرو هستیم که از یک طرف شعلههای انتقام خون پدرش صورتش را میسوزاند و از طرف دیگر عشق سوزانش به دختر قاتل پدر آزارش میدهد. داستان این سریال پر است از فراز و نشیب و به شما قول میدهم نمیتوانید حتی برای یک ثانیه از صفحه نمایشگرتان چشم بردارید.
داستان یکی از برجستهترین سریالهای عاشقانه کشور ترکیه درباره خانم دکتر جوانی به نام اصلی است که زندگیاش را وقف حرفه و البته کمک و خدمت به دیگران کرده است. قهرمان مستقل و خوشقلب قصه، اما روزی توسط یک قاتل دزدیده میشود و ناگهان همهچیز برای او به بدترین شکل ممکن پیش میرود. اصلی توسط قاتل یا همان فرهاد مجبور میشود که با او ازدواج کند و در نهایت خودش را در خانه و در بین خانواده سمی فرهاد میبیند.
با وجود همه این مشکلات، اصلی با قدرت تمام بر کارش تمرکز میکند و هرچند غیرممکن به نظر میرسد، اما خونسردیاش را از دست نمیدهد. با این همه در بین این همه مشکل آنچه تحملش برای اصلی از همه سختتر است همان شوهر اجباریاش یعنی فرهاد و رفتارهای خاص اوست. اصلی که کمکم وقت بیشتری را صرف تماشای فرهاد میکند دلیل رفتارهای او را کشف میکند و میفهمد فرهاد نه یک هیولا بلکه فقط یک انسان زخمخورده است.
داستان این سریال ترکی مفرح درباره دو شخصیت اصلی است. اولی یک صاحب رستوران شلخته به نام ازگور که هیچ اعتقادی به عشق واقعی و داستانهایی شبیه به این ندارد و دومی دختری به نام اِزگی که از تلف کردن وقتش با آدمهای اشتباهی خسته و کلافه شده و با همه وجود انتظار آدم درست زندگیاش را میکشد.
ازگور و ازگی که از قضا همسایه هم از آب درمیآیند کمکم به هم نزدیکتر میشوند و ازگور سعی میکند با پیشنهادها و البته آموزش حقههایی، به ازگی در راه یافتن مرد مناسب کمک کند. اگر تا اینجای مقاله را خوب خوانده باشید حتما بقیه داستان را میتوانید حدس بزنید.
تظاهر به داشتن رابطه عاشقانه با یک فرد و در نهایت به وجود آمدن عشق واقعی یکی از آزمودهترین خطهای داستانی برای سریالهای عاشقانه است و این سریال هم از همین فرمول پیروی میکند. اِدا دختری جوان و خوشآتیه است و تمام تمرکزش را بر روی تمام کردن تحصیلاتش به بهترین شکل ممکن گذاشته، اما اتفاقی پیشبینی نشده همه نقشههای او را نقش بر آب میکند.
بورسیه مجانی ادا توسط پسر جوان و ثروتمندی به نام سِرکان لغو میشود. سرکان که وارث ثروت یک خانواده بزرگ است با هدف انتقام از عشق قبلی به ادا نزدیک میشود و این دو در نهایت به یک نامزدی دروغین تن میدهند. سرکان، اما هرچه به ادا نزدیکتر میشود بیشتر و بیشتر عشق قبلیاش را از یاد میبرد و برای اولین بار در زندگیاش طعم واقعی عشق را میچشد.
داستان جذاب این سریال محبوب ترکی که از روی کتابی به همین نام اقتباس شده حول یک دختر یتیم به نام فریده و ثبت نام او در یک مدرسه شبانهروزی میچرخد. با وجود یتیم بودن فریده (او با عمهاش زندگی میکند) مهمترین نقش در این سریال را خانواده بازی میکند.
فریده که برای تعطیلات به خانه برگشته عاشق پسرعموی بزرگتر و جذابش یعنی کامران میشود و این تازه آغاز ماجراست. مخاطب پس از این وارد یک سفر پر فراز و نشیب عاشقانه میشود و تقریبا تمام جنبههای ممکن عشق و رابطه را همراه فریده و کامران تجربه میکند.