دوران سه تا چهار سالگی، یکی از دشوارترین دوران برای والدین است. آنها در این دوره با مجموعه عجیب و غریب و پرتناقضی در رفتارها و ویژگی کودک سهساله روبرو هستند.
به گزارش ایسنا، در این بازه سنی والدین با احساسات متنوعی سر و کار خواهند داشت. چالش اصلی کودکان ۳ تا ۴ ساله، افزایش کنترل خود روی عواطف فردی و ارتقا سطح استقلال به شمار میرود.
در واقع استقلال برای یک کودک ۳ تا ۴ساله مایه مباهات است و حرف اول و آخر را برای وی میزند. پدران و مادران کودکان ۳ساله باید به نکات مختلفی توجه کنند. به عنوان نمونه کودک در این سن تمایل زیادی به همکاری و انجام تمام و کمال مسئولیتهایی خواهد داشت که گمان میکند از پس آنها بر میآید. با این حال والدین نباید انتظار همکاری مداوم را از فرزند خود داشته باشند و لازم است کمی واقع گرا باشند.
علاوه بر موارد فوق، کودکان پس از ۳ سالگی شروع به درک روابط علت و معلولی خواهند کرد. برای مثال آنها به مرور زمان متوجه میشوند که پیامد شیطنتهای کنترل نشده، تنبیه و یا حذف یک سری از امتیازات خواهد بود.
وی همچنین در مییابد که رفتاهای خوب با تشویق و تایید همه جانبه شما همراه میشوند. بدخلقیهای مقطعی و واکنشهای شدید رفتاری همچنان در این بازه سنی طبیعی و شایع هستند و حتی ممکن است با غر زدنهای مکرر روزانه نیز روبهرو شوید. اما در مجموع کودک به توانایی بهتری در راستای مدیریت نا امیدی، ناراحتی و احساس خشم و عصبانیت خود دست خواهد یافت.
آنها در عین حال با چالشی جدی برای کنترل صحیح خشم و اضطراب مواجه خواهند بود. گاهی اوقات همین موضوع میتواند بر قابلیتهای اجتماعی و مهارتهای عاطفی فرزندان خردسال تاثیرگذار باشد. با مرور سریع تمامی نکات نام برده میتوان به راحتی به این نتیجه رسید که تنبیه کودکان ۳ الی ۴ساله همانند سایر ردههای سنی چه به صورت فیزیکی و چه کلامی دستاورد مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.
راهبردهای تربیتی و تنبیهی پیشنهادی برای کودک
یکی از مهمترین استراتژیهای مورد استفاده در خصوص کودکان ۳ الی ۴ ساله، مشارکت دادن آنها در کمک به انجام امور داخلی خانه یا تعریف یک سری مسئولیتهای مشخص به شمار میرود. این وظایف باید تناسبی منطقی با شرایط سنی فرزندان داشته باشند و بتوانند در توسعه یکی از مهارتهای زندگی یا آموزش نکتهای ویژه به کودک نقش اساسی ایفا کنند.
البته گفتنی است که نباید به هیچ عنوان کودک را به واسطهعدم پیگیری درخواست مطرح شده از جانب شما و همکاری لازم مجازات کنید. کار مورد نظر را با زبانی ساده به فرزندتان توضیح دهید و از سعی و تلاش وی برای انجام صحیح آن قدردانی به عمل آورید.
به تکرار و الگوسازی رفتار خوب بپردازید و تا جایی که میتوانید فرزندتان را مورد تعریف و تمجید قرار دهید. لازم به ذکر است که استفاده از رویکردهای مفرح مانند بازی، قدرت بیشتری در القای الگوهای رفتاری و گفتاری مطلوب در فرزندان خواهد داشت. مثلا میتوانید آهنگ مورد علاقه فرزند خود و یا آهنگی دلنشین پخش کنید و از او بخواهید تا پیش از اتمام آن، حداقل ۳ مورد از مسئولیتهای خود را انجام دهد.
اگر به سیستمهای تشویقی و تنبیهی معتقد هستید، پیامدهای مورد نظر برای رفتارهای اشتباه فرزندان را به صورت مختصر و مفید اجرا کنید و از رویکردهای افراطی به شدت بپرهیزید. برای مثال یک کودک ۳ساله به اندازی بالغ شده است که بتواند تکنیک گوشه نشانی را برای مدت زمانی در حدود ۳ دقیقه تحمل کند. توصیه میشود در صورت امکان به جای استفاده از سیستمهای تنبیهی مانند تکنیک گوشه نشانی، از مسیر پیشگیری مشکلات را پیش از وقوع آنها برطرف کنید.
از آن جایی که مهارتهای شناختی کودکان با فرا رسیدن ۳ سالگی دستخوش پیشرفت قابل ملاحظهای میشود، اعمال خشونت و تنبیه فیزیکی یا کلامی فرزندان تبعات جبران ناپذیری در آینده آنها خواهد داشت. آسیب به کودکان خصوصا در اشکال جسمانی، به آنها میآموزد که چنین رفتارهایی کاملا عادی هستند و خودشان هم میتوانند در صورت صلاح دید به افراد ضعیفتر زورگویی کنند. والدین باید به طور جدی محتوایی که به فرزند خود آموزش میدهند را بررسی و تجزیه و تحلیل کنند.
در برخی از موارد ممکن است کودک به هیچ عنوان صحبتهای والدین را گوش ندهد و لجبازی بیشتری از خود نشان دهد. در چنین شرایطی معمولا والدین دچار خشم و عصبانیت میشوند و سعی میکنند با سخنرانیهای طولانی فرزندان را متقاعد سازند. این در حالی است که توصیه میشود والدین تا جای امکان از چنین گفتوگهای دو طرفه و مخربی دوری کنند.
اگر فرزندتان بر منطق خود پافشاری میکند و درخواستهای شما را جدی نمیگیرد، بهتر است از عبارات کوتاه استفاده کنید. به بیان دیگر تنها ۱ یا ۲ کلمه مناسب با بار مفهومی لازم برای تفهیم کودک ۳ساله شما کافی خواهند بود تا وی را از لجاجت مقطعی ناشی از تنش ایجاد شده جدا کنند.
یکی دیگر از مشکلات عمده پدران و مادران در برخورد با کودکان خردسال (۳ سالگی به بعد)، عدم وجود صبر و بردباری کافی محسوب میشود. از آن جایی که مغز کودکان همچنان قابلیت دریافت اطلاعات و تجزیه و تحلیل بسیار سریع آنها را ندارد، شاید لازم باشد درخواست خود را چندین بار برای آنها تکرار کنید. تحمل بالا در این مسیر نه تنها ضروری است، بلکه باید تبدیل به یکی از عادات اصلی والدین شود.
در میان موارد مذکور شماری از والدین را نیز میتوان مثال زد که توجه چندانی به حالات چهره، لحن صدا و هم سطحی فیزیکی با فرزندان خود ندارند. از جمله اصلیترین نشانههای احترام والدین به فرزندان، نشستن و یا خم شدن هنگام گفتگو با کودک محسوب میشود. اگر میخواهید صحبت شما بیشترین تاثیر ممکن را بر فرزندتان داشته باشد، باید به این موارد جزئی توجه کنید. از حالت چهره گرفته تا لحن صدا و هم سطحی بدن، حتی در موقعیتهای تنشزا هم به کودکان خردسال احترام بگذارید.