فرارو- دانشگاه کلمبیا به کانون اعتراضات دانشجویان در مورد جنگ غزه تبدیل شده است. در اینجا این پرسش مطرح میشود که چه شباهت و تفاوتی میان اعتراضات دانشجویی اخیر دانشجویان امریکایی در واکنش به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه با اعتراضات سال ۱۹۶۸ میلادی در دانشگاههای امریکا وجود دارد؟
به گزارش فرارو، شباهتها در مخالفت دانشجویان با جنگ، نژادپرستی و تعصب است. شباهت دیگر بین دو رویداد آن است که اعتراضات در سراسر آمریکا گسترش یافته است، زیرا دانشجویان خواستار پایان دادن به جنگ اسرائیل در فلسطین هستند.
در سراسر ایالات متحده معترضان حامی فلسطین در محوطه دانشگاه در معرض خطر دستگیری و تعلیق از ادامه تحصیل قرار گرفته اند.
با این وجود، یک تفاوت کلیدی درباره وجود رسانههای اجتماعی در حال حاضر و فقدان آن در اعتراضات دهه ۱۹۶۰ میلادی میباشد که باعث میشود اکنون توانایی بسیج گری دانشجویان معترض افزایش یابد. این وضعیت باعث شده اخبار اقدامات و اعتراضات مختلف به سرعت منتشر شوند.
خشونت یا تهدید به ارتکاب آن یکی دیگر از تفاوتهای اعتراضات اخیر با اعتراضات دهه ۱۹۶۰ میلادی است. اعتراضات اولیه در دانشگاه کلمبیا در آوریل ۱۹۶۸ میلادی با تهدید اعمال خشونت بین دانشجویان تندرو که میخواستند به روابط دانشگاه با تحقیقات جنگی در طول جنگ ویتنام پایان دهند و پروژه ساخت سالن ورزشی دانشگاه را خاتمه دهند و ورزشکاران عمدتا سفیدپوستی که میخواستند با آن پروژه ساخت و ساز پیش بروند آغاز شد. سالن ورزشی برای ساکنان عمدتا سیاه پوست و رنگین پوست هارلم طراحی شده بود تا از در جداگانهای وارد شوند. هم چنین، آن زمان میانه تنشهای ناشی از ترور "مارتین لوتر کینگ" رهبر جنبش حقوق مدنی بود که چد هفته پیش از اعتراضات دانشجویی ترور شده بود.
دانشجویان پس از کشاندن اعتراضات به محل سالن ورزشی با پلیس درگیر شدند و سپس دانشجویان معترض دانشگاه کلمبیا در نیویورک اعتراضات را به ساختمان همیلتون هال کشاندند دقیقا مشابه اقدامی که دانشجویان معترض اخیرا انجام دادند و دهها تن از فعالان دانشجویی در شب ۳۰ آوریل بازداشت شدند. روند بازداشت به تشدید و وخامت وضعیت دامن زد. تا ۲۰ آوریل سال جاری میلادی دانشجویان نسبت در مقایسه با اعتراضات گذشته مزاحمت کم تری ایجاد کرده بودند و اردوکشی و صف بندی آنان در چمن جنوبی محوطه دانشگاه بود که مانع از ادامه روند فعالیتهای دانشگاهی و عملکرد اصلی آن نهاد اموزشی نشده بود. با این وجود، پس از تسخیر هملیتون هال توسط دانشجویان محاسبات تغییر کرد. فعالان پردیس دانشگاهی با نفوذ به همیلتون هال و سد کردن مسیر عبور و مرور توجیه بیش تری را برای مدیران فراهم کردند تا از پلیس بخواهند وارد عمل شده و آنان را بازداشت کند تا محدود شدن مسیر برطرف گردد.
تفاوت دیگر آن است که برای بسیاری دانشجویان دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۶۸ انگیزه اعتراض خشم به خاطر ادامه جنگ امریکا در ویتنام و تغییرات ایجاد شده در فراخوان نظامی ارتش بود که باعث از بین رفتن فرصتهای دانشجویی به ویژه در مقطع تحصیلات تکمیلی میشد. هم چنین، گروه رادیکال دانشجویان موسوم به "برای یک جامعه دموکراتیک" با ارتباط دانشگاه کلمبیا با موسسه تحلیلهای دفاعی یک اندیشکده که در حال تحقیق و تجزیه و تحلیل سلاحها و استراتژیهای مورد استفاده در جنگ ویتنام بود مخالفت کرد.
آنان هم چنین میخواستند سیا و بخشهای نظامی کشور از جذب نیرو در محوطه دانشگاه منع شوند. همزمان دانشجویان دیگری در انجمن دانشجویان امریکایی آفریقایی تبار از این که دانشگاه کلمبیا در حال پیشبرد برنامههایی برای تصاحب بخشی از یک پارک عمومی در هارلم برای ساختن سالن ورزشیای بود که به گفته منتقدان محدود به دسترسی شهروندان درجه دوم میشد آزرده خاطر شده بودند. در نتیجه، در اعتراضات ۱۹۶۸ چندین عامل و انگیزه به طور همزمان نقش داشتند در حالی که در اعتراضات دانشجویی اخیر عوامل و انگیزهها محدودتر به نظر میرسند.
مقامهای دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۶۸ میلادی نیز با پلیس شهر تماس گرفتند تا دانشجویانی که چهار ساختمان دیگر دانشگاه را نیز تسخیر کرده بود به زور از آنجا خارج کرده و بازداشت کنند. ورود نیروهای پلیس باعث شعله ور شدن آتش خشونت شد. نیروهای پلیس برای بازداشت دانشجویان به ساختمانها و محوطه اطراف دانشگاه یورش بردند. در ساختمانی به نام تالار ریاضی فعالانی از از جمله "تام هیدن" نویسنده بیانیه پورت هورون یک مانیفست چپگرایانه که از دانشجویان میخواست علیه نژادپرستی، امپریالیسم و فقر اقدام کنند به مقابله پرداختند. پلیس در جریان درگیری ناظران ماجرا و فعالان را به طور یکسان با باتوم مورد ضرب و شتم قرار داد. ساکنان هارلم با انتقاد دیرینه از دانشگاه در ذهن خود و ناراحتی از ترور مارتین لوتر کینگ آماده حمایت از دانشحجویان معترض بودند.
رهبران حزب پلنگ سیاه مانند "استوکلی کارمایکل" به مطبوعات توضیح دادند که اگر مدیران و مقامهای دانشگاه کلمبیا وارد مذاکره با دانشجویان سیاه پوست در همیلتون هال نشوند دانشگاه باید با "برادران خیابانی" آنان در هارلم مواجه شود. تهدید آن حزب به ائتلاف با ساکنان محله هارلم به موفقیت فعالان در پایان دادن به پروژه ساخت یک سالن ورزشی خصوصی توسط دانشگاه و قطع ارتباط آن نهاد اموزشی با موسسه تحلیلهای دفاعی کنسرسیومی متشکل از موسسات آموزش عالی برجسته که تحقیقات دفاعی را با بودجه دولت در طول جنگ سرد انجام میدادند منجر شد.
با تسخیر همان ساختمان توسط دانشجویان در اعتراضات اخیر و بازداشتهای رخ داده در همیلتون هال تهدید به کاربرد خشونت مطرح شد. در نتیجه، اعتراضات سال ۲۰۲۴ میلادی از نظر حضور دانشجویانی که از تصمیم گیری ممسئولان دانشگاه خوئد ناراضی هستند و از نظر مدیرانی که مجبور هستند دوباره کنترل دانشگاه را در دست گیرند به شدت به اعتراضات دانشجویی سال ۱۹۶۸ میلادی شباهت پیدا کرده و تفاوتها میان آن دو اعتراض کمرنگتر و شباهتها پررنگتر میشود.
در اعتراضات سال ۱۹۶۸ و اعتراض امروز دانشجویان از نمادگرایی یا سمبلیسم برای ارسال پیام استفاده کرده و میکنند. ۵۶ سال پیش معترضان ساختمان همیلتون هال را تسخیر کردند و نام آن را به مالکوم ایکس فعال سیاه پوست و مسلمان فعال حقوق بشر و مدافع حقوق امریکاییهای آفریقایی تبار تغییر دادند و تصاویر استوکلی کارمایکل را آویزان کردند. امروزه معترضان امریکایی به یاد "هند رجب" یک کودک ۶ ساله فلسطیتی که بر اثر شلیک نظامیان اسرائیلی در غزه جانباخت نام هملیتون هال را به هِندز هال تغییر دادند و پرچم فلسطین را از پنچره همیلتون هال به اهتزاز درآوردند.
میراث اساسی آن اعتراضات این است که دانشجویان به مثابه قطب نمای اخلاقی نهادهای آموزشی برتر امریکا هستند حتی اگر در رفتارهای مخرب مشارکت نمایند. آنان حاضر هستند در محوطه دانشگاه اقدام کنند در حالی که هیچ کس دیگری این کار را نمیکند. اگر همه چیز به مدیران، اساتید و کارکنان دانشگاه واگذار میشد آن نهاد آموزشی احتمالا سکوت میکرد و در برابر بحران انسانی در غزه هیچ واکنشی از خود نشان نمیداد.
جوانان همواره نشان داده اند که در فراخوان برای احقاق عدالت بی تاب هستند. در سال ۱۹۶۸ میلادی مسائل مرتبط با ساخت یک سالن ورزشی توسط دانشگاه کلمبیا در غرب هارلم و روابط دانشگاه با موسسه تحقیقات و تحلیلهای نظامی مطرح بود. در دهه ۱۹۸۰ میلادی اعتراضات دانشجویی در رابطه با منافع دانشگاه در ارتباط با آپارتاید در آفریقای جنوبی بود. در دهه ۲۰۱۰ میلادی سرمایه گذاری دانشگاه در شرکتهای خصوصی مرتبط با زندانها محل اعتراض بود.
شورش ۱۹۶۸ میلادی به نسلهای بعدی دانشجویان اموخت که کشتار و بی عدالتی را نپذیرند و نسبت به آن اعتراض کنند. میراث دیگر اعتراضات ۱۹۶۸ آن است که استقرار نیروهای پلیس برای پایان دادن به اعتراضات ممکن است در کوتاه مدت نتیجه بخش باشد، اما کماکان میتواند منجر به رادیکالیزه شدن دانشجویان میانه رو شود که میبینند دوستان و همکلاسیهای شان یا بازداشت و یا مجروح شده اند.
البته دانشجویان میخواهند تمام خواستههای شان برآورده شود، اما بعید به نظر میرسد که این اتفاق رخ دهد. یک نشانه بهتر از موفقیت دانشجویان معترض برهم زدن وضعیت موجود و میزان توجه رسانهها به اعتراضات آنان است. در این راستا، اعتراضات دانشجویی در امریکا موفقیت آمیز بوده اند. درگیری در مکانی مانند دانشگاه کلمبیا به دلیل موقعیت آن در پایتخت رسانهای جهان توجه افکار عمومی بین المللی را به خود جلب میکند.
۵۶ سال پیش فعالان دانشگاهی امریکایی الهام بخش دانشجویان خارج از امریکا بودند تا شعار "دو، سه، کلمبیای بیش تر" را سر دهند. مدیران و مسئولان دانشگاه ممکن است بخواهند آن نهاد غیر سیاسی باقی بمانند، اما معترضان دانشجویی میخواهند بدانند شهریههای پراختی شان در کجا هزینه میشود و میخواهند در مورد نحوه هزینه آن شهریه اظهارنظر کنند. برجسته ساختن تضاد بین منابع کلیدی بودجه که از شهریه پرداختی توسط دانشجویان تامین میشود و نحوه هزینه آن شهریه از سوی دانشگاه یک پیروزی قابل توجه برای معترضان است.
اگرچه پس از اعتراضات دانشجویی ۱۹۶۸ میلادی جنگ در ویتنام تا هفت سال پس از آن ادامه یافت، اما معترضان از بسیاری جهات موفق بودند. آنان مسئولان دانشگاه کلمبیا را متقاعد کردند که به تحقیقات طبقه بندی شده درباره جنگ پایان دهد، ساخت سالن ورزشی مورنینگ ساید پارک را لغو کند و جذب نیرو در محوطه دانشگاه از سوی ارتش و سیا را متوقف نماید.
با این وجود، اختلافاتی در میان دانشجویان پدیدار شد: برای مثال، معترضان سیاه پوست از همتایان سفیدپوست خود خواستند تا ساختمانی را به دلیل رویکرد و تمرکز متفاوت شان ترک کنند و زنانی که بخشی از هر دو گروه بودند ناامیدی خود را از کنار گذاشته شدن از موقعیتهای تاثیرگذار در مناسبات قدرت عنوان کردند امری که باعث پیوستن آنان به جنبشهای فمینیستی شد.
پلیس نیویورک بیش از ۷۰۰ دانشجو را در آوریل ۱۹۶۸ و دهها نفر دیگر را در ماه مه آن سال به اتهام ارتکاب خشونت بازداشت کرد. هنگامی که دانشجویان در قرن بیستم علیه این ایده که دانشگاه قرار است به جای والدین آنان عمل کند شورش کردند مقامهای دانشگاهی به امید آن که دانشجویان از این خواسته پیروی کنند از پلیس درخواست ورود به مسئله را مطرح کردند.
در سال ۱۹۲۵ میلادی دانشجویانی در انستیتو فیسک به دلیل اعتراضات به قوانین سخت گیرانه دانشجویی از جمله مواردی که مشارکت در جنبشهای حقوق مدنی را محدود میکرد بازداشت شدند. هم چنین، زمانی که دانشجویان خواستار حق انتشار ادبیات مرتبط با حقوق مدنی در محوطه دانشگاه شدند جنبش آزادی بیان برکلی مطرح شد. در سال ۱۹۷۰ میلادی پلیس یا گارد ملی به سوی دانشجویان در دانشگاههای ایالتی جکسون و کنت تیراندازی کرد دانشگاههایی که عمدتا دانشجویان آن سفید پوست بودند.
در سال ۲۰۱۶ میلادی پلیس با دانشجویان معترض به افزایش شهریه در کالیفرنیا مقابله کرد. در جریان آن درگیری هیچ گونه تیراندازی مرگباری رخ نداد، اما پلیس از سلاحهای غیر کشنده، چون اسپری فلفل استفاده کرد.
با این وجود، اعتراضات دانشجویی میتواند پیامد ناخواستهای داشته باشد: اعتراضات از هر نوع حتی موجهترین آن نیز باعث ایجاد حس ناراحتی در بین بخشهایی از جامعه میشود. حتی زمانی که جنبش حقوق مدنی کاملا مسالمت آمیز بود بسیاری از آمریکاییها فکر میکردند که ضرر آن جنبش بیش از فایده آن است.
نظرسنجی گالوپ در سال ۱۹۶۳ نشان داد اندکی پیش از راهپیمایی مارتین لوتر کینگ تنها ۲۷ درصد از مردم معتقد بودند که تظاهرات گسترده احتمالا به تحقق ایده برابری نژادی کمک میکند و ۶۰ درصد معتقد بودند که اعتراضات به آن هدف آسیب میرساند.
هنگامی که دامنه اعتراضات به دانشگاهها همزمان با تشدید جنگ ویتنام کشانده شد پیامدهای سیاسی موضوع نیز افزایش یافت. "رونالد ریگان" جمهوری خواه بخش عمده کارزار انتخاباتی اش را در سال ۱۹۶۶ میلادی برای کسب مقام فرمانداری کالیفرنیا با تمرکز بر حمله به جنبش آزادی بیان در دانشگاه کالیفرنیا پیش برده بود. او متعهد شد که به بی نظمی در برکلی پایان دهد.
او گفته بود به کار عناصر "رادیکال" پایان خواهد داد کسانی که از دید او کشور را به سوی "آنارشی و شورش" هدایت میکردند. ریگان همچنین مدیران دانشگاهها را بدان خاطر که معتقد بود "قضاوتهای ارزشی خاص خود را بر دانشجویان اعمل میکنند" مورد سرزنش قرار داد. او پیشنهاد داد منشور رفتار بر اساتید دانشگاه تحمیل شود تا آنان را وادار سازد که "نمونه و الگویی از رفتار خوب و همراه با نجابت" برای دانشجویان باشند. کارزار ریگان نتیجه بخش بود و او با یک میلیون رای در انتخابات پیروز شد.
واکنش شدید علیه جناح چپ بخش مهمی از رقابتهای ریاست جمهوری ۱۹۶۸ بود. "ریچارد نیکسون" کارزار انتخاباتی را با عنوان "نظم و قانون" راه اندازی کرد و ناآرامیهای شهری و دانشگاهی را در آن برجسته نمود.
نیکسون استدلال میکرد: "در نظام حکمرانیای که امکان تغییرات مسالمت آمیز در آن وجود دارد هیچ دلیل موجهی برای توسل به خشونت برای بیان اعتراض و مخالفت وجود ندارد". کارزار نیکسون نیز نتیجه بخش بود. او روز سه شنبه ۵ نوامبر ۱۹۶۸ میلادی در برابر "هوبرت هامفری" رقیب دموکرات پیروز شد.
اکنون نیز مشاهده معترضانی که پرچمهای امریکا را با پرچم فلسطین جایگزین میکند یاداور روزهایی است که دانشجویان معترض پرچمهای امریکا را با پرجمهای ویت کنگ و ویتنام شمالی جایگزین میکردند. دیدن اعتراض دانشجویانی که در یک دانشگاه به شهریه ۸۰۰۰۰ دلاری در سال تحصیل میکنند که تدریس یا تحصیل در آن برای هر کسی امکان پذیر نیست میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و باعث خشم جمعی از شهروندان امریکایی علیه آنان شود و انگیزه بیش تری برای اقبال آنان به جناح راست در انتخابات ایجاد کند.
جای تعجب نیست که ترامپ به دنبال کسب امتیاز سیاسی از ناآرامیهای دانشگاه بوده است و اعتراضات را "مایه شرمساری" خوانده و بایدن را به دلیل ارسال "پیام و لحن اشتباه" سرزنش کرده است. ترامپ مدت هاست که به دنبال آن بوده که بایدن را به دلیل نرمش در قبال بی نظمی عمومی مورد حمله لفظی قرار دهد. هشدار تبلیغاتی او را در سال ۲۰۲۰ را فراموش نکنیم او گفته بود: "شما در امریکای جو بایدن ایمن نخواهید بود".
منابع: کانورسیشن، رادیو عمومی ملی (ان پی آر)، پولیتیکو