باید به این سئوال مهم تأمل کرد که چرا این دوره از انتخابات در جدول میزان مشارکت تمام ادوار انتخابات مجلس، در رده آخر نشست و حتی به نصاب دوره قبل هم دست نیافت؟
کانال تلگرامی نورنیوز، رسانه شورایعالی امنیت ملی در یادداشتی به تحلیل انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری پرداخته است که مشروح آن در ادامه میآید:
انتخابات اخیر از آن جهت که بر اساس آمارهای غیر رسمی، میزبان مشارکت بیش از۴۰ درصدی مردم بود در نوع خود ودر مقایسه با متوسط نرخ جهانی قابل توجه و احترام برانگیز است، اما باید به دقت در این سئوال غامض و خطیر تأمل کرد که چرا این دوره از انتخابات در جدول میزان مشارکت تمام ادوار انتخابات مجلس، در رده آخر نشست و حتی به نصاب دوره قبل هم دست نیافت؟
انتخاباتی که روز جمعه برگزار شد و با ثبت نرخ مشارکت ۴۱ درصدی، نصاب بی سابقهای در میزان حضور مردم پای صندوقهای رأی به جای گذاشت، احتمالا در تمام طرفهای دخیل در ماجرا، تعجب و بلکه حسرت را رقم زد. هرچند که نفس هر انتخاباتی در حکم جشنوارهای برای مردم سالاری است و میتواند اراده ملی را به ظهور برساند، اما در برخی از ادوار، نحوه وقوع و شکل تحقق آن، خالی از تلخی نبوده است.
انتخابات اخیر از آن جهت که بر اساس آمارهای غیر رسمی اعلام شده، میزبان مشارکت بیش از۴۰ درصدی مردم بود در نوع خود ودر مقایسه با متوسط نرخ جهانی قابل توجه و احترام برانگیز است، اما باید به دقت در این مسائل غامض و خطیر تأمل کرد که چرا این دوره از انتخابات در جدول مشارکت تمام ادوار انتخابات مجلس، در رده آخر نشست و حتی به نصاب دوره قبل هم دست نیافت؟ سهم عوامل مختلف درشکل گیری شرایط کنونی چقدر بود؟
کدام قصورها، تقصیرها، سوء تدبیرها و سوءمدیریتها به چنین وضعیتی انجامید؟ چرا برای تحقق راهبردی که رهبری نظام از ابتدای سال جاری برای انتخابات مقرر کردند و چهار ویژگی مشارکت، رقابت، امنیت و سلامت را برای آن مطالبه نمودند تلاش کافی صورت نگرفت؟ به نظر میرسد در ریشه یابی چنین وضعیتی به برخی علل و دلایل میتوان اشاره کرد:
برای مداخله در یک کنش جمعی، پیش نیاز اصلی، تعهد اجتماعی و انگیزه عمومی است. مردم به عنوان کارگزاران غایی انتخابات، به طور بالقوه حامل چنین انگیزه و تعهدی هستند، اما فعلیت یافتن چنین انگیزهای مشروط به احساس رضایت عمومی از کفایت، کارآمدی و مردم داری نهادهای رسمی است.
تنگناهای معیشتی و فروبستگیهای اقتصادی، مردم را چشم به راه نسخههای ضربتی و اثربخش کرده است. بخشی از فروبستگیهای اقتصادی البته حاصل تحریمهای ظالمانه خارجی است، اما چه بسا مردم در آن بخش از مشکلات معیشتی که به مدیریتها برمی گردد خلاقیت و نوآوری خاصی که لازمه شرایط پیچیده کنونی است، نمیبینند.
درست در یکی دو ماه منتهی به انتخابات، بازار خودرو، بورس، وضعیت اجاره بها، گرانی کمرشکن سبد معیشت مثل گوشت و مرغ و تخم مرغ و... با نوسانها و بلکه جهشهای غیرقابل تحمل همراه شد. مردم وقتی وضعیت رهاشدهی این بازارها را مشاهده میکنند و اقتصاد کشور را – درست یا غلط – در وضعیت "بی سامانی " مییابند، طبعا دچار فرسایش اعتماد میشوند و به این ترتیب سرمایه اجتماعی تخریب میشود. این احساس، اولین جایی را که به مخاطره میاندازد حضور و مشارکت پرشور در انتخابات است.
بیرون از تصمیمات اجرایی، وقتی به رغم توصیههای رهبری، مردم، تغییر معنا داری در مشی نهادهای نظارتی در رسیدگی به صلاحیتها نمیبینند چه بسا تلقی آنان از موضوع رقابت در انتخابات دچار آسیب شود. اهمیتی ندارد که چنین تصور و احساسی چقدر با واقعیتها سازگار است. چیزی که مهم است جولان نشانهها و دلالتهای متعدد است که این تلقی را در ذهن شهروندان رسوخ میدهد. اکنون با جمعی از شهروندان در سراسر کشور میتوان مواجه شد که ادعا میکنند برای مشارکت در انتخابات به نامزدهای شناخته شده و مورد اعتماد نرسیدند.
در روزگاری که شهروندان از اعتماد به فهرستهای انتخاباتی دلزده شده اند و خوش دارند با علم و اشراف شخصی، نامزدهای دلخواه خود را برگزینند، برخی سخت گیریها در رسیدگی به صلاحیت ها، فضای رقابت را دچار نارسایی میکند و به این دلیل، درواقع دعوت به عدم مشارکت شکل میگیرد.ای کاش نهادهای نظارتی، با نهیبهای مکرر رهبری در موضوع بررسیها با التفات و اعتنای مضاعفی برخورد میکردند.
شاخصترین ویژگی این دور از انتخابات، غیبت برنامهها و جولان نامها و شعارها بود. برای شهروندانی که خوش داشتند از انتخابهای فهرستی پرهیز کنند، مطالعه برنامهها و اهداف نامزدها اصلیترین عامل برای حضور است. در این دور از تبلیغات، نامزدها اساسا به چیزی تحت عنوان "برنامه اقدام" توجه نداشتند و از غالب آنها چیز چندانی در این مسیر مشاهده نمیشد. این، بدترین وضعیتی است که میتواند کنشگران آگاه امروز را از یک انتخاب دقیق و هوشمندانه محروم کند.
این آفت بزرگ، حتی در کلانشهرها و پایتخت نیز به چشم میآمد. به نظر میرسد ضروری است نهادهای مرتبط با مقوله انتخابات، تدبیری طراحی کنند تا این نقیصه به یک سیره مستمر تبدیل نشود و عرضه "طرح و برنامه" آرام آرام از مناسک انتخابات حذف نگردد.
رسانهها خصوصا صداوسیما در این دور از انتخابات با تدارکی ویژه – به لحاظ کمّی – وارد صحنه شدند. حجم قابل توجهی از برنامهها برای انتخابات ساخته شد و در روز برگزاری، تقریبا تمام شبکههای ملی و استانی، ساعات طلایی آنتن را به پوشش زنده انتخابات اختصاص دادند.
اما باید این سئوال را مطرح کرد که چرا این حجم از برنامه سازی نتوانست "مارپیچ سکوت" را شکل دهد و شهروندان را متناسب با این حجم هنگفت تبلیغات راهی صندوقها کند؟ آیا به خط کردن تمامی شبکههای رادیو و تلویزیون در موضوع انتخابات، و استفاده از همه ظرفیتهای هنری و ورزشی و دینی و ... برای نفوذ در ذهن مخاطب، راهکاری اثربخش در این زمینه است؟ آیا بازاندیشی در سیاستهای اقناعی و تبلیغی "جام جم" ضرورت ندارد؟
به نظر میرسد نهادهای پژوهشی در این رسانه باید در این سیاستها بازاندیشی کنند و به این نکته توجه داشته باشند که در روزگار جولان شبکههای تعاملی، زبان دعوت و لهجه فراخوان دادن برای انتخابات از اساس تغییر کرده است.
بی هیچ پرده پوشی و انکاری باید پذیرفت که فضای ذهنی مردم در مقیاس کلان و بنیادین تغییراتی کرده است. ابعاد زندگی مردم طول و عمق و عرض متفاوتی یافته و به تعبیر جامعه شناسان، "زیست جهان" متحولی برای مردم ظاهر شده است. اینکه این سبک زندگی نوین از کجا آمد و چگونه به درون خانه و ذهن ایرانیان خزید موضوعی فرعی است.
نفس دگرگونی در زیست جهان ایرانی غیرقابل انکار است. شهروندانی که در چنین حال و هوای جدیدی تنفس میکنند، اولویتها و ضرورتهای زندگی شان عوض شده است؛ فهرست نیازها و مطالبات آنها تغییر کرده؛ سبک زندگی و شیوه معیشت شان متحول شده است؛ و در یک کلام، ساختار ذهنی و نظام باورها و دستور زبان شان دستخوش تغییر شده است.
مواجهه با چنین شهروندانی، محتاج مردمداری از نوع دیگر است. چنانچه مردم تصور و احساس کنند که میان آنها و حاکمیت، اشتراکات قابل اتکایی نیست طبعا به بازیهای برد-برد یا به پذیرش متقابل یکدیگر روی خوش نشان نمیدهند. شاید در ریشه یابی میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر، توجه به این عامل هم بتواند بخشی از ماجرا را روشن کند.
اکنون به نظر میرسد در فردای انتخابات، وظیفهی همگانی نهادهای حاکمیت، این است که به احیای وجه جمهوریت در ساختار سیاسی اجتماعی همت بیشتری کنند. با چنین راهکاری، احتمالا سرمایه اجتماعی نظام ترمیم خواهد شد؛ پدیده انتخاب معنادارتر خواهد بود؛ اثربخشی صندوق ملموستر میشود؛ و نهایتا تعهد و دلبستگی تمام جریانات جوشیده از درون ایران اسلامی تقویت میشود.