فرارو- اگر میخواهید درک کنید که چین در مورد احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه احساسی خواهد داشت رسانههای اجتماعی چین پیام های آشکاری را ارائه می دهند. در هفته های اخیر کاربران در رسانه های اجتماعی چینی واکنش های مختلفی را نسبت به ریاست جمهوری احمالی ترامپ از خود نشان داده اند که از خشم تا تمسخر متغیر بوده است. یکی از مفسران چینی در فضای مجازی نوشت: "چشم انداز تعرفه های بیش از 60 درصدی آمریکا بر واردات چین؟ حتی باید موارد بیش تری را به آن بیافزایید. کنجکاو هستم ببینم شهروندان معمولی امریکایی در آن صورت چگونه زندگی خواهند کرد". برخی دیگر از کاربران چینی فکر می کنند که پیروزی ترامپ در انتخابات احتمال وقوع جنگ را افزایش خواهد داد. یک از کاربران چینی نوشته است: "جهان در صورت ریاست جمهوری دوباره ترامپ هرگز در صلح به سر نخواهد برد". یک کاربر دیگر نوشته است: "این پیر دیوانه خیلی شرور است او باید نابود شود".
به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست؛ با این وجود، موضوع پیروزی احتمالی ترامپ در انتحابات تنها در میان کاربران چینی در فضای مجازی مطرح نیست بلکه نخبگان چینی نیز درباره آن به گمانه زنی می پردازند. آنان نسبت به این موضوع نگران هستند که بازگشت ترامپ به کاخ سفید منجر به بروز یک جنگ تجاری حادتر و با هزینه های اقتصادی هنگفت شود. با این وجود، آنان همزمان باور دارند که تحقیر ناتو توسط ترامپ می تواند دستاوردهای تبلیغاتی عظیمی برای چین به همراه داشته باشد و سیستم امنیتی تحت رهبری امریکا در آسیا را تضعیف خواهد کرد که باز هم به نفع چین خواهد بود و دست پکن را در مورد تایوان و موارد مشابه دیگر باز خواهد کرد و باعث می شود چین در این باره آزادانه تصمیم گیری کند. برخی از ملی گرایان چینی به همین خاطر مشتاق ریاست جمهوری ترامپ هستند و اور ا با عنوان "چوان جیانگو" خطاب می کنند. چوان ترجمه رایج نام خانوادگی ترامپ است و جیانگو به معنای کشور را بساز می باشد. این موضوع نشان می دهد که از دید آنان زیاده روی های ترامپ باعث قوی تر شدن چین خواهد شد.
برای شی جین پینگ رهبر چین اما غیر قابل پیش بینی بودن ترامپ کار را دشوار می سازد. ترامپ اخیرا به فاکس نیوز گفه بود: "من شی را بسیار دوست دارم. او در دوران مسئولیت ام دوست بسیار خوبی برایم بود". از یک سو، ریاست جمهوری ترامپ از سال 2017 تا 2021 میلادی شاهد تغییر عمیقی در سیاست آمریکا بود. دولت او در تلاش برای کاهش کسری تجاری آمریکا و محافظت از مشاغل، تعرفه ها را اعمال کرد. دولت ترامپ هم چنین باب بحث علیه چین را در فضای داخلی امریکا گشود و چین را به عنوان یک دشمن سیاسی، فنی و نظامی معرفی کرد. از سوی دیگر، رویکرد سیستماتیک تر بایدن نسبت به مقوله حکمرانی تهدیدی متفاوت از دوره اول ترامپ برای چین ایجاد کرده است. آمریکا تعرفه های ترامپ را پابرجا نگه داشته اما علاوه بر آن یک سیستم جامع برای محدود کردن جریان فناوری غربی به چین نیز ایجاد کرده است و با سرمایه گذاری در مشارکتها و اتحادهای امنیتی از استرالیا و هند گرفته تا فیلیپین و کره جنوبی سیستم امنیتی آسیایی را برای بازدارندگی و مهار برنامه شی به منظور جوان سازی چین ایجاد کرده است. بایدن ممکن است در چین با نام شویی وانگ یا "شاه خواب آلود" شناخته شود اما در حالی که در مقایسه با ترامپ خوددارتر است از برخی جهات حریف قدرتمندتری برای چین بوده است.
بخش بزرگی از محاسبات شی اکنون در حال بررسی این است که ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری چه کاری می تواند در مورد چین انجام دهد. شاید تصور کنید که پس از چهار سال ریاست جمهوری اشتهای طرفداران تندروی ترامپ برای مقابله با چین سیراب شده باشد. با این وجود، شواهد موجود نشان می دهند که مخالفت با چین در حلقه داخلی ترامپ ممکن است تشدید شده باشد. در این باره دیدگاه های "رابرت لایتیزر" نماینده تجاری با نفوذ ترامپ را در نظر بگیرید که می تواند دوباره در کاخ سفید صاحب منصبی عالی شود. او در دوره 2017 تا 2021 میلادی تحقیقاتی را در مورد سرقت مالکیت معنوی چینی آغاز کرد و به بخش 301 قانون تجارت آمریکا استناد کرد که به رئیس جمهور اجازه می دهد شرکای تجاری را که عادلانه بازی نمی کنند مجازات کند تا تعرفه ها را افزایش دهد. میانگین تعرفه هایی که شرکت های چینی با آن مواجه بودند از 3 درصد در سال 2018 به 21 درصد در پایان سال 2019 میلادی افزایش یافت.
موضع لایتیزر در قبال چین بسیار خصمانه است. او معتقد است که "غرایز توتالیتر" (تمامیت خواهانه) چین خطری روزافزون محسوب می شود. او در کتابی که سال گذشته منتشر کرد استدلال کرده بود که چین "بزرگ ترین تهدیدی است که ملت آمریکا و سیستم لیبرال دموکرات غربی آن از زمان انقلاب آمریکا به این سو با آن مواجه بوده اند". این کتاب شامل چندین پیشنهاد سرسختانه به دولت امریکاست از جمله غربالگری سرمایه گذاری های چینی نه تنها بر اساس دلایل امنیتی بلکه هم چنین مبتنی بر "مضرات اقتصادی بلند مدت"، ممنوعیت فعالیت هر شرکت چینی در آمریکا مگر آن که دسترسی متقابل برای شرکت های آمریکایی در چین وجود داشته باشد و ممنوعیت پلتفرم رسانه اجتماعی تیک تاک در امریکا بوده است.
نکه مهم تر آن که او افزایش عظیم دیگری در تعرفه ها را توصیه می کند. او معتقد است که هدف باید تجارت متوازن باشد یعنی احتمالا هیچ کسری تجاری کالایی وجود نداشته باشد. او تصمیم امریکا در سال 2000 میلادی برای عادی سازی دائمی روابط تجاری با چین را یکی از بدترین اشتباهات تاریخ امریکا می داند که از نظرش باید خنثی شود چرا که از دید او این وضعیت سبب شده تا چین از تعرفه های پایین بهره مند شود. به گفته موسسه مشاوره آکسفورد اکونومیکس با فرض این که تعرفه های بخش 301 همچنان پابرجا باشند پایان دادن به روابط تجاری عادی دائمی با چین تعرفه های کالاهای چینی را به طور متوسط به میزان 61 درصد افزایش می دهد. برای مثال، برای گوشی های تلفن همراه چینی تعرفه ها تا 35 درصد افزایش خواهد یافت و این میزان برای اسباب بازی های چینی تا 70 درصد خواهد بود. هم چنین، اعمال تعرفه های شدیدتر در مورد برخی از کالاها مانند خودرو می تواند سخت تر باشد اما در مورد سایر محصولات مورد علاقه مصرف کنندگان آمریکایی مانند آیفون های اپل محدودیت کمتری دارد.
قاعدتا در چنین وضعیتی شی از مشاوران اش می خواهد تا میزان و شدت پیامدهای اقتصادی ریاست جمهوری احتمالی ترامپ را بررسی نمایند. به گفته بانک گلدمن ساکس جنگ تجاری در اوج خود 0.8 درصد از تولید ناخالص داخلی سه ماهه چین را کاهش داد که معادل تقریبا 40 میلیارد دلار به ارزش دلار امروز است. به طور کلی، اثر خالص تجارت برای چین منفی و برای آمریکا مثبت بود اما این کشمکش با افزایش قیمت ها درآمدهای چینی ها و آمریکایی ها را کاهش داد، بازارهای مالی هر دو کشور را مختل کرد و منجر به عدم اطمینان در سیاستگذاری ها شد. به گفته یکی از ناظران در طول مذاکرات با چین ترامپ دوست داشت هم آتش نشان و هم آتش افروز باشد. او با توئیت های خشم آلود آتش سوزی را آغاز می کرد و سپس آن آتش را با ضیافت دیپلماتیک خاموش می کرد. این حرکات زیگزاگی بازارهای جهانی را به وحشت انداخت. لغو روابط تجاری عادی دائمی سهم مورد انتظار آمریکا از صادرات چین را از حدود یک پنجم تحت سیاست های موجود به حدود 3 درصد کاهش می دهد. با این وجود، جدایی اقتصادی دو کشور به صورت کامل رخ نخواهد داد. برخی از قطعات چینی کماکان به بازار آمریکا که در کالاهای مونتاژ شده توسط کشورهای دیگر تعبیه شده راه پیدا می کنند اما رابطه اقتصادی پیش تر صمیمانه میان دو ابر قدرت به یک بوسه غیر مستقیم و از راه دور تقلیل خواهد یافت. ابهام دیگر آن است که چین چگونه تلاقی خواهد کرد. آکسفورد اکونومیکس فرض می کند که چین تعرفه های خود را به طور متوسط حدود 17 درصد افزایش می دهد اما شی ممکن است محتاطانه تر در این باره تصمیم گیری کند. در صورت اقدام تلافی جویانه چین، امریکا مجبور به عقب نشینی نخواهد شد به ویژه آن که اکنون اقتصاد و بازارهای مالی چین در مقایسه با سال 2017 میلادی در وضعیت بدی قرار دارند و امریکا از این موضوع آگاه است.
در هر صورت، نوع جدایی ای که مشاوران اقتصادی ترامپ پیشبینی میکنند آسیب عمیقی به اقتصاد چین وارد می کند. نتیجه ارزیابی صندوق بین المللی پول نشان می دهد که اگر جهان به حوزه های اقتصادی رقیب با جریان های محدود سرمایه گذاری مستقیم خارجی بین آن ها تقسیم شود چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر جریان سرمایه گذاری بین بلوک ها به نصف کاهش یابد در نهایت می تواند تولید ناخالص داخلی چین را تا حدود 2 درصد کاهش دهد. نتیجه مطالعه صورت گرفته دیگری در دانشگاه کالیفرنیا نشان می دهد که افزایش تعرفه ها به میزان 30 درصد می تواند درآمد چین را تا سال 2040 میلادی به میزان بیش از 5 درصد کاهش دهد.
در نتیجه، با قضاوت در مورد تجارت و تعرفه ها احتمالا شی طرفدار پیروزی بایدن است. دولت بایدن احتمالا محدودیت واردات خودروهای برقی چینی را تمدید خواهد کرد و مانع از جریان فناوری پیشرفته آمریکایی به چین در حوزه هایی از جمله نیمه هادی ها، هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی خواهد شد اما احتمال ایجاد شوک تجاری بی ثبات کننده نسبت به زمانی که ترامپ رئیس جمهور شود بسیار کمتر خواهد بود.
با این وجود، روابط آمریکا و چین بسیار فراتر از اقتصاد است و در اینجاست که محاسبات برای شی ممکن است به سمت دیگری سوق پیدا کند. شی از نظم جهانی رنجیده خاطر است و می خواهد چین را به عنوان یک مرکز قدرت جایگزین ایجاد کند. روابط طوفانی ترامپ با متحدان آمریکا در اروپا و آسیا در صورت انتخاب مجدد می تواند به نفع چین تمام شود. اظهارات تحقیرآمیز او در مورد ناتو از جمله اظهارات اخیرش مبنی بر این که او حمایت آمریکا را از متحدانی که به اندازه کافی برای دفاع هزینه نمی کنند، قطع خواهد کرد، برای چین نوایی خوش آهنگ و گوش نواز است. چین ناتو را به مثابه یادگاری از دوره جنگ سرد قلمداد می کند که غرب از آن برای حفظ سلطه خود استفاده می کند. به همین دلیل شی از تماشای هرگونه تنش در روابط آمریکا با ژاپن و کره جنوبی مانند تهدید ترامپ به خروج نیروهای آمریکایی از آن کشورها در صورت عدم موافقت دولت های شان با افزایش شدید هزینه در قبال دریافت محافظت از سوی امریکا لذت می برد.
هم چنین، دولت ترامپ ممکن است از شدت اقدامات بایدن در مورد مشارکت های آسیایی مانند گروه تازه تاسیس آکوس که با نارضایتی چین همراه بود بکاهد گروهی که هدف از تشکیل آن تقویت همکاری با استرالیا و بریتانیا در پاسخ به چالش امنیتی ناشی از نیروی دریایی چین در اقیانوس هند و اقیانوس آرام بود. چین آن عمل بایدن را تاسیس گروهی مشابه ناتو قلمداد کرد. آکوس دقیقا شامل نوعی رابطه بلند مدت و نه معاملاتی است که ترامپ از آن بیزار است. به طور مشابه در مورد تایوان ترامپ ممکن است برای چین ارجح باشد. بایدن بارها از زبان متعارف و دوسوگرا در مورد تعهدات آمریکا به جزایر فراتر رفته است. او بارها گفته که اگر چین به تایوان حمله کند سربازان آمریکایی از تایوان دفاع خواهند کرد اما پس از اظهار خشم چین دستیاران بایدن از اظهارات او عقب نشینی کرده اند. ترامپ احتمالا علاقه کم تری به حفاظت از تایوان خواهد داشت. جان بولتون که در سالهای 2018 و 2019 میلادی قبل از جدایی تلخ به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ خدمت می کرد در کتاب خاطرات خود از ناراحتی ترامپ درباره فروش تسلیحات به تایوان نوشته بود. بولتون نوشته بود که ترامپ احساس تعهدی نسبت به یک هم پیمان دموکراتیک یعنی تایوان از خود نشان نمی داد.
مهم تر از همه آن که شی خواهان ثبات است. رویکرد بایدن در قبال چین احتمالا قابل پیش بینی تر است، اما سازمان یافته تر اجرا می شود و شاید در بلند مدت تهدیدی بزرگ تر علیه پکن باشد. در مقابل، ظرفیت بالقوه ترامپ برای ایجاد هرج و مرج و زیاده روی می تواند فرصت هایی را برای چین ایجاد کند تا بر آمریکا غلبه کند اما بی ثباتی را که چین از آن می ترسد به بار خواهد آورد.
در ضمن امریکا این قدرت را دارد تا با صدور دستوری ورود کالای چینی به امریکا را ممنوع نماید آنوقت باید دید اوضاع چین به چه سوئی می رود؟ چین مجبور و محکوم است تا با ساز امریکا برقصد و بس.
سیاست آمریکا متکی به بایدن و و ترامپ و غلام کس کس و فلان کس ندارد.
سوالها و انحرافات تکراری همیشگی که می خواهند یک سیاست قرنی هیئت سناتورایسم پشت صحنه و سیاست کلان و بن دار و استوار اجرایی ذر سطح کلان گی ریزی شده که به دهای سال قبل از خود پیوند دارد و در سطحی کلان و کهنه کار که قبل از تولد ترامپ برنامه ریزی می کند را به فردیت بنام افراد نمایشی نسبت دهند.
مردم عام بیشتر از اخبار سازان اطلاعات ندارند، اخبار سازان بیهوده سخن نگرانند و وقت خود را نگیرند. که همه می دانند ترامپ و امتال ترامپ سر لحافند.