وحید اشتری، افشاگر «سیسمونی گیت» در رشته توئیتی نوشت: سال‌های اول دانشجویی عمرمان به مطالعه آثار و مصاحبه‌ها و شنیدن سخنرانی‌هایش گذشت. شاید یکی از تاثیرگذارترین‌ها روی فکر بچه‌های عدالتخواه بود. اینکه بعد‌ها چه شد بماند! ولی صبح که بیدار شدم پیامک آمد به رحمت خدا رفت. همه آن سال‌ها جلوی چشمم رژه رفت. می‌بینی چه دنیایی است اسماعیل!
«مناقشه حق و مصلحت و بن بست جنبش دانشجویی» را چنان دست به دست می‌کردیم که گویی «انسان تک ساحتی» است و ما جنبش دانشجویان چپ آلمانی، هربرت مارکوزه‌ای پیدا کرده‌ایم که خلاء‌های نظری‌مان را پر کند و جنبش دانشجویی در ایران را زنده کند. چه روزگاری که با تو نگذراندیم مرد! یادش بخیر…
ایندفعه رسما برای ما کتاب نوشته بود. برای جنبش دانشجویی! به قول خودش برای دولتی نشدن و مبدل شدن به ابژه یا موضوع شناسایی نقد، برای پرهیز از قدرت زدگی و توجیه ابزار به واسطه هدف، پرهیز از اعتماد مطلق به اصحاب قدرت و قداست بخشیدن به آن‌ها و … و ما این‌ها را نمی‌خواندیم. می‌خوردیم!
انگار برای ما هابرماس بود و داشت پا به پای‌مان می‌آمد. اصلا فصل ششم همین کتاب متن سخنرانی‌اش در نشست سالیانه جنبش عدالتخواه دانشجویی در سال ۸۵ در کرمان بود. در همین کتاب موج جدید عدالتخواهی در دانشگاه‌ها را جنبش سوم دانشجویی (پس از موج ۱۶ آذر ۳۲ و ۱۳ آبان ۵۸) معرفی کرده بود!
ادامه رشتو را هی دارم می‌نویسم و هی پاک می‌کنم. ما کماکان گرفتار مناقشه حق و مصلحتیم. الغرض خدا دکتر عماد افروغ را بیامرزد. به گردن ما و همه بچه‌های عدالتخواه حق استادی داشت و دارد. برای شادی روح‌اش فاتحه‌ای قرائت بفرمایید!
پاپ و موسولینی: اتحاد نامقدس مخفی؛ چگونه کلیسای کاتولیک با موسولینی همبستر شد؟
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
از کشتن افراد عینکی به جرم روشنفکر بودن تا حذف پول و مذهب از مناسبات اجتماعی / فاجعهبارترین حرکت قرن بیستم برای ساخت اتوپیای روستایی
شباهتهای قائد بغداد و پیشوای برلین؛ از میل به ویرانگری تا قهرمان پرستی
