bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۸۰۹۱

کوثری: اهداي نوبل به يوسا، اعتبار نوبل را به آن بازگرداند

تاریخ انتشار: ۱۶:۳۸ - ۱۶ مهر ۱۳۸۹


عبدالله كوثري - مترجم هفت كتاب ماريو بارگاس يوسا - معتقد است كه اهداي جايزه‌ي نوبل ادبيات به اين نويسنده، اعتبار از دست‌رفته‌ي جايزه‌ي نوبل ادبيات را به آن بازگرداند.

كوثري درباره‌ي ترجمه‌ي آثار يوسا عنوان كرد: «آشنايي اوليه‌ي من با يوسا به صورت آگاهانه نبود؛ مدير نشر تندر سه كتاب «آئورا»، «پوست انداختن» و «گفت‌وگو در كاتدرال» را براي ترجمه به من داد كه به اين صورت، اولين كتاب يوسا با نام «گفت‌وگو در كاتدرال» را در سال 1370 ترجمه كردم كه توسط نشر نيما منتشر شد. به نظر من، اين كتاب يكي از مهم‌ترين كارهاي يوسا تا همين الآن بوده كه در سال 1969 يا 1970 آن را نوشته است.»

او دومين ترجمه‌ي خود از آثار يوسا را «جنگ آخرالزمان» خواند و گفت: «اين كتاب كه توسط نشر آگه منتشر شده است، در سال 1379 برنده‌ي جايزه‌ي كتاب سال شد.»

او در ادامه كتاب‌هاي بعدي را كه از يوسا ترجمه كرده است، «مرگ در آند» و «سوربز» معرفي كرد و افزود: «"مرگ در آند" در نشر آگه و «سوربز» در سال 1383 توسط نشر علمي به چاپ رسيد.»

كوثري همچنين به ترجمه‌اي منتشرنشده از آثار يوسا با نام «چه كسي پالومينو مولرو را كشت» اشاره كرد و گفت: «من اين كتاب را به علت اصلاحات و ايرادات فراواني كه از آن گرفته شد، منتشر نكردم.»

او ترجمه‌ي ديگر آثار يوسا را «عيش مدام» خواند و گفت: «اين ترجمه از آثار يوسا نيز سه سال پيش و توسط نشر نيلوفر به چاپ رسيد.»

كوثري آخرين كتابي را كه از كتاب‌هاي يوسا ترجمه كرده است، «چرا ادبيات» عنوان كرد و افزود: «اين كتاب شامل سه مقاله از اوست كه به صورت كتاب و توسط نشر لوح فكر به چاپ رسيد.»

اين مترجم با اشاره به ترجمه‌ي مقالاتي از يوسا خاطرنشان كرد: «من همچنين مقالات زيادي را از مجموعه‌ي مقالات او ترجمه و چاپ كرده‌ام كه اين مقالات بيش از همه در مجله‌ي «بخارا» و مجلات ديگري چون «جهان كتاب» به چاپ رسيده است.»

او همچنين گفت: «من 25 سال است كه بر روي ادبيات آمريكاي لاتين كار مي‌كنم و بعد از آشنايي با آثار يوسا، كتاب‌هايي را از او ترجمه كرده‌ام كه الآن مجموعه‌ي خوبي از كارهاي يوساست.»

عبدالله كوثري تأكيد كرد: «شايد آن چيزي كه از آثار يوسا به قلم من ترجمه شده است، شامل همه‌ي آثار درخشان يوسا نشود؛ اما آثاري از او مانده است كه از دهه‌ي 80 به بعد نوشته شده و من آن‌ها را ترجمه نكرده‌ام؛ چون فكر مي‌كنم به مشكلاتي برمي‌خورم كه چاپ كتاب را غيرممكن مي‌كند.»

اين مترجم آثار ماريو بارگاس يوسا درباره‌ي ويژگي‌هاي آثار اين نويسنده‌ي آمريكاي لاتين گفت: «يوسا مانند هر نويسنده‌ي بزرگ ديگري، بي‌توجه به اين‌كه متعلق به آمريكاي لاتين است، استاد كار خود است و به معناي واقعي هنرمند است.»

كوثري يكي از ويژگي‌هاي خاص كار يوسا را داشتن بعد اجتماعي و سياسي قوي در كار او دانست و گفت: «اين مسأله به علت خاستگاه ادبيات آمريكاي لاتين است، كه اين ادبيات از قرن 19 كه به صورت يك ادبيات جدي شكل گرفت، يكي از مقاصد و كاركرد‌هايش، تعريف هويت ملي اين ملت‌هاي نوبنياد بود و ديگر اين‌كه در حين اين تعريف، هويت خود را دوباره بسازد.»

اين مترجم افزود: «ادبيات آمريكاي لاتين از قرن نوزدهم سازنده‌ي هويت‌هاي ملي آن‌ها بوده است؛ زيرا با سرگذشت حيرت‌آوري كه آمريكاي لاتين از لحاظ سياسي داشته و ديكتاتوري‌هاي عجيب و غريب سي‌ساله و چهل‌ساله‌اي كه تجربه كرده است، يك بعد اساسي اين ادبيات، توضيح و تفسير رفتار قدرت و جنگ قدرت در آمريكاي لاتين و سرنوشت مردماني است كه اين قدرت بر آن‌ها اعمال مي‌شده است و آثار همه‌ي نويسندگان آمريكاي لاتين اين ويژگي را دارند.»

كوثري تمايز اصلي يوسا را داشتن سبكي خاص خواند و گفت: «تمايز يوسا از ديگران اين بود كه در همان بحبوحه‌ي رئاليسم جادويي، سبك خاص خود را گرفت كه خودش آن را همان رئاليسم مي‌داند؛ اما رئاليسمي كه او برگزيد، طبعا از درون فضا و اقليم و جغرافيا و فرهنگ آمريكاي لاتين درآمده؛ بنابراين رئاليسمي است كه دقيقا خاص آمريكاي لاتين است.»

او به حرف‌هاي يوسا پس از معرفي شدن به عنوان برنده‌ي جايزه‌ي نوبل ادبيات اشاره و اظهار كرد: «يوسا زمان كسب جايزه گفت، من اين جايزه را به نام فرهنگ خودم و زبان خودم و منطقه‌ي خودم مي‌گيرم.»

كوثري افزود: «اين حرف هم فروتني بود و هم از سوي ديگر واقعيت بود؛ چون به راستي تمام اين‌ها آبشخورشان از يك‌سو زبان اسپانيولي و فرهنگ اروپا و از سوي ديگري ميراثي كه خودشان داشتند، است و توانسته‌اند اين چند عنصر را آن‌چنان با هم بياميزند كه از درون آن چيز مستقلي خلق كنند.»

او همچنين به ترجمه‌ي آثار ديگري از يوسا در ايران توسط ديگر مترجمان اشاره كرد و گفت: «تا آن‌جايي كه در ذهن دارم، كتاب‌هاي «زندگي واقعي آلخاندرو مايتا»، «عصر قهرمان»، «دوشيزه خانم تاكنا» و «نامه به نويسنده‌ي جوان» نيز از ميان آثار يوسا به فارسي برگردانده شده‌اند.»

اين مترجم درباره‌ي استقبال ايراني‌ها از آثار اين برنده‌ي نوبل ادبيات، خاطرنشان كرد: هيچ‌كدام از كارهاي من از يوسا نبوده است كه از چاپ‌هاي چهارم و پنجم فراتر نرفته باشد؛ بنابراين استقبال خيلي خوبي از يوسا شده است و فكر مي‌كنم از كتاب‌هايي كه من از آمريكاي لاتين ترجمه كرده‌ام، بيش‌ترين استقبال از آثار يوسا شده است.

كوثري درباره‌ي علت تأخير اهداي جايزه‌ي نوبل به ماريو بارگاس يوسا؛ در حالي‌كه نام او براي سال‌هاي متمادي به عنوان يكي از گزينه‌هاي اصلي كسب اين جايزه مطرح بود، گفت: «درباره‌ي اهداي جايزه‌ي نوبل قرار‌هاي زيادي وجود داشت؛ قرار بود به شاملو هم جايزه‌ي نوبل بدهند كه به راستي هم سزاوارش بود؛ اما من فكر مي‌كنم بعد از 10 تا 12 سال، جايزه‌ي نوبل اعتبار دوباره‌ي خودش را به دست آورد؛ زيرا در اين چند سال اخير نويسندگاني برنده‌ي اين جايزه شدند كه ما نام آن‌ها را هم نمي‌دانستيم و به محض اين‌كه برنده‌ي اين جايزه شدند، بعد از چاپ يك كتاب، تمام شدند. در اين 10 سال اخير، نام هيچ‌كدام از نويسندگان برنده‌ي نوبل به ياد نمانده است.

كوثري در ادامه افزود: «اما يوسا آدمي است كه سه دهه است در دنياي غرب شناخته شده است و هيچ كتابي از او نبوده كه بي‌سروصدا چاپ شود و خود ما 20 سال است كه يوسا را مي‌شناسيم و بنابراين سطح يوسا خيلي بالاتر از اين است و فكر مي‌كنم دادن جايزه به يوسا بيش‌تر اعتبار نوبل را به آن بازگردانيد.»

برچسب ها: نوبل یوسا کوثری
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین