bato-adv
bato-adv
پل کروگمن اقتصاددان طرح کرد

وضعیت فعلی مرا به یاد کمبود بنزین سال ۱۹۷۹ به دلیل انقلاب ایران می‌اندازد

وضعیت فعلی مرا به یاد کمبود بنزین سال ۱۹۷۹ به دلیل انقلاب ایران می‌اندازد
حدس من این است که شاهد کمک‌های مالی برای یاری‌رسانی به شهروندان به منظور پرداخت قبوض انرژی خواهیم بود که بخشی از آن با مالیات بر سود مازاد بر شرکت‌های انرژی داخلی پرداخت می‌شود، اما سقف قیمت و احتمالا نوعی سهمیه‌بندی نیز وجود خواهد داشت.
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۰ - ۰۹ شهريور ۱۴۰۱

پل کروگمن فرارو- پل کروگمن اقتصاددان و مقاله‌نویس معروف امریکایی است. او در سال ۲۰۰۸ میلادی به خاطر تلاش‌هایش در زمینه تجزیه و تحلیل چگونگی تاثیر مقیاس‌های اقتصادی بر الگو‌های تجاری و مکان انجام فعالیت‌های اقتصادی مفتخر به دریافت جایزه نوبل اقتصاد گردید. کروگمن نویسنده یا ویراستار ۲۷ کتاب از جمله آثار علمی و کتاب‌های درسی و کتاب‌هایی است که برای مخاطبان عام‌تر است.

هم چنین بیش از ۲۰۰ مقاله علمی از او در مجلات حرفه‌ای و مجلات ویرایش شده منتشر شده است. او هم چنین صد‌ها ستون در زمینه مسائل اقتصادی و سیاسی برای نیویورک تایمز، فورچون و اسلیت نوشته است. شرکت کنندگان در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۱ میلادی از میان اساتید اقتصاد او را اقتصاددان زنده زیر ۶۰ سال مورد علاقه خود نامیدند. از جمله افتخارات و جوایزی که تاکنون نصیب کروگمن شده می‌توان به جایزه آدام اسمیت از انجمن ملی اقتصاد کار (در سال ۱۹۹۵ میلادی)، دکترای افتخاری اقتصاد از دانشگاه آزاد برلین (در سال ۱۹۹۸ میلادی) و جایزه رکتنوالد در اقتصاد اعطا شده توسط دانشگاه فریدریش - الکساندر ارلانگن – نورنبرگ در آلمان (در سال ۲۰۰۰ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، احتمالا باید یک شهروند سالخورده باشید تا کمبود بنزین سال ۱۹۷۹ میلادی را به خاطر بیاورید. من سالخورده هستم و آن روز‌ها را به خاطر می‌آورم روز‌هایی که روحیه و اعصاب همگان به دلیل کمبود بنزین به هم ریخته بود. در آن زمان، مانند اکنون خارج از چند شهر بزرگ، آمریکا کشوری بود که به شدت به خودرو وابستگی داشت و منتظر ماندن در صف‌های طولانی بدون دانستن این که آیا می‌توانید باک خودروی‌تان را پر کنید یا خیر بسیار نگران کننده به نظر می‌رسید.

چه چیزی باعث کمبود بنزین در آن زمان شد؟ رویداد مهم وقوع انقلاب در ایران بود که باعث افزایش قیمت جهانی نفت شد. اما افزایش قیمت نفت به خودی خود به معنای کمبود بنزین نیست. همان طور که اخیرا دیدیم این موضوع می‌تواند به معنای قیمت‌های بالاتر در پمپ بنزین باشد.

مشکل این بود که سیاستگذاران مایل نبودند با توجه به این که تنها حدود ۴۰ درصد از نفت مصرفی‌مان وارداتی بود افزایش قیمت جهانی به طور کامل به مصرف کنندگان آمریکایی منتقل شود. بنابراین، آنان تلاش کردند با اعمال کنترل‌های مختلف بر روی قیمت‌ها و توزیع ضربه را محدود کنند. نیازی نیست وارد جزئیات شویم نکته این است که همان طور که هر کتاب درسی اقتصاد به شما خواهد گفت کنترل قیمت اغلب (نه همیشه) منجر به تقاضای بیش از حد در مقایسه با عرضه می‌شود و این همان جایی بود که کمبود‌ها از جمله کمبود بنزین آغاز شد.

این یک داستان هشداردهنده است، اما نتیجه اخلاقی این داستان آن نیست که دولت‌ها باید همیشه اجازه دهند قیمت‌ها به اندازه‌ای که نیاز است افزایش پیدا کنند تا بین عرضه و تقاضا تعادل برقرار شود. گاهی اوقات دلایل اجتماعی خوبی وجود دارد که اجازه ندهیم بازار‌ها بند‌ها را پاره کنند حتی اگر دخالت دولت هزینه داشته باشد. به همین دلیل است که احتمالا در چند ماه آینده شاهد مداخله شدید تعدادی از کشور‌ها در بازار‌های انرژی خواهیم بود.

امریکا جایی که نوسان قیمت بنزین را به طور موقت به صفر رسانده یکی از آن کشور‌ها نخواهد بود. با این وجود، روسیه انتقال گاز طبیعی به اروپا را به شدت کاهش داده و خانوار‌های اروپایی در نتیجه این تصمیم با یک شوک تورمی بزرگ مواجه هستند. ممکن است تعجب کنید که چرا تحریم دوفاکتوی روسیه تا این اندازه اهمیت دارد.

روسیه تنها تامین کننده گاز طبیعی اروپا نیست و گاز تنها یکی از منابع انرژی اروپاست. برای مثال، تولید برق بریتانیا را در نظر بگیرید. گاز تنها حدود ۳۵ درصد از برق بریتانیا را تشکیل می‌دهد و در حال حاضر هیچ یک از آن از روسیه تامین نمی‌شود. با این وجود، صورتحساب‌های انرژی خانه‌های بریتانیا در حال افزایش است. چرا؟ بخشی از پاسخ آن است که بازار‌های گاز طبیعی اساسا به عنوان مناطقی تعریف می‌شوند که توسط شبکه‌های خط لوله خاصی خدمات‌رسانی می‌شوند. اگرچه بریتانیا مستقیما از روسیه گاز وارد نمی‌کند، اما آن کشور بخشی از بازار گاز اروپا است. تحریم پنهان روسیه قیمت‌ها را در این بازار افزایش داده است.

با این وجود، آیا گاز تنها بخشی از تصویر کلی وضعیت فعلی بریتانیا نیست؟ بله، اما همان طور که کتاب‌های درسی اقتصاد به ما می‌گویند قیمت کالا معمولا نشان‌دهنده هزینه متوسط تولید آن نیست بلکه هزینه نهایی آن است: آخرین هزینه و گران‌ترین واحد. در بریتانیا در حال حاضر، کیلووات ساعت حاشیه‌ای با گاز تولید می‌شود. بنابراین، نوسان در آن وجود دارد مگر آن که دولت وارد عمل شود که خواهد شد.

در هر حال، در یک دموکراسی تنها اجازه دادن به پاره کردن همه چیز توسط بازار یک گزینه نیست. بدون دخالت دولت، قیمت انرژی چنان افزایش می‌یابد که میلیون‌ها خانوار از نظر مالی نابود می‌شوند.

به طور خاص در بریتانیا تصویر سیاست مبهم است. زیرا «لیز تراس» محتمل‌ترین جانشین بوریس جانسون از اعلام سیاست و رویکرد خود در حوزه انرژی خود تا زمان روی کار آمدن خودداری می‌ورزد. در مرحله کنونی به نظر می‌رسد که سیاست ترجیحی احتمالا شامل کمک مالی به خانواده‌ها می‌شود و نه سقف‌های قیمتی که کشور‌هایی از جمله فرانسه و اسپانیا اعمال کرده‌اند به این معنا که مصرف کنندگان را مجبور کنید برای هر واحد انرژی اضافی که مصرف می‌کنند قیمت‌های بسیار بالایی بپردازند، اما در مقابل به آنان چک بدهید تا به آنان کمک کنید تا آن چه را که پیش‌تر مصرف می‌کردند بپردازند.

با این وجود، احتمالا این اقدام در عمل کافی نخواهد بود، زیرا نیاز‌های خانواده‌ها بسیار متفاوت خواهد بود. حتی در میان افرادی که درآمد مشابهی دارند برخی در خانه‌هایی با عایق‌بندی خوب و قبوض پایین انرژی و برخی دیگر در ساختمان‌های با مصرف بالای انرژی زندگی می‌کنند. در بلند مدت سیاستگذاری باید همگان را تشویق کند تا بهره وری انرژی شخصی خود را ارتقا دهند، اما تا آن زمان اگر شوک قیمتی عظیم ادامه یابد احتمالا همه ما فقیر خواهیم شد!

بنابراین، حدس من این است که شاهد کمک‌های مالی برای یاری‌رسانی به شهروندان به منظور پرداخت قبوض انرژی خواهیم بود که بخشی از آن با مالیات بر سود مازاد بر شرکت‌های انرژی داخلی پرداخت می‌شود، اما تعیین سقف قیمت و احتمالا نوعی سهمیه‌بندی نیز وجود خواهد داشت.

به طور کلی، سیاستگذاری انرژی اروپا در فاصله سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ میلادی احتمالا شباهت زیادی به سیاست ایالات متحده در این زمینه در فاصله سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۰ میلادی خواهد داشت نه به این دلیل که سیاست‌گذاران احمق هستند بلکه بدان خاطر که نیاز و ضرورت محدود کردن دشواری‌های شدید باعث ایجاد برخی مصالحه‌های ناخوشایند خواهد شد.

سهمیه‌بندی و شاید کمبود گاه به گاه انرژی می‌تواند ناخوشایند و عمیقا آزاردهنده باشد، اما اگر این وضعیت ماه‌ها ادامه یابد اروپا با آن مقابله خواهد کرد. اگر ما به رژیم دائمی کنترل قیمت در ونزوئلا نگاه می‌کردیم داستان متفاوتی بود، اما این احتمال وجود ندارد. حتی اگر جنگ در اوکراین ادامه یابد اروپا سیستم پیچیده‌تری برای تخصیص انرژی ایجاد می‌کند و همزمان به تدریج وابستگی خود به گاز روسیه را از بین می‌برد. گاهی اوقات شما نمی‌توانید از آن چه که کتاب درسی اقتصاد به شما می‌گوید باید انجام دهید پیروی کنید.

برچسب ها: اروپا بنزین
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین