فراروـ قسمت دهم از فصل دوم سریال ملکه گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی رحمان سیفی آزاد و علی طلوعی چهارشنبه، ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«رازهایی که دیگر راز نیستند!»
در قسمت دهم روبرو شدن البرز، افرا، فرهاد و آریا رازهای زیادی را بر ملا میکند. این که آریا برادری نا تنی به اسم آرش داشته است. برادری که فکر میکرد مرده است، اما سالها پیش فرهاد با هویت او زندگی البرز را زیر و رو میکند.
آرش درخشان کسی نیست جز خود البرز و البرز در همهی این سالها به اتهام قتل خودش فراری بوده است! حتی لو رفتن این اطلاعات و درگیر شدن آریا در این بازی هم ملکه را متزلزل نمیکند. محمولهی بمب او و معاملهی بزرگی که پیش رویش دارد او را از هر چیزی بی نیاز میکند و آن قدر در مدت اخیر کسانی را که از آنها کینه به دل داشته آزار داده است که دیگر ترجیح میدهد برود و ناپدید شود.
البرز و آریا خودشان را به محل معامله و بارگیری مواد مخدر میرسانند، ملکه هم آن جا است و افرا و فرهاد هم همینطور. اما ملکه باز هم یک قدم از همه جلوتر است. او شبیر را هنوز وفادارانه در کنار خودش دارد تا به او خبر حضور البرز و آریا را بدهد. ملکه باز هم میگریزد و این بار خواهر و برادری که پس از سالها همدیگر را پیدا کرده اند اسیر شنتیا و افراد ملکه میشوند و فقط با اسلحه کشیدن به روی هم شانسی برای زنده ماندن دست و پا میکنند.
ملکه گدایان در قسمت دهم با همه خشونتی که به خرج میدهد و تلاشی که برای شیطانی نشان دادن کاراکتر هایش میکند در نهایت مثل یک فیلم هندی میشود. برادرهایی که بعد از سالها هویت واقعی شان را میفهمند و پیش از آن با هم دشمن بودند، خواهر و برادری که به روی هم اسلحه میکشند و از دیگری میخواهند که شلیک کند و...
همه اینها در کنار معاملهی مواد مخدر با تبهکاران بین المللی به جای جدی کردن داستان و سریال آن را تبدیل به کمدی ناخواسته میکند. همه چیز در حالت بینا بینی میان جنایت و ملودرام در نوسان است و این مخاطب جدی را گیج و دلزده و خسته میکند.