براي كساني كه اتفاقات پارلمان ايران را از دور نظاره مي كردند هنوز هم تصورش مشكل است كه چگونه محمدرضا باهنر از صدر به پائين آمد و در هيات رئيسه مجلس جاي خود را به شهابالدين صدر داد. با اين حال روند نزولي باهنر در مجلس هشتم براي ناظران از همان سال اول قابل مشاهده بود.باهنر كه در مجلس هفتم به عنوان نماينده حامي دولت شناخته مي شد از اواخر مجلس هفتم روابطش با دولت محدود تر شد و از آغاز كار مجلس هشتم رسما از جرگه حاميان دولت خارج شد و اوضاع به گونه اي پيش رفت كه حاميان دولت از باهنر گلايه هاي زيادي به دل گرفتند.
اوج برخورد باهنر و دولت زماني بود كه در جلسه راي اعتماد به كابينه دهم نام باهنر به عنوان جدی ترین مخالف كابينه مطرح شد.
اين مخالفت عزم جدي فراكسيون انقلاب اسلامي را جزم كرد تا اختيارات باهنر را محدود كرده و از قدرتش بكاهند. در اين راه اولين گام حاميان دولت با شكست رو به رو شد. آنها كوشيدند وي را از هيات رئيسه فراكسيون اصولگرايان كنار بزنند. براي اين منظور در انتخابات مجمع استان تهران به او راي نداده و باهنر را كنار زدند.
با اين وجود در انتخابات شوراي مركزي كه نمايندگان ديگر استان ها نيز حضور داشتند باهنر نظر مساعد ديگر نمايندگان را جلب كرد و بار ديگر نايب رئيس شد تا اولين اقدام حاميان دولت به نتيجه نرسد.
در گام دوم فراكسيون انقلاب اسلامي برخلاف مرتبه هاي قبلي بدون هياهو و جنجال خبري طرح كنار گذاشتن باهنر از نايب رئيسي مجلس را به اجرا در آورد. حركت با چراغ خاموش و خودداري از مصاحبه هاي آتشين سبب شد حساسيتي روي موضوع به وجود نيامده و همه چيز در سكوت و ناگهاني پيش رود. در اين ميان متغير ديگري هم به معادله اضافه شد كه فضا را به سود حاميان دولت رقم زد.
نمايندگان نزديك به طيف ايثارگران مجلس كه در ابتداي شروع به كار مجلس هشتم از رياست حداد عادل حمايت ميكردند اكنون خود را بيش از هر وقت ديگر به فراكسيون انقلاب اسلامي نزديك تر مي بينند و حمايتشان از دولت افزايش پيدا كرده است. به نظر مي رسد توجه بيشتر احمدي نژاد به جمعيت ايثارگران و انتصاب محمد فروزنده به عنوان معاون رئيس جمهور اصلي ترين عامل نزديكي بوده و باعث شده معدود شكافهاي دولت و اين تشكل اصولگرا تا حد زيادي بر طرف شود.
در چنين شرايطي طيف ايثارگران در ائتلافي نانوشته با فراكسيون انقلاب اسلامي شركت كرد تا شهاب الدين صدر به عنوان نايب رئيس جديد مجلس انتخاب شود. اين در حالي است كه اصولگرايان منتقد و مستقل به دليل سياست سكوت خبري ايجاد شده در اين رابطه از اين ائتلاف نانوشته مطلع نشده و نتوانستند همه نيروهاي خود را براي راي به باهنر در فراكسيون اصولگرايان بسيج كنند.
باهنر از اين هفته ديگر از پله هاي هيات رئيسه بالا نمي رود، نقشي در اداره جلسه نداشته، دستور روشن و خاموش شدن ميكروفن ها را صادر نكرده و اتاق نايب رئيسي اش را هم بايد تحويل صدر دهد.
نقش جديد مرد كرماني
نايب رئيس نشدن باهنر شايد در نگاه اول براي حاميان دولت اتفاق مطلوبي تلقي شود اما اين اتفاق ممكن است براي حاميان دولت در بلند مدت تبعات غيرمنتظره اي داشته باشد. چرا كه در يكسال آينده باهنر فارغ از محافظه كاري ها و ملاحظاتي كه هر پست و مقامي به دنبال مي آورد اين امكان را دارد تا در مقام يك فرد با سابقه تشکیلاتی از قدرت و نفوذ خود برای افزایش استقلال مجلس و تقویت رویکرد انتقادی ان استفاده کند.
باهنر در يكسال آينده گرچه جايي در هيات رئيسه ندارد اما اين به معني نيست كه از نقش و جايگاهش در مجلس كاسته شده باشد. باهنر با كناره گيري از كانديداتوري در انتخابات هيات رئيسه حالا دست بازتري براي انجام امورپارلماني دارد، چه پيش از اين مسئوليت نايب رئيسي محدوديتها و محذوريتهايي براي وي پديد مي آورد و باعث مي شد وي در جايگاه نايب رئيس ملاحظات بسياري را مد نظر قرار دهد.
اما اكنون با فراغ بال ميتواند در صحن علني لابي كند، ائتلاف هاي پيدا و پنهان تشكيل دهد، از استقلال مجلس دفاع كند و براي موفقيت طرح ها و لوايح مورد نظرش تلاش كند.
باهنر پيشتر بارها گفته بود در مقام نايب رئيس مجلس مصلحتهايي را در نظر مي گيرد، گاهي اوقات با به تاخير انداختن استيضاح ها و لابي با استيضاح كنندگان مانع انجام استيضاح ميشود و تلاش مي كند نظر مساعد قوه مجريه را براي پيشبرد كارها را جلب كند. از طرف ديگر ملاحظات نايب رئيسي باعث مي شد وي در مصاحبهها و گفت و گوهايش جانب احتياط را حفظ كرده و طوري سخن بگويد كه برداشتهاي متفاوتي را سبب نشود. او اكنون ميتواند صريح اللهجه تر از قبل در گفت وگوها شركت كند و مواضعي انتقادي ابراز كند. از اين زاويه قابل انتظار است بازگشت باهنر به صحن علني او را به علي مطهري و احمد توكلي نزديك تر كند و مواضع اصولگرايان منتقد را تقويت كند.
همسو با رئيس در دل نمايندگان
حضور باهنر در صحن علني مي تواند به تقسيم وظيفهاي جديد در مجلس منجر شود. در شرايطي كه علي لاريجاني در مقام رئيس مجلس به تنظيم مناسبات دو قوه مي پردازد، باهنر مي تواند همراه و همسو با رئيس مجلس در صحن علني فعال شده و نقش مكملي را در بين خود نمايندگان عهده دار شود. كاري كه قبلا در هيات رئيسه امكان انجامش را نداشت. از طرفي اصولگرايان منتقد در اين مقطع به حضور يك نماينده با تجربه و تشكيلاتي نياز زيادي احساس مي كردند.
باهنر در اين مقطع چه فراكسيون نزديك به خود را (پيشرفت و عدالت) فعال كرده و چه با اصولگرايان منتقد همراهي كند، تاثير گذاري زيادي در مناسبات آتي پارلمان خواهد داشت. با اين حال در شرايطي كه اصولگرايان منتقد فراكسيون منسجمي ندارند بعيد نيست باهنر تصميم بگيرد فراكسيون پيشرفت و عدالت را به فراكسيون اصولگرايان منتقد تبديل كند و قطب مقابل فراكسيون انقلاب اسلامي را شكل دهد.
نبايد فراموش كرد احترام باهنر به تصميم فراكسيوني و پايبندي اش به تصميم درون تشكيلاتي، جايگاه وي را در فراكسيون اصولگرايان افزايش داده و اين موضوع در وزن كشي هاي آِينده پارلمان نقش مهمي ايفا مي كند.