سال گذشته میلادی نوسان در بازارهای مالی بسیار بزرگ بود و برای مثال شاخص استاندارداند پورز در بورس آمریکا طی یک ماه ۳۰ درصد از ارزش خود را از دست داد. از سوی دیگر در ماههای پس از ماه مارس شاهد رشد شاخصها به ارقام بیسابقه بودیم و این رشد همچنان ادامه دارد. درحالحاضر برخی تحلیلگران درباره وجود حباب در بازارهای مالی هشدار دادهاند و معتقدند رشد قیمت بسیاری از سهمها بیش از حد بزرگ بوده و با ارزش ذاتی آنها سازگار نیست، در نتیجه بازار دچار حباب است. اما به عقیده من یک حوزه سرمایهگذاری، خطرناکترین حوزه برای سالجاری میلادی است و آن بیتکوین است.
بیتکوین ارز دیجیتالی اصلی در بین هزاران ارز دیجیتالی غیرمتمرکز است و نیمی از کل ارزش بازار ارزهای دیجیتال را تشکیل میدهد. اما رشد شدید قیمت بیتکوین هیچ مبنای منطقی ندارد. اگر به سایتها و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مراجعه کنید طرفداران بیتکوین به عوامل مختلفی که سبب رشد قیمت این ارز دیجیتالی شده اشاره کردهاند و تعداد زیاد افرادی که چنین دیدگاه مثبتی درباره افق بازار این ارز دیجیتالی دارند بسیاری از کارشناسان را متقاعد کردهاند که رشد قیمتها ادامه پیدا خواهد کرد. اما از دید من مزیتهایی که برای بیتکوین مطرح شده، به هیچوجه منحصربهفرد نیستند و آنچه در بازار بیتکوین و برخی دیگر از ارزهای دیجیتالی که قیمتشان رشد کرده مشاهده میشود، حاصل هیجان و سفتهبازی است. در ادامه به سه علت این دیدگاه اشاره میکنم.
طرفداران بیتکوین اغلب میگویند کمیاب بودن این ارز و دشوار شدن استخراج آن یک عامل رشد قیمتهاست، زیرا علم اقتصاد به ما میگوید وقتی تقاضا بالا و عرضه کم است قیمتها بالا میرود. اما واقعیت این است که بیتکوین یک کالای فیزیکی با عرضه محدود نیست. سقف ۲۱ میلیون یعنی حداکثر تعداد بیتکوینهای قابل استخراج، با تغییر کدها قابل حذف شدن است. طلا یک کالای کمیاب محسوب میشود. زیرا نمیتوان بیش از طلایی که در معادن جهان وجود دارد، استخراج کرد. اما این امر درباره بیتکوین صادق نیست.
احساس کمیاب بودن یک عامل ارزشمند تلقی شدن بیتکوین است. موضوع بعدی این است که گفته میشود آینده صنعت پرداخت جهان به بیتکوین تعلق دارد. این امر هم یک دیدگاه غیردقیق است و اساسا امکان تبدیل شدن بیتکوین به تنها ابزار پرداخت در جهان وجود ندارد. اگر چه تعداد کسبوکارهایی که بیتکوین را بهعنوان ابزار پرداخت میپذیرند، در حال افزایش است، اما درصد کسبوکارهایی که چنین تمایلی دارند بسیار اندک است.
در ایالاتمتحده تنها ۲۳۰۰ کسبوکار بیتکوین را بهعنوان ابزار پرداخت قبول کردهاند و این تعداد در برابر ۵/ ۳۲ میلیون کسبوکار فعال در آمریکا رقمی ناچیز است. نکته مهم دیگر این است که ۴۰ درصد بیتکوینهای استخراج شده در دست سرمایهگذاران است و در گردش نیست. به این ترتیب تنها ۲/ ۱۱ میلیون بیتکوین برای تراکنشها وجود دارد. ارزش این بیتکوینها حدود ۶۰۰ میلیارد دلار است و سال ۲۰۱۹ تولید ناخالص داخلی جهان ۱۴۲ هزار میلیارد دلار بود.
سومین نکته این است که بیتکوین ذخیره ارزش نیست. صرف نظر از اینکه طرفداران بیتکوین به چه میزان مایلند این ارز را با طلا مقایسه کنند و آن را جایگزین آن بدانند، بیتکوین هرگز یک ذخیره ارزش نخواهد بود. داراییهایی که ذخیره ارزش هستند با ارزهای ملی رابطه قابل تعریف و مشخص دارند و برعکس بیتکوین تا این اندازه بیثبات نیستند. برای مثال طلا با دلار آمریکا ارتباطی مشخص دارد و کمیاب بودن آن سبب شده ذخیره ارزش باشد.
طرفداران بیتکوین مایلند همه تصور کنند رشد عرضه پول از سوی بانکمرکزی و دولت آمریکا سبب رشد قیمت بیتکوین میشود، اما این ارتباط تنها در صورتی میتوانست وجود داشته باشد که بین بیتکوین و دلار یا بانکمرکزی ارتباطی معنادار وجود داشته باشد. به این ترتیب سرمایهگذاری در بیتکوین خطرناک است و رشد قیمتها حاصل احساسات زودگذر، تحلیلهای تکنیکال، القای حس کمیاب بودن و پیشبینیهایی است که درباره رشد قیمتها مطرح شده است.