فرارو- قسمت هشتم سریال کرگدن به کارگردانی کیارش اسدی زاده، شنبه ۷ دی ماه ۱۳۹۸ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در خلاصهی داستان این سریال آمده است: «پنج جوان به واسطهی مهارت هایشان وارد چالش کرگدن میشوند و این سرآغاز رفاقت بین آن هاست، فارغ از این که چالش کرگدن از طرف یک مافیای بزرگ و پر قدرت طراحی شده است و ماجراهای غیر قابل پیش بینی را رقم میزنند...»
در این قسمت دانیال، کاظم، گیسو و رها به دنبال سر نخی که از افشین گرفته اند، برای پیدا کردن سهیل به شمال میروند. طبق حرفهای افشین ویلایی اجاره میکنند و از مرد املاکی سراغ موادی که سهیل پخش کننده آن است را میگیرند. با تعقیب املاکی به ماشین سهیل میرسند و با تعقیب ماشین از جایی تاریک در جنگل سر در میآورند.
زندگی بازیت میده. چطور بازی کردنش رو تو بشین. این تنها سهمیه که داری، ولی اگه خوب بازیش کنی اونوقته که زندگی بهت یه شانس میده. میگه: حالا... تو... بشین...
آنها خبر نداشتند که همگی تحت نقشهی افشین به آن جا رسیده اند، نقشهای که حتی خود نوید هم بخشی از آن است و از آن خبر ندارد. هنوز معلوم نیست که قصد و انگیزهی اصلی افشین از برنامه هایش چیست، اما در انتهای تعقیب سهیل دانیال و رها هنگام بازگشت با جسم بی هوش کاظی روبرو میشوند و اثری از گیسو نیز نمییابند.
بدین ترتیب ترسی که میان همهی بچهها و خانواده هایشان بود که مبادا در این ماجراجویی جدید فرد دیگری از آنها مثل نوید کم بشود، بیشتر قوت میگیرد. این قسمت نوبت به رفتن به گذشتهی کاظی میرسد و ما با اتفاقاتی که پیش از چالش آدرنالین برای او افتاده است و رابطهی عمیق احساسی با دایی اش آشنا میشویم.
به روند پیش رفتن کرگدن بی شک میتوان انتقاد کرد. میزان صبر و حوصلهای که در بیشتر مسائل به خرج میدهد تا رازی را در آینده برملا کند در بسیاری از قسمتها تا حد زیادی آزارنده میشود. شدت و ضعف شخصیت پردازی بعضی از کاراکترهای اصلی نیز جای نقد دارد. اما آن چه از کرگدن در مقام مقایسه با سایر سریالهای شبکهی نمایش خانگی میبنیم بسیار قابل دفاع است.
کرگدن به شدت کنش مندتر از سایر رقبایش در این شبکه است و فیلم نامه و کارگردانی آن نیز اگر چه عاری از اشکال نیست، اما نسبت به آنها بسیار جلوتر است.
اما از حیث مخاطب ظاهرا کرگدن بسیار از رقیبان خودش عقبتر است و این جای بررسی دارد؛ که چطور سریالهای تکراری و کم رمقی مثل دل و مانکن باید از سریالی که پر هیجانتر و پر انرژیتر از آن هاست و حتی بازیگرانی جوان و با کیفیت دارد، مخاطب بیشتری داشته باشند؟!
شاید اشتباه کرگدن این است که در بین سریالهایی که الگوی آنها سریالهای ترکیه ایست، الگوی دیگری دارد. کرگدن میخواهد از جنس سریالهای پر مخاطب روز دنیا باشد و این خواستهی بسیار زیادی به حساب میآید. چرا که فاصلهی مخاطب تا بهترین سریالهای جهان فقط چند کلیک است به رایگان میتواند به تماشای آنها بنشید. از طرفی دیگر توان و امکانات سریالی مثل کرگدن نیز در مقایسه با رقبای جهانی اش بسیار محدود است.
بدین شکل کرگدن برای جذب مخاطب بیشتر کار سختی دارد و در کارزار رقابت با سریالهای شبه ترکیهای از رقبایش عقبتر است.