فرارو- همان طور که میدانید رابطه جنسی مطلوب بین زوجین از عوامل مهم استحکام خانواده است و در واقع اگر روابط بین زوجین توام با عشق و محبت باشد بسیاری از درگیری ها، دلخوریها و قهرها را از بین میبرد، اما از سوی دیگر اگر زوجین توانایی برقراری رابطه مطلوب با یکدیگر را نداشته باشند و یا اینکه یکی از طرفین نتواند پاسخگوی نیازهای طرف مقابل باشد این امر سر منشاء بسیاری از درگیریها و اختلافات میان آنها میشود.
نداشتن رابطه جنسی و یا رابطه جنسی نامتعارف یکی از عمدهترین اختلافات زوجین است که در بسیاری از موارد باعث طلاق میشود البته این مسئله در جامعه ما نسبت به اختلافات دیگر زوجین کمی پیچیدهتر است، زیرا مسائلی مثل شرم، حیا و غرور باعث میشود که زوجین یا یکی از ایشان دلیل اصلی تمایل به طلاق را مطرح نکند و به دروغ دلایل دیگری را برای طلاق مطرح کنند.
در حالی که اگر اصل ماجرا مطرح شود در بسیاری از موارد با کمک پزشکان، مشاوران و روان پزشکان قابل حل میباشد و بعضاً در بسیاری موارد مانع طلاق میشود با توجه به اهمیت این ماجرا و پیامدهای آن در این نوشتار به بررسی این موضوع از دیدگاه حقوقی میپردازیم.
طلاق به درخواست زوج به دلیل نداشتن رابطه جنسی
به موجب
ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد میتواند با مراجعه به دادگاه دادخواست طلاق بدهد مخالفت زن هم مانع صدور حکم طلاق نخواهد بود به دلیل اینکه به موجب قانون حق طلاق با مرد است بنابراین مرد برای درخواست طلاق نیاز به دلیل محکمه پسند ندارد به عنوان مثال لازم نیست که در دادگاه ثابت کند که دادخواست طلاق را به دلیل نداشتن رابطه جنسی داده است، اما اثبات این مسئله در پرداخت مهریه تاثیر دارد.
به موجب قانون اگر زوج دادخواست طلاق به دلیل عدم تمکین خاص زوجه (تمکین خاص زوجه یعنی داشتن رابطه جنسی چه قبل از مراسم عروسی و چه بعد از آن و چه از طریق نزدیکی از جلو یا پشت) ارائه دهد و زوجه دوشیزه باشد و رابطه جنسی از هر نوع (جلو یا پشت) برقرار نشده باشد مهریه زوجه نصف خواهد شد.
اگر زوج دادخواست طلاق به دلیل عدم تمکین زوجه ارائه دهد و حداقل یک بار رابطه جنسی کامل برقرار شده باشد زن مستحق تمام مهریه خواهد بود و عدم تمکین فعلی او ارتباطی به مهریه نخواهد داشت البته لازم به ذکر است که در صورت عدم تمکین زوجه، شرط تنصیف دارایی اگر زوج در عقدنامه این شرط را امضا کرده باشد و نفقه به او تعلق نخواهد گرفت.
فسخ نکاح به درخواست زوج به دلیل نداشتن رابطه جنسی
یک سری عیوب جنسی مختص زن در قانون ذکر شده است که این عیوب اگر در حین عقد ازدواج در زن موجود بوده و مرد از آنها آگاهی نداشته باشد برای مرد حق فسخ ایجاد میشود، اما اگر بعد از عقد این عیوب در زن ایجاد شود حتی اگر رابطه جنسی هم صورت نگرفته باشد مرد حق فسخ ندارد.
در صورت وجود عیوب جنسی مذکور در قانون در زن، مرد باید ضمن تقدیم دادخواست به دادگاه خانواده با ذکر دلیل یا دلایل مورد ادعا و پیوست کردن مستندات خود، به فسخ نکاح اقدام کند اگر عیوب جنسی مذکور در قانون در زن در حین عقد وجود داشته باشد و مرد از آن آگاه نباشد و رابطه جنسی هم صورت نگرفته باشد در صورت فسخ نکاح زن مستحق مهریه نخواهد بود، ولی اگر رابطه جنسی صورت گرفته باشد زن مستحق مهر المثل خواهد بود.
بنابراین اگر بین زوجین رابطه جنسی واقع شده باشد و نکاح به دلیل عیوب جنسی در زن فسخ شده باشد زن مستحق مهرالمثل است نه مهریهای که در عقدنامه توافق شده است به مهریهای که در عقدنامه توافق شده است مهر المسمی گفته میشود در مقابل مهر المسمی مهر المثل قرار میگیرد.
برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به کسانی که مشابه او هستند و اقارب و همچنین معمول محل و ... در نظر گرفته شود به عبارت دیگر مهرالمثل با توجه به وضعیت زن تعیین میشود.
لازم به ذکر است که اختیار فسخ نکاح فوری است و اگر طرفی که حق فسخ نکاح را دارد بعد از اطلاع یافتن از وجود علت فسخ، نکاح را فسخ نکند اختیار او از بین میرود؛ به شرط آن که علم به حق فسخ نکاح و فوریت آن داشته باشد تشخیص مدتی که برای امکان فسخ نکاح لازم بوده به نظر عرف و عادت است.
در چه مواردی زن میتواند به علت نداشتن رابطه جنسی درخواست طلاق بدهد؟
مواردی که زن میتواند به علت نداشتن رابطه جنسی از دادگاه درخواست طلاق بنماید به شرح ذیل میباشد:
۱- اگر مردی عنن باشد
عنن یعنی اینکه مرد توانایی نعوظ ندارد و نمیتواند رابطه جنسی برقرار کند عنن از موارد فسخ نکاح میباشد که به موجب آن زوجه میتواند از دادگاه درخواست فسخ نکاح نماید لازم به ذکر است که توانایی نعوظ نداشتن منحصر به زمان وقوع عقد نیست و حتی اگر بعد از عقد هم برای مردی حاصل شود و در دادگاه ثابت شود، زوجه میتواند درخواست فسخ نکاح کند.
لازم به ذکر است که هرگاه عقد ازدواج قبل از برقراری رابطه جنسی به جهتی فسخ شود، طبق ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی زن حقی بر مهریه ندارد مگر در صورتی که علت فسخ عنن (ناتوانی جنسی مرد) باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح زن مستحق نصف مهریه خواهد بود.
۲- مرد توانایی نعوظ دارد، اما سرد مزاج است
همان طور که میدانید میل جنسی افراد متفاوت است بعضی به دلیل بیماری جسمی، روحی و یا دلایل ارثی سرد مزاج هستند در این صورت اگر زوجه بتواند به دادگاه ثابت کند که این وضع زندگی برای او مشقت بار و غیر قابل تحمل است میتواند از دادگاه تقاضای طلاق به دلیل عسر و حرج کند به هر حال داشتن رابطه جنسی متعارف و کافی حق هر شخص است عسر و حرج یعنی مشقت شدید یا فاحش که عادتا قابل تحمل نباشد و تشخیص و احراز عسر و حرج با دادگاه است.
۳- مرد زود انزال است و درمان نمیکند
زود انزالی مرد هم برای مرد و هم برای زن غیر مطلوب و ناخوشایند است و در اکثر مواقع هم با مراجعه به پزشک متخصص مربوطه قابل درمان است، اما اگر زوج در پی درمان نرود و یا درمان موثر واقع نشود و از طرفی زن بر این عقیده باشد و بتواند ثابت کند که در عسر و حرج است، میتواند دادخواست طلاق تقدیم دادگاه خانواده کند.
۴- مرد عمداً رابطه جنسی بر قرار نمیکند
فارغ از منشا آن که میتواند قهر، دلخوری و... باشد اگر این موضوع مدت زمان طولانی طول بکشد و نداشتن رابطه جنسی صرفاً منتسب به زوج باشد، زوجه به دلیل عسر و حرج اختیار دارد که دادخواست طلاق به علت عسر و حرج تقدیم دادگاه خانواده کند.
دادخواست طلاق از سوی زوجه به دلیل روابط جنسی نامتعارف
۱- رابطه جنسی مقعدی
اگر زوجه بتواند ثابت کند که در این خصوص در عسر و حرج است و تمایل به آن ندارد از موجبات طلاق به دلیل عسر و حرج در فرض اثبات خواهد بود در اکثر موارد دادگاه زوجه را به جهت معاینه به پزشکی قانونی معرفی میکند.
۲- سایر روابط جنسی غیر متعارف
رابطه جنسی غیر متعارف مصادیق زیادی دارد مثل اینکه زوج برای رفع نیاز جنسی خود در طول شبانه روز چندین بار اقدام به برقراری رابطه جنسی نماید که خود این شرایط در صورتی که برای زوجه ناخوشایند و غیر قابل تحمل باشد میتواند موجبات عسر و حرج باشد و به دادگاه برای انجام اقدامات طلاق به علت عسر و حرج مراجعه نماید.
توجه به این نکته ضروری است در صورت ارائه دادخواست طلاق از سوی زوجه و اثبات عسر و حرج وی حقوق مالی زوجه به قوت خود باقی است.
همان طور بیان شد نداشتن رابطه جنسی یا روابط جنسی نامتعارف میتواند موجب طلاق یا فسخ نکاح شود طلاق و فسخ نکاح دو نهاد حقوقی هستند که هر دو موجب انحلال نکاح میشوند، اما تفاوتها و شباهتهایی با یکدیگر دارند که در این بخش به بررسی شباهتها و تفاوتهای آنها پردازیم.