bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۰۷۵۱

مخالف شعارهاي ساختارشکنیم

محمد سلامتی
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۴ - ۱۹ بهمن ۱۳۸۸


دهه فجر انقلاب اسلامي بي ترديد بهانه خوبي است براي نشستن پاي حرف هاي اصلاح طلباني که حرکت خود را کماکان در چارچوب آرمان ها و اهداف نخستين انقلاب اسلامي مي دانند اما معتقدند اين آرمان ها قدري به انحراف کشيده شده و البته تنگناهاي پس از انتخابات براي اصلاح طلبان را نيز ناشي از همين انحرافات مي دانند. با محمد سلامتي دبيرکل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي که يکي از اصلي ترين احزاب اصلاح طلب به شمار مي رود آخرين وضعيت سازمان مجاهدين انقلاب، روند حرکت جنبش سبز و مرزبندي هاي آن با عناصر بيروني و نيز ميزان تحقق شعارهاي اساسي انقلاب اسلامي را به گفت وگو نشستيم.


-در آستانه 22 بهمن، سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي هستيم. شعار محوري اين انقلاب بزرگ استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بوده است. اکنون تا چه ميزان اين شعارها تحقق يافته است؟

اول بايد ديد اين شعار يعني چه. اين شعار خلاصه مطالبات مردم بود. چيزي بود که ضد آن در رژيم شاه وجود داشت يعني در رژيم طاغوت وابستگي وجود داشت و آزادي هيچ گونه وجود نداشت. اصلاً فلسفه وجودي انقلاب استقلال و آزادي و سپس جمهوري اسلامي بود. مردم يک جمهوري مي خواستند که با معيارهاي اسلامي اداره شود. جمهوري يعني دخالت مردم در سرنوشت خودشان از هر نظر. مردم مي خواستند خودشان سرنوشت خودشان را رقم بزنند. اين مطالبات مردم بوده است. همين مطالبات بعد از پيروزي انقلاب قانون اساسي و تبديل به نظام شد.
 
نظام يعني آزادي بيان، نظام يعني آزادي قلم، نظام يعني آزادي تحزب و انتخابات، به همه اينها مي گويند نظام و براي اينکه اين نظام حفظ شود يک ساختار سياسي درست شد؛ ساختاري که حفظ اين نظام را تضمين بکند. اين ساختار سياسي متشکل بود از عناصري مثل رئيس جمهور، مجلس، شوراها، ولي فقيه و... ما اينها را در قانون اساسي داريم و همه اينها براي تحقق شعار بنياديني بود که گفتم چکيده مطالبات مردم بود. اکنون به بخشي از اين شعارها جامه عمل پوشانده شده است. در مورد استقلال آن بايد گفت حقيقتاً خوب رسيده ايم و کسي در امور کشور ما به لحاظ سياسي، اقتصادي و فرهنگي و... دخالت نمي کند اما در مورد بقيه محورها در حال حاضر کميت مان مي لنگد.
 
آزادي بيان و قلم الان با توجه به روشي که دولتمردان در پيش گرفته اند بسيار محدود شده است، آزادي تحزب مختل شده است، دولت اصلاً اعتقادي به تحزب ندارد و بارها گفته اند گرچه خود همين حرف خلاف قانون اساسي است.

-آقاي احمدي نژاد چند روز پيش تذکري جدي به قوه قضائيه در خصوص توقيف نشريه همت و موج انديشه دادند...

همت بله، اما همين تذکر را آيا براي اعتماد ملي و ساير روزنامه هاي توقيف شده هم دادند؟ آيا براي نشريات منتقد هم همين حساسيت ها وجود دارد؟ کسي که مسوول کشور است بايد نسبت به همه حساسيت داشته باشد. به اعتقاد من آزادي بيان، آزادي قلم و آزادي تحزب با توجه به سياست هاي دولتمردان مخدوش شده است، همين طور در مورد انتخابات و عدم پاسخگويي لازم در خصوص اعتراض ها به روند آن. دولت به جاي آنکه صادقانه در برابر رفتارش پاسخگو باشد کار را پيچيده تر کرد و هر اعتراض مسالمت آميز جنبش سبز و اصلاح طلبان با محدوديت و جلوگيري روبه رو شد.

- پس دليل اين همه محدوديت چيست؟

اين سوالي است که بايد از جناح مقابل پرسيد که چرا جلوي اين آزادي ها گرفته مي شود؟ حضرت امام در يک مصاحبه يي فرمودند اسلام دموکرات ترين مکتب است يعني مضمون حرف شان اين بود که آزادي کاملاً در مکتب اسلام وجود دارد. اوايل انقلاب هم همين بود. شهيد بهشتي آن زمان با توده يي ها که همه مي دانند وابسته هم بودند در تلويزيون مناظره مي کردند به رغم اينکه آنها پايگاه اجتماعي خاصي نداشتند. اتفاقاً بسيار هم جالب بود زيرا هم ضعف ايدئولوژيکي آنها برملا مي شد و هم قدرت جمهوري اسلامي.

اما وقتي اين کار انجام شود معنايش اين است که ما از ايدئولوژي ها و طرز فکرهاي ديگر وحشت داريم. آن مناظره ها تاثير بسيار زيادي در شادابي فضاي سياسي داشت، همين طور که اين مناظره هاي اخير مي توانست داشته باشد که البته جلويش را گرفتند.

-اما در دولت اصلاحات هم يکسري تنگناها و محدوديت هاي خاص در حوزه آزادي بيان و قلم و... براي فعالان سياسي و مدني وجود داشت. آيا آن انحراف از شعارهاي انقلاب نبود؟

چرا، اما آن رفتارها توسط دولت اصلاحات انجام نمي شد بلکه توسط کساني که بخش مهمي از قدرت در اختيارشان بود انجام مي شد؛ کساني که در ارکان و قواي ديگر مستقر بودند.

-يعني الان مشخصاً توسط دولت انجام مي شود؟

الان توسط همه شان انجام مي شود. دولت هر چيز را که به آن اعتقاد نداشته باشد محدود مي کند. از طرف ديگر دوستان شان در قسمت هاي ديگر حاکميت نيز همين نظر را دارند و اين رفتارها را تشديد مي کنند. هيچ قدرتي هم در اختيار جناح مقابل نيست و شرايط کاملاً تک صدايي است.

-پس بايد بپذيريم که برخي کوتاهي ها و اشتباهات در دولت اصلاحات هم وجود داشت؟

ما که نمي گوييم وجود نداشت. هيچ دولتي مصون از خطا نيست اما مهم اين است که شخص يا دولت يا جريان هميشه اين شهامت را داشته باشد که اجازه بدهد مخالفش حرف بزند تا ضريب خطا کاهش پيدا کند.

-در خصوص راهپيمايي 22 بهمن چه ديدگاهي داريد؟

22 بهمن يک روز ملي است که توسط مردم و به رهبري امام به ثمر رسيد و هزاران شهيد برايش تقديم شد. اين روز بايد به نحو احسن گرامي داشته شود و مردم بايد حضور فعال داشته باشند که مراسم باشکوه برگزار شود. مردم بايد نشان دهند طرفدار نظام و انقلاب و طرفدار همان مضاميني هستند که انقلاب براي آنها به ثمر رسيد يعني استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي.

-شعارها چطور؟ شعارها بايد چگونه باشد؟

شعارها هم بايد دربرگيرنده همين مضامين و خواسته ها باشد. ما مخالف شعارهاي ساختارشکن و خلاف قانون و خواست هاي مردم هستيم. شعارها بايد در جهت وحدت باشد. جناح مقابل هم بايد با مردم با سعه صدر و از موضع وحدت رفتار کند. آنها پيش از اينها بايد از بيانيه ها و اقدامات جناح اصلاح طلب استقبال مي کردند تا امنيت و آرامش به فضاي سياسي کشور بازگردد.

-آقاي سلامتي، اخيراً مناظره هايي با عنوان «رو به فردا» در صدا و سيما برگزار شد و هر چند کوتاه مدت بود اما واکنش هايي را در سطح جامعه پديد آورد. ديدگاه شما درخصوص اين مناظره ها که گفته مي شود پس از تعطيلات بهمن ماه ادامه مي يابد، چيست؟

ببينيد، صدا و سيما رسانه ملي است يعني از جيب مردم هزينه هايش تامين مي شود پس طبق قانون اساسي بايد متعلق به همه اقشار جامعه باشد، چه موافقان و چه منتقدان زيرا همه شهروند ايراني هستند. رسانه ملي يعني اين. رسانه ملي بايد همه افکار موجود در جامعه را انعکاس بدهد. از همين منظر رسانه ملي بايد افکار و نظرات هر جناح و حزب را با توجه به وزن آن جناح يا حزب سياسي منعکس کند زيرا در جامعه ما هنوز تشکل ها آن موقعيت را پيدا نکرده اند که نهادينه شوند.

رسانه ملي اساساً موظف به اين کار است اما ديديم اينها اين کار را نکردند، بعد از انتخابات هزار توهين و افترا به شخصيت هايي که در آن رسانه هيچ مجال دفاع از خودشان را پيدا نکردند، شد و آنها هيچ وقت نتوانستند پاسخ بدهند حال آنکه اين عدم امکان نه شرعي بود، نه قانوني و نه عرفي. اين موضوع را با چه چيزي مي توان توجيه کرد؟ با اخلاق؟ با دين؟ با منافع ملي؟ با جوانمردي؟ همه بايد مي توانستند از خود دفاع کنند وقتي به مخالفان آنها امکان حضور در رسانه ملي داده مي شد. حالا رسانه ملي اين کار را نکرده است که البته خلاف بوده اما همين مناظره هاي گزينشي هم به نسبت گام مثبتي بود در جهت شفاف سازي يعني همين مناظره ها هم مي توانست قدري به آرامش وضعيت موجود کمک کند اما مي بينيم جلوي همين کار کوچک هم با سرعت گرفته شد.

- به نظر شما چرا اين جلوگيري از ادامه مناظره ها به عمل آمد؟

به اعتقاد من اين جلوگيري به اين دليل بود که برخي دوستان در مناظره ها مطالبي را خيلي صريح و شفاف بيان کردند و کساني که صراحت را دوست ندارند، نتوانستند اين را تحمل کنند در صورتي که اين تنها صراحت است که مي تواند مردم را مطمئن کند، در حالي که جلوگيري از ادامه مناظره ها تنها به افزايش جو بي اعتمادي منجر مي شود و بس.

- از خود شما براي شرکت در مناظره دعوتي به عمل آمد؟

خير هيچ تماسي با من گرفته نشد.

- آقاي سلامتي، اخيراً رهبران جناح اصلاح طلب در بيانيه ها و گفت وگوهايي مواضع روشن و شفافي نسبت به جنبش سبز و مرزبندي هاي آن با برخي جريان ها داشته اند. تعريف شما از اين جنبش چيست؟

جنبش سبز همان توسعه جنبش اصلاح طلبي است يعني همان حرکت هاي اصلاح طلبي که اکنون بيشتر مردمي شده و گسترش يافته است. جنبش سبز به واسطه عملکرد اصلاح طلبان در اتخاذ راهکارهاي سياسي مسالمت آميز و قانوني به وجود آمده است. به نظر من آنچه خلاف قانون و ساختارشکن باشد در تعريف جنبش سبز نمي گنجد.

- اما چند راهپيمايي مسالمت آميز جنبش سبز در برخي محافل غيرقانوني و با تعابيري نظير فتنه قلمداد شد...

کساني که نگذاشتند راهپيمايي هاي قانوني و مسالمت آميز برگزار شود، خلاف قانون عمل کردند. چطور بود که براي راهپيمايي ميدان وليعصر(عج) اين اجازه به راحتي بود؟، براي آن راهپيمايي اصلاً اجازه گرفته نشد تازه اگر اجازه هم گرفته مي شد باز هم خلاف قانون بود زيرا هنوز نتيجه نهايي انتخابات توسط شوراي نگهبان تاييد نشده بود. اين اقدام خلاف قانون توسط مسوولان رده بالاي کشور انجام گرفت.

از سوي ديگر خلاف قانون اين است که کساني که از يک کانديدا حمايت مي کردند از اعضاي شوراي نگهبان بودند. اين خلاف قانون نيست؟ اينها خودشان اعمال خلاف قانون انجام دادند و بعد طرف مقابل را به اين کار متهم کردند. راهپيمايي هاي جنبش سبز اما کاملاً قانوني بود زيرا در قانون اساسي راهپيمايي به شرط عدم حمل سلاح آزاد و قانوني است اما چرا وزارت کشور اجازه راهپيمايي به معترضان نداد؟ چرا بعداً به تشکل ها اين اجازه را نداد؟ وقتي امنيت راهپيمايي هاي خودشان را حفظ کردند، نمي توانستند امنيت راهپيمايي هاي ديگر را حفظ کنند؟ چرا، بي ترديد مي توانستند.

اينها رفتارهايي بود که طرف مقابل ما انجام داد و بعد به دليل اينکه رسانه هاي زيادي در اختيار دارد و مي خواهد جو عمومي را عليه رقيب تحريک کند همه رفتارهاي غيرقانوني را به طرف جناح اصلاح طلب و جنبش سبز نسبت مي دهد.

من فکر مي کنم چون اينها ديدند معترضان پرتعداد هستند و سنگين و متين حرکت مي کنند اجازه راهپيمايي و گردهمايي ندادند.

- آقاي سلامتي، مطالبات اصلي جنبش سبز از ديدگاه شما چيست؟

آزادي بيان، آزادي قلم و انتخابات آزاد. آنچه جنبش سبز مي خواهد اين است که قانون اساسي درست انجام و اجرا شود. يعني همان چيزهايي که برايشان انقلاب شد. اينها مسائلي بود که در دوران رژيم طاغوت وجود نداشت و مردم برايشان انقلاب کردند و با حساسيت خاصي نسبت به استقرارشان در قانون اساسي پيگير بودند.

- برخي گروه هاي افراطي سعي مي کنند جنبش سبز را به بيگانگان و گروهک هاي برانداز مرتبط کنند. شما به عنوان دبيرکل يک تشکل اصلاح طلب چه مرزبندي هايي با ضدانقلاب قائل هستيد؟

ببينيد ابتدا بايد به افراطيون جناح مقابل توجه کرد. آنها به رغم آنکه قدرت را در اختيار دارند و بايد از موضع ايجاد وحدت برخورد کنند برعکس يک برخورد تند و افراطي از خود نشان مي دهند و رقيب شان را فتنه گر و مرتبط با امريکا و اسرائيل و... مي دانند. خود اين برخورد سوال ايجاد مي کند که آيا اينها صلاحيت لازم را براي اداره کشور دارند يا نه؟
 
کسي که اداره امور کشور را در اختيار دارد بايد تمام توانش را براي ايجاد وحدت به کار گيرد، حتي بايد وقتي خلافي هم انجام مي شود گاهي ناديده بگيرد تا فضا به نوعي آرام شود. اما مي بينيم افراطيون نه تنها اين گونه رفتار نمي کنند بلکه برخلاف آن عمل و سعي مي کنند يک جو تشنج و ارعاب ايجاد کنند و متاسفانه عناصر معتدل ترشان هم جلوي آنها را نمي گيرند. اين در حالي است که عقل حکومتداري حکم مي کند صاحبان قدرت وحدت را بيش از هر چيزي در نظر بگيرند، نمونه اش لباس شخصي ها.
 
اينها کارهاي خلاف قانون زيادي انجام مي دهند اما هرگز جلوشان گرفته نمي شود. از سوي ديگر به هر حال وقتي يک بحران در کشور به وجود مي آيد خيلي ها سعي مي کنند سوءاستفاده هايي از اين بحران بکنند - منافقين، سلطنت طلب ها و... - و بيگانگان سعي مي کنند سود خودشان را ببرند اما ما بايد اين سوءاستفاده ها يا تلاش ها در اين راستا را طبيعي تلقي کنيم. تنها نبايد اجازه داد آنها در کارشان موفق بشوند. چه کساني بيشتر در اين زمينه نقش دارند؟ صاحبان قدرت. 

يعني آنها بايد تمام تلاش شان را بکنند که بحران فروکش کند تا دشمنان سوءاستفاده نکنند. اما متاسفانه مي بينيم هر روز يک بحران به وجود مي آورند. اصلاً جنبش سبز امکاني براي ايجاد بحران در اختيار ندارد. ما اصلاً صدايمان به جايي نمي رسد. سايت ها که فيلتر شده اند، نشريات هم که به شدت محدوديت دارند مثلاً يک بيانيه را با حذفيات بسيار زيادي منتشر مي کنند که هيچ تاثيري در جامعه ندارد. اما جناح مقابل که صاحب قدرت است به راحتي جو ارعاب و تشنج را تشديد مي کند و زمينه سوءاستفاده برخي گروهک ها و... را فراهم مي سازد.

-اين افراطيون که مي گوييد درصد قابل توجهي از قدرت را در دستگاه هاي اجرايي در اختيار دارند، مگر لازمه قدرت آرامش نيست پس چرا اينها بحران ها را دامن مي زنند؟

اينها بي شک منافعي دارند. اساساً تامين منافع شان در گرو ايجاد بحران است.

-چه منافعي؟

منافع مادي، منافع سياسي و... اينها احساس مي کنند تنها در جو التهاب منافع شان تامين مي شود. مثلاً بعضي مي خواهند با ايجاد التهاب جلوي توليد گرفته شود زيرا مثل دلال ها هستند و اگر توليد داخل رونق داشته باشد کارشان از رونق مي افتد، پس بحران ايجاد مي کنند تا منافع مادي شان به خطر نيفتد. عده يي هم تثبيت حضور خود در قدرت را در گرو بحران زايي مي دانند و در بحران است که مي توانند خود را تثبيت کنند. وقتي بحران نباشد خيلي افراد اصلاً مطرح نمي شوند.

-شما عملکرد ميانه روهاي جناح راست را در قبال جنبش سبز چطور ارزيابي مي کنيد؟

در جناح مقابل آدم هاي منصف و با درايت کم نيستند و بعد از انتخابات هم اين موضوع خودش را بيشتر نشان داد. در ميان اينها عده زيادي نسبت به عملکرد افراطيون معترض هستند. اينها اعتراض خودشان را نشان دادند و حتي به تدريج از افراطيون کناره گرفتند. اين نشان مي دهد ميانه روهاي جناح راست منافع کشور و نظام را بيشتر دنبال مي کنند. اين بسيار خوب است و طبيعتاً اين روند ادامه هم خواهد داشت زيرا ميانه روها احساس مي کنند عملکرد افراطيون در قبال اصلاح طلبان منافع ملي را به خطر جدي خواهد انداخت و وجهه اسلام را در نظر جهانيان خدشه دار مي کند.

-آيا اصولگرايان ميانه رو مي توانند نقشي در تحقق بخشي از مطالبات جنبش سبز ايفا کنند؟

بدون شک بله، وقتي احساس مي کنند مشکل از سمت خودشان است و بسياري از مطالبات اصلاح طلبان و جنبش سبز قانوني و برحق است آنها هم گرايش پيدا مي کنند که اين مطالبات تحقق پيدا کند.

-آقاي تابش اخيراً از دبيري فراکسيون اقليت مجلس استعفا دادند، شما اين استعفا را حاصل چه مسائلي مي دانيد؟

طبيعي است که اين استعفا حاصل ايجاد تنگناها و محدوديت هايي است که برخي از اصولگراهاي تندرو اعمال کردند و مي کنند. اين استعفا نتيجه برخوردهاي ناروايي است که با اصلاح طلبان در مجلس صورت مي گيرد.

-درست است که فراکسيون اقليت چندان پرقدرت نيست اما آيا نبايد مطالبات اصلاح طلبان در مجلس توسط همين فراکسيون پيگيري شود؟ آيا استعفا عقب نشيني نيست؟

خب وقتي يک نفر در مجموعه يي احساس کند نمي تواند به خوبي از عهده وظايف بربيايد ناچار به استعفا مي شود تا شايد کس ديگري بتواند مسووليت را بهتر انجام دهد. به هر حال همان طور که اشاره کرديد اقليت است و بدون امکانات. وقتي يک سايت دارند و همان يک سايت هم مدام مورد حمله و هجوم و تهمت قرار مي گيرد چه امکاني مي تواند برقرار بماند؟،

عجيب است پارلمان نيوز را فيلتر مي کنند اما با وجود همان فيلترينگ وقتي يک مطلب روي خروجي سايت قرار مي گيرد باز هم مورد حمله و هجوم قرار مي گيرد. اين عجيب است که عده يي حتي قدرت تحمل يک صداي ضعيف شده را هم ندارند. سوال اينجا است که اينها چقدر خرابکاري کرده اند که يک صداي ضعيف را هم ساکت مي کنند.

-پس از انتخابات يک اراده جدي عزم حذف اصلاح طلبان را کرد، در حال حاضر اما گويا قدري فضا به سبب سياست هاي رهبران اصلاحات متفاوت تر از گذشته شده است، ضمن اينکه مرزبندي ها و شفاف سازي هاي زيادي صورت گرفته. شما در حال حاضر فضا را چطور ارزيابي مي کنيد؟ آن اراده همچنان برقرار است؟

تا وقتي جلوي افراطيون گرفته نشود متاسفانه آن روند ادامه پيدا مي کند اما وقتي عقلاي اصولگرا جلوي افراطيون را بگيرند روزنه هاي اميدي به وجود مي آيد. فضاي کنوني الان بسيار مبهم است و رفتار افراطيون جناح مقابل اصلاً قابل پيش بيني نيست. از سويي توان عقلاي اصولگرا براي جلوگيري از رفتار تند افراطيون هم چندان مشخص نيست بنابراين الان جو غيرقابل پيش بيني است.

-با توجه به حوادث پيش آمده پس از انتخابات اکنون وضعيت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به عنوان يکي از تشکل هاي تاثيرگذار اصلاح طلب به چه صورتي است؟ آيا سازمان فعاليتي دارد؟

وضعيت فعاليت سازمان در حال حاضر بي ترديد متاثر از وضعيت سياسي کشور است و از آنجا که متاسفانه وضع سياسي کشور، وضع مطلوبي نيست و محدوديت هاي زيادي براي احزاب، گروه ها و نشريات به وجود آمده کارهاي تشکيلاتي نيز تا حد بسياري مختل هستند.

در مورد سازمان هم به دليل زنداني بودن چند نفر از اعضاي برجسته لطمات زيادي به کار تشکيلاتي ما وارد آمده و البته خود اين موضوع حاکي از بينش موجود در برخورد با احزاب و مساله تحزب است. همين طور بايد بگويم همچنان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي فاقد يک نشريه است که بتواند ديدگاه هايش را در جامعه انعکاس بدهد و اين برخلاف عرف تمام کشورهاي دنيا است. اين در حالي است که ما يک تشکيلات علني، قانوني و در چارچوب نظام بوده و هستيم. به رغم همه محدوديت ها سازمان سعي مي کند فعاليت هاي عادي اش را انجام بدهد، جلسات را برگزار کند، بيانيه هايي به مناسبت هاي مختلف منتشر کند و...

تلاش ما اين است که کارهايمان را انجام دهيم. به طور مثال تصميم داشتيم کنگره سازمان را برگزار کنيم که محدوديت ها مانع از برگزاري کنگره شد اما سعي مي کنيم جلسات عادي ديگر سازمان را برگزار کنيم گرچه طبيعي است که يک روال عادي و معمول وجود ندارد و همه اين اتفاقات مربوط به محدوديت هاي پيش آمده است.

-محدوديت هايي که مي گوييد چه محدوديت هايي هستند؟ لطفاً بيشتر توضيح دهيد.

مثلاً همين عدم اجازه براي برگزاري کنگره. کنگره به هر حال موجب مي شود يکسري جلسات و کارهاي جانبي توسط ارکان مختلف سازمان انجام شود اما وقتي جلوي برگزاري کنگره گرفته مي شود آن فعاليت ها مختل مي شوند و نوعي رکود در کار سازمان به وجود مي آيد. يا به عنوان مثال ديگر مساله عضوگيري؛ عضوگيري ما با توجه به شرايط فعلي مختل شده است. يا ارگان هاي سازمان که فعاليت هاي لازم را نمي توانند انجام بدهند. بايد بگويم دولتي ها با اعمال اين محدوديت ها عملاً يک حالت فوق العاده را در جامعه تداعي مي کنند. آخر معني نمي دهد يک تشکيلات سياسي تا اين حد دچار محدوديت بشود. اين يک علامت سوال بزرگ است.

-آن گونه که مطلعيد دفاتر احزاب اعتماد ملي و جبهه مشارکت پلمب شده اند. عدم پلمب و بسته شدن دفتر مرکزي سازمان مجاهدين انقلاب يک امتياز محسوب نمي شود؟

خير، پلمب دفاتر آن احزاب هم غيرقانوني بوده است. آنها در چارچوب قانون فعاليت مي کردند. اگر هم کار غيرقانوني صورت گرفته باشد بايد در دادگاه صالحه با حضور هيات منصفه به مسائل آنها رسيدگي شود نه اينکه اول پلمب دفتر صورت بگيرد.

اساساً يکي از مضامين و مطالبات مردم در انقلاب اسلامي آزادي تحزب بود که در قانون هم مورد اشاره قرار گرفته است. همين طور آزادي بيان، آزادي قلم و...

وقتي کساني جلوي اين آزادي هاي قانوني را مي گيرند يعني لطمه به کل مطالبات انقلابي مردم وارد مي کنند، لطمه به کل نظام مي زنند. ظاهراً عده يي متوجه نيستند برخي رفتارهاي خلاف قانون چه آثار سوئي دارد.

-دفاتر استاني سازمان چطور؟ آيا براي اين دفاتر محدوديت هايي به وجود آمده است؟

بله برخي دفاتر ما در استان ها با محدوديت هايي روبه رو شده اند و بعضاً جلوي فعاليت شان گرفته شده است که همين امر در شبکه ارتباطات ما ايجاد اشکال مي کند.

-دليل عدم صدور مجوز براي برگزاري کنگره چه بود؟ لطفاً واضح بفرماييد.

دليل تنها وزارت کشور بود. وزارت کشور به ما اعلام کرد کنگره برگزار نشود اما دليل کافي در اين باره به ما ارائه نکرد. تنها به بيان اين نکته بسنده کردند که چون پرونده سازمان در حال بررسي در مراجع قضايي است کنگره نبايد برگزار شود. حال آنکه اين برخورد قانوني نيست زيرا تا وقتي يک تشکيلات سياسي در دادگاه محکوم نشده باشد بايد فعاليتش را ادامه دهد. اما مي بينيم اينها به راحتي مي گويند کنگره نبايد برگزار شود. اين نحوه برخورد نه در قانون مدني هست نه در قوانين احزاب و تشکل ها.

-پس چطور کنگره حزب مردمسالاري برگزار شد؟

خب، يک بام و دو هوا است ديگر.

-شما براي اين موضوع فعاليت خاصي انجام نداديد تا بتوانيد کنگره را برگزار کنيد؟

ما تنها با وزارت کشور نامه نگاري کرديم که اين برخورد، برخورد درستي نيست و وزارت کشور موظف به پاسخگويي به سازمان است که براساس چه ماده قانوني از برگزاري کنگره ممانعت به عمل آورده است.

-آيا پاسخي دريافت کرديد؟

نه، هرگز، متاسفانه مشکل همين جا است که پاسخگو نيستند. آخر يعني که چي؟ مگر در مملکت ما انقلاب نشده؟ مگر قانون اساسي نداريم؟ مگر نبايد همه چيز طبق قانون باشد؟

-سازمان مجاهدين انقلاب تاکنون چند بيانيه صادر کرده است، آيا انتشار اين بيانيه ها نتايج خاصي هم دربرداشته اند؟

البته اينکه نتيجه هايي دربرداشته باشد براي ما ملموس نيست. ما تنها به وظيفه ملي و اسلامي خودمان عمل مي کنيم و با توجه به مسائل مختلف که پيش آمده و مي آيد، بيانيه صادر و اعلام موضع مي کنيم.

-درخصوص اعضاي بازداشتي سازمان چطور، آيا فعاليت هايي انجام شده و اگر شده چه نتايجي دربرداشته است؟

ما نسبت به اين موضوع واکنش هايي داشته ايم زيرا هم بايد دستگيري طبق قانون باشد، هم بازجويي، هم برخورد با خانواده هاي زنداني و هم محاکمات. در مجموع روند کار بايد طبق قانون باشد اما ما در مواردي و در بسياري از موارد تمام اين مسائل را خلاف قانون ديديم. سازمان در اين زمينه هم بيانيه صادر کرد و هم نسبت به انعکاس اخبار تلاش هايي شد. انتظارمان هم اين است که مسوولان متوجه شوند و جلوي برخوردهاي غيرقانوني را بگيرند. به طور مثال کسي دستگير مي شود اما تا مدت ها هيچ کس پاسخگو نيست چه ارگاني فرد را بازداشت کرده و در کجا نگهداري مي شود.

ما تا امروز تنها قادر به پيگيري بوده ايم اما واقعاً نتيجه خاصي نداشته و پيگيري ها تنها به صدور بيانيه و انتشار اخبار منجر شده است. متاسفانه بي توجهي مسوولان نشان از تاييد برخي حرکت هاي غيرقانوني دارد.

-کنگره حزب مردمسالاري تنها گردهمايي قانوني و امکان يافته اصلاح طلبان در چند ماه اخير بود. آيا در اين کنگره همفکري هايي صورت گرفت يا راهکارهايي براي برون رفت از وضع موجود اتخاذ شد؟

خير، کنگره معمولاً مربوط به مسائل درون تشکيلاتي است. هر تشکلي وقتي کنگره برگزار مي کند پس از طي قسمت تشريفاتي- مثل افتتاحيه- به کارهاي دروني خودش مي رسد و تشکل هاي ديگر نقش و نظري در آنجا نخواهند داشت.

-در حاشيه کنگره چطور، تبادل نظري صورت نگرفت؟

نه به آن معنا که منتج به نتيجه خاصي بشود.

برچسب ها: سلامتی 22 بهمن
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین