دولتها برای پیشبرد اهدافشان در مجالس قانونگذاری، همواره افرادی را برای لابیگری و ترغیب سایر نمایندگان به تصویب لوایح دولت دارند. این افراد هم میتوانند خارج از مجلس باشند، مانند معاونین پارلمانی دولت و وزارتخانهها و هم از میان نمایندگان مجلس. حضور دسته اول برای لابیگری در مجالس قانونگذاری امری طبیعی به شمار میرود، اما لابی نمایندگان به نفع دولت و حتی دفاع از همه اقدامات دولت به طوری که خارج از وظایف نمایندگی باشد، تاحدودی مورد انتقاد قرار میگیرد. در ایران نیز چنین امری مسبوق به سابقه بوده است.
در مجلس ششم، حزب مشارکت و نمایندگان وابسته به آن عمدتاً از مدافعان سرسخت دولت در تصویب لوایح و طرحهای پیشنهادی بودند. در مجلس هفتم نیز اصولگرایان که اکثریت را تشکیل میدادند چنین نقشی را بر عهده گرفتند و در مجلس هشتم نیز با وجود دو دستگی میان اصولگرایان، باز هم نمایندگانی هستند که در مواقعی جانب دولت را بگیرند حتی اگر برای آن استدلال جدی وجود نداشته باشد.
مشارکت و حمایت از دولت
در مجلس ششم، حزب مشارکت اکثریت مجلس را در اختیار داشت. این حزب یکی از حامیان اصلی و تأثیرگذار حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی در رسیدن به قدرت برای بار دوم بود. بنابراین طبیعی به نظر میرسید که اعضای این حزب از حداکثر توان و نفوذ خود در تصویب لوایح دولت استفاده کند. محمد رضا خاتمی از جمله لابیگران مؤثر حزب مشارکت و دولت در مجلس ششم به شمار میرفت. او به واسطه قرابت نسبی با رئیسجمهور وقت و حضور در ترکیب هیأترئیسه مجلس به عنوان نایب رئیس، مهره مؤثری برای دولت در مجلس به شمار میرفت؛ هرچند که به لطف حضور اکثریت اصلاحطلبان در مجلس، دولت خاتمی مشکل چندانی در روند تصویب طرحها و لوایح خود پیش رویش نمیدید.
مرحوم احمد بورقانی نیز از جمله افرادی بود که به واسطه ارتباط نزدیکش با سیدمحمد خاتمی و همچنین حضور در هیأت رئیسه مجلس میتوانست نقش مؤثری در تصویب لوایح مربوط به دولت بازی کند.
بنابراین در مجموع دولت محمد خاتمی در ارتباط با مجلس ششم با مشکل خاصی مواجه نشد و نیاز چندانی به لابیگری نمایندگان برای خود نمیدید.
مجلس هفتم، حامی تمام عیار
با پایان عمر مجلس ششم و اکثریت یافتن اصولگرایان در مجلس هفتم و هنگامی که سال پایانی دولت خاتمی سپری میشد انتظار میرفت که دولت با مجلس همگرایی چندانی نداشته باشد، اما مدارای دولت و مجلس با هم، مانع بروز مشکلات برای دولت شد. با پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، اصولگرایان مجلس نیز وی را حمایت کردند تا دولت در ابتدای راه خود سختی احساس نکند. اما این دوران چندان پایدار نماند. معرفی کابینه و رفت و آمدهای فراوان احمدینژاد به مجلس برای معرفی وزرایی که رأی اعتماد نگرفته بودند و بلاتکلیفی چهار ماهه وزارت نفت، دولت را بر آن داشت تا فکری به حال تقویت لابی خود در مجلس کند.
هیأترئیسه مجلس در دو سال پایانی عمر مجلس هفتم، به دلیل همسویی با دولت نهم تمام تلاش خود را در راستای همگرایی به کار برد و از به وجود آمدن تنش و مجادله در میان قوای مجریه و مقننه جلوگیری کرد تا وجود اختلاف میان این دو نهاد موجبات سوءاستفاده رقبا را فراهم نیاورد؛ اما این تلاش تا آنجا پیش رفت که عدهای از نمایندگان منتقد، این همگرایی و همسویی بیش از حد را مضر به حال مجلس خوانده و از آن به عنوان «دولتگرایی پارلمانی» یاد کردند. به دلیل همین رویکرد بود که کمتر عضوی از اعضای مجلس در مقابل اقدامات یا حتی نقض قوانین از سوی دولت لب به انتقاد گشوده یا تذکری دادند جز در ماههای آخر سال چهارم که رئیس مجلس پنهان و آشکار تذکراتی را به رئیسجمهور داد و خواستار اجرای دقیق و به موقع قوانین شد.
حضور نمایندگانی مانند الیاس نادران، حسن سبحانینیا، محمدرضا باهنر، موسی قربانی، غلامعلی حدادعادل و. . . و دفاع آنها از تصمیمات و عملکرد دولت موجب میشد که نمایندگان حتی در طرح استیضاح وزرا ناموفق بمانند.
محمدرضا باهنر از شاخصترین نمایندگان حامی دولت در مجلس هفتم بود سکوت غلامعلی حدادعادل در مقابل برخی اقدامات و نارساییهای دولت نیز مزید بر علت میشد تا دولت نهم بیشتر از آنچه که گمان میرفت مجلس هفتم را با خود همراه ببیند. روحیه دولتگرایی هیأترئیسه تاحدی بود که با نمایندگانی که قصد استیضاح وزیر بازرگانی وقت را داشتند جلسه گذاشت تا آنها را به پس گرفتن امضاهایشان قانع کند؛ تا آنجا که یکی از نواب رئیس مجلس در پی این تلاشها با صراحت اعلام کرد: «این وظیفه ماست از استیضاح جلوگیری کنیم.»
مجلس هشتم، همراه ولی مقاوم
با پایان عمر چهار ساله مجلس هفتم، انتقاداتی که به مجلس هفتم وارد شد و همچنین نحوه عملکرد دولت، اصولگرایان را به دو دسته موافق و منتقد دولت تقسیم کرد. این تشتت و اختلاف در میان اصولگرایان موجب شد که آنها نتوانند در انتخابات مجلس هشتم به لیست واحدی دست پیدا کنند. علاوه بر این به دلیل حضور علی لاریجانی در فهرست نامزدهای ورود به مجلس، به نظر میرسید جایگاه غلامعلی حدادعادل در میان اصولگرایان در مقایسه با لاریجانی کاهش یافته است.
با آغاز به کار مجلس هشتم، نمایندگانی همچون باهنر که در مجلس هفتم در قامت حامی تمامعیار دولت ظاهر میشدند به منتقد تبدیل شدند اما نمایندگان جدید و برخی نمایندگان سابق حامی دولت در مجلس شدند.
مرتضی آقاتهرانی، روحالله حسینیان، غلامعلی حدادعادل، حسین فدایی، محمدرضا میرتاجالدینی، زارعی، اسماعیل کوثری و چند نماینده ناشناس دیگر که به مدد حضور نامشان در لیستهای مشترک انتخاباتی، توانسته بودند رأی کسب کنند نقش لابیگری برای دولت را در میان نمایندگان بر عهده گرفتند؛ اما این بار گویا قدرت نفوذ این حامیان به اندازه قدرت تأثیرگذاری و نفوذ دو مجلس گذشته نیست.
امروز دیگر از لابی قدرتمند سران مجلس برای حمایت قاطع مجلس از اقدامات دولت محمود احمدینژاد خبری نیست، باهنر دیگر در قامت حمایت از دولت ظاهر نمیشود و حتی در مقام منتقد به قول خودش خاکستری در میان منتقدان نطق میکند، از سویی دیگر حدادعادل رئیس مجلس نیست تا بتواند از نفوذ ریاست خود استفاده نماید و از لوایح و تصمیمات دولت حمایت قاطع کند ضمن اینکه به دلیل وجود مدافعان جنجالی، او ترجیح میدهد سکوت پیشه کند.