دو ماه قبل مرد جوانی از همسرش شکایت کرد.
به گزارش ایران، شاکی که کارمند یک شرکت خصوصی است، به مأموران گفت: مدتی قبل برای کار به خارج از شهر رفته بودم اما به دلایلی زودتر از موعد از مأموریت برگشتم و مرد غریبهای را در خانهام با همسرم دیدم. پس از این اتفاق حتی نمیخواهم به چهره همسرم نگاه کنم و او را برای همیشه فراموش کردهام و میخواهم مجازات شود.»
با اظهارات مرد جوان، همسر او و مرد غریبه بازداشت شدند و پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی متین راسخ انتقال یافت.
جلسه محاکمه به صورت غیرعلنی و پشت درهای بسته دادگاه آغاز شد و زن جوان در حالی که دوستی با مرد غریبه را قبول داشت، سوگند خورد که هیچ رابطهای با او نداشته است.
او به قضات گفت: «من اشتباه کردم اما همه اینها به خاطر بیتوجهی همسرم بود. او همه زندگیاش برای دیگران است وهرگز به من اهمیتی نمیدهد. از این شرایط خسته شدهام و میخواهم از او طلاق بگیرم.» این ادعا در حالی مطرح شد که شاکی پرونده اظهارات همسرش را رد کرد.
در پایان این جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به اظهارات طرفین و مدارک پرونده زن جوان را به خاطر ارتباط با مرد ناشناس به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم کردند.
پس از صدور این حکم مرد جوان به همسرش ابراز علاقه کرد و خواستار بازگشت او شد اما زن مدعی شد برای طلاق اقدام کرده و میخواهد با مرد مورد علاقهاش زندگی کند.
این مرد اگر خودش مقصر نبود، توان بخشش همسرش را نداشت.
مردهای امروزی روز به روز مسئولیت و انتظارات کمرشون رو نسبت به مردهای قدیم بیشتر خم میکنه و این در حالیه که خانم ها روز به روز آزادتر و بی مسئولیت تر و پرادعاتر میشن. چرا؟ چون همگی باورمون شده که (و الحق باید گفت که تا حد زیادی هم درسته) که در گذشته به خانم ها ظلم میشده.
اینجاست که من گاهی می گم لعنت به دموکراسی که نمیگذاره عده ای نه خودشون و نه هواداراشون به خاطر دوتا رای بیشتر خانم ها چشم هاشون رو توی روز آفتابی به روی خورشید میبندن!