فرارو- روابط حماس و ایران، در شش سال گذشته دچار فراز و نشیبهایی شد. اکنون به نظر میرسد که این روابط وارد مرحله جدیدی شده است.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، سفر اخیر رهبران حماس به ایران یک تحول کیفی و دارای بُعد استراتژیک بود. انتظار میرود که این دیدار پیامدهایی داشته باشد.
میتوان گفت که حماس پیمان قدیمی خود با ایران را احیا کرده است و آسیبهایی که در اثر بحران سوریه به روابطشان وارد شده بود را ترمیم کرد. این امر مقدمهای برای یک مرحله جدید است که گذشته را پشت سرمیگذارد و یک رابطه قویتر، بازتر و محکمتر را تاسیس میکند.
حساسیت ایران نسبت به برخی رهبران حماس که با بحران سوریه مرتبط بودند، مانعی بر سر راه طبیعی شدن روابط دو طرف بود. تا چندی پیش، ایران معتقد بود که توپ در زمین حماس است و این جنبش میتواند با یک سفر رسمی از سوی رهبر آن به تهران، مشکل روابط را حل کند. البته ایران نیز متوجه بود که این آرزو قابل تحقق نبود و حماس آمادگی عذرخواهی به خاطر موضعش در قبال بحران سوریه را نداشت.
اما رهبری منتخب جدید جنبش حماس، توافق بر سر اجرای آشتی داخلی فلسطینیان و اهمیت آن در سطح فلسطین و منطقه، ایران را برای بازگرداندن روابط همپیمانی با حماس به هیجان انداخت.
اهداف سیاسی ایران از بازگشت و تحکیم روابط با حماس آشکار است، در مقابل، حماس نیز از بازگشت روابط با ایران، منافع سیاسی، مالی و نظامی مهمی را مدنظر دارد. این منافع به شرح زیر است:
1- منافع سیاسی
آشکار است که حماس در سالهای اخیر بحران سیاسی مهمی را تجربه کرد. قدرت اخوان المسلمین در مصر را از دست داد. حماس برای حضور اخوان المسلمن در قدرت در مصر، آرزوها و برنامههای زیادی در سطوح مختلف داشت.
با این حال، سرنگونی اخوان المسلمن در مصر و سپس محاصره غزه به دلیل موضع جانبدارانه جماس از آنها، از جای استراتژیک به حماس ضربه زد و مسیر سیاسی آن را متزلزل کرد. این امر، حکومت حماس در غزه را در تنگنای بزرگی قرار داد.
حماس جز با تحکیم روابط با قطر و ترکیه و مالیاتگیری در نوار غزه نتوانست از بحران سقوط اخوان المسلمن مصر رهایی یابد. توافق ترکیه و اسرائیل و مشغول شدن ترکیه به مسائل داخلی و منافع ملیاش و نیز وقوع بحران بین کشورهای عرب، پشتیبانی سیاسی را از حماس گرفت. این امر حماس را مجبور کرد تا متناسب با اهمیت و چالشهای مرحله، گزینهها و گرایشهای سیاسی خود را مجددا ترسیم کند.
اینگونه بود که حماس برای کم کردن محاصره و رنج مردم غزه به سوی مصر متمایل شد. حماس فهمید که روابطش با مصر متاثر از مصلحت اندیشی محکوم به شکست است و اینک به یک پشتیبان سیاسی نیار دارد تا ضعف پیمانهای سابق را جبران کند. به دلیل تحولات اخیر بین عربها، حماس به سرعت به سمت ایران متمایل شد.
تهران نیز به همان سرعت برای اعاده توازن سیاسیاش به سمت حماس متمایل شد.
2- منافع مالی
از زمان خروج حماس از سوریه و کم شدن بیسابقه روابطش با ایران این جنبش با بحران مالی شدیدی روبرو شد. این بحران آثار سلبی بر بخشهای حیاتی متعددی که حماس آن را اداره میکند، برجای گذاشت.
امروز، حماس فرصت ورود مجدد به میدان ایران و نیز بازگرداندن مکانسیم حمایت مالی را مناسب میبیند.
3- منافع نظامی
حماس قبل از خروج از سوریه، حمایت نظامیای که از ایران دریافت میکرد را بسیار نشان میداد. هیچ مناسبتی نبود که در آن از فضل ایران مبنی بر دادن موشکهای پیشرفته به آن قدردانی نکند. این موشکها به حماس امکان زدن عمق اسرائیل را فراهم کرد. حماس از آموزش عناصر نظامی خود توسط ایران و تهیه توانمندی نظامی برای آنان نیز تجلیل کرد.
به همین دلیل، درها برای از سرگیری حمایت نظامی ایران از حماس باز است.
پیامدها
هفتههای آینده افقهای همپیمانی دو طرف را بیشتر آشکار خواهد کرد. داخل فلسطین، دولت خودگردان و جنبش فتح، از توسعه روابط ایران و حماس ناخرسندی شدید دارند. زیر آنها میدانند که اتحاد دو طرف، به حماس قدرت سیاسی میدهد و آن را در پیشبرد پروژه مقاومتیاش مصممتر میکند.
در سطح منطقهای، به نظر میرسد که مصر از بازگشت همپیمانی حماس و ایران به شکل قدیم نگران است. زیرا میداند که این همپیمانی اصل معادله موجود را تغییر میدهد. با این حال، مصر این روزها تحولات را نادیده میگیرد زیرا اجرای آشتی فلسطینیها را اولویت خود قرار داده است.
اسرائیل نیز از گرمی روابط بین حماس و ایران به شدت ناخرسند است و در تحریک جامعه بین الملل برای بازگرداندن حماس نیرومند به وضع قدیمی، کوتاهی نخواهد کرد. زیرا که میداند این روابط پیامدهایی خواهد داشت و مرحله آینده برای آن، دردسرهای زیادی خواهد داشت.