bato-adv
کد خبر: ۳۲۶۱۹۷

ريشه سياست هسته‌ای «رهبر کره شمالی»

بحران در شبه جزيره كره در حال افزايش است و هر لحظه ممكن است كه حوادث پيش‌بيني نشده‌اي فتيله اين بحران را روشن و آتش آن را شعله‌ور كنند.
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۳ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۶
اعتماد نوشت: بحران در شبه جزيره كره در حال افزايش است و هر لحظه ممكن است كه حوادث پيش‌بيني نشده‌اي فتيله اين بحران را روشن و آتش آن را شعله‌ور كنند.
 
اين آتش مي‌تواند بيش از حد تصور سوزاننده باشد چرا كه موضوع مناقشه تسليحات هسته‌اي است. بمب هسته‌اي برخلاف اثرات ويرانگري كه در دو انفجار اوليه‌اش داشت به مرور زمان تبديل به بمب حامي صلح يا به معناي دقيق تر مُعرِّف ترس از جنگ شد زيرا خطرات استفاده از آن چنان وحشتناك و زياد است كه دارندگان بمب هسته‌اي عطاي استفاده از آن را به لقايش بخشيدند.
 
ولي به نظر مي‌رسد كه اين‌بار قضيه فرق مي‌كند و خطر آنقدر هست كه بايد جدي گرفته شود و شايد يك علت اوج نگرفتن اين جديت مشابه آنچه از بحران موشكي كوبا به ياد داريم، اين است كه خطر مذكور هنوز خاك اصلي ايالات متحده و اروپا را تهديد نكرده است و اگر به اين نقطه برسد قضيه به كلي متفاوت خواهد شد. نكته جالب ماجرا تضادي است كه درباره اين مساله درون دولت امريكا رخ داده است.
 
از يك سو شخص ترامپ قرار دارد و گمان دارد كه با تهديد و ارعاب مي‌تواند مساله را حل كند. او در تهديد كره‌شمالي گفته بود كه اين كشور با آتش و خشمي مواجه مي‌شود كه جهان تاكنون تجربه نكرده است. ولي در سوي ديگر وزراي دفاع و خارجه امريكا هستند كه در يادداشت مشتركي كه در وال‌استريت ژورنال نوشتند، ساز ديگري را به صدا درآوردند و متذكر شدند كه: «امريكا نه به‌دنبال تغيير رژيم در كره شمالي و اتحاد دو كره كه در جست‌وجوي راه‌حلي ديپلماتيك است... ما به دنبال بهانه‌اي براي استقرار سربازان خود در مناطق غيرنظامي نيستيم و نمي‌خواهيم مردم رنجديده كره شمالي را كه حساب‌شان از حكومت مركزي در اين كشور جدا است، به سختي بيندازيم.
 
كشورهايي چون چين كه از نفوذ اقتصادي بالايي در پيونگ يانگ برخوردارند نيز اهداف مشتركي با ما داشته و از رويكرد ديپلماتيك واشنگتن در قبال كره شمالي حمايت مي‌كنند. هدف فشارهاي مسالمت‌آميز ما بر كره شمالي، خلع سلاح هسته‌اي شبه جزيره كره است. واشنگتن خواهان مذاكره با پيونگ‌يانگ است اما با توجه به سابقه طولاني كره شمالي در بدعهدي و نقض مكرر قراردادهاي بين‌المللي، اين‌بار پيونگ يانگ بايد با خلوص نيت براي اين مذاكرات پيش‌قدم شود.»

هرچند هنگامي كه دو وزير اصلي ايالات متحده در روابط خارجي در يادداشت مشتركي مطلبي اينچنيني را مي‌نويسند به معناي آن است كه مي‌خواهند پيام مهمي را منتقل كنند ولي از آنجا كه اين پيام همسو با اظهارات ترامپ نيست، مي‌توان نتيجه گرفت كه پيام آن مقاله معطوف به داخل و در جهت مخالفت محترمانه با ديدگاه‌هاي ترامپ بوده است؛ از اين رو معلوم نيست كه با وجود اظهارات ترامپ اين پيام بازخورد مثبتي در مخاطبان خارجي داشته باشد.
 
حتي مي‌توان گفت كه اين يادداشت مي‌تواند اثرات منفي نيز بگذارد؛ به اين معنا كه نوعي شكاف جدي را در سطح بالاي تصميم‌گيري ايالات متحده نشان دهد. اين پيام از يك جهت ديگر نيز موثر نيست زيرا متعارض است. چرا؟ پاسخ به اين پرسش بسيار مهم است به ويژه اينكه به نحوه برخورد امريكا با ايران نيز مربوط مي‌شود. تعارض ماجرا در اين است كه آنان مدعي‌اند خواهان تغيير رژيم نيستند. حتي خواهان اتحاد دو كره هم نيستند، فقط خواهان خلع سلاح هسته‌اي در شبه جزيره كره هستند.
 
اين دو خواسته در چارچوب سياست‌هاي موجود ايالات متحده با يكديگر جور در نمي‌آيند. فرض كنيم كه كره‌شمالي به كلي خلع سلاح هسته‌اي شد، چه ضمانتي وجود دارد كه ايالات متحده سياست تغيير رژيم را در پيش نگيرد؟ مساله خوبي و بدي اين رژيم نيست. در واقع اگر اكنون مي‌گويند كه در پي تغيير رژيم نيستند به دليل داشتن تسليحات هسته‌اي و قدرت پرتاب آن به سوي ژاپن و امريكاست.
 
سياستي كه كره‌شمالي در پيش گرفته است، تنها سياستي است كه ايالات متحده جلوي پاي اين كشور گذاشته است. تجربه ليبي، فراموش نشده است. به محض آنكه خطر داشتن تسليحات ويژه آن كشور رفع شد، سياست تغيير رژيم نيز جايگزين سياست خلع سلاح شد. در حقيقت خلع سلاح مقدمه تغيير رژيم است.

چرا راه دور برويم، سياست ايالات متحده و ترامپ درباره برجام چه پيامي دارد؟ هر كسي كه اخبار جاري را پيگيري مي‌كند به وضوح متوجه مي‌شود كه ترامپ و اطرافيان جنگ‌طلب وي از چنين توافقي كه تضمين‌كننده منافع طرفين است ابراز نارضايتي مي‌كنند و در حالي كه مراجع رسمي نظارت بر توافق يعني آژانس هسته‌اي و نيز ساير كشورهاي طرف قرارداد از پاي‌بندي ايران به چارچوب توافق ابراز رضايت مي‌كنند، ايالات متحده مشغول خرابكاري است و با دور زدن توافق و ايجاد تحريم‌هاي جديد درصدد كناره‌گيري از آن است.
 
پيام اين اقدام بسيار روشن است. پيام اين است كه ايالات متحده در پي صلح و آرامش نيست. در پي جلوگيري از اشاعه تسليحات هسته‌اي نيست. اين شعار پوششي است براي حفظ و بسط و گسترش سلطه خود در جهان. درست است كه ايالات متحده قدرتمندترين كشور جهان است و اين قدرتمندي جايگاه ويژه‌اي را ايجاد مي‌كند، ولي اين جايگاه نمي‌تواند نافي استقلال نسبي كشورها و تامين منافع مشروع آنها باشد.
 
در حالي كه ايالات متحده در پي عبور از اين وضع است تا اقتداري يك‌سويه كه نافي استقلال كشورها باشد را پياده كند. اين هدفي است كه راه‌هاي مقابله با آن محدود است ولي اين راه‌ها هرچه باشد اعتماد به قول و قرارهاي آنان، حتي توافقات كتبي نيست. دولت‌ها اجراي هر توافقي را بايد با قدرت عيني خودشان تضمين كنند.
 
اعتماد در روابط بين‌الملل موجود امري به نسبت پوچ و خالي است. آنچه توافقات را استوار و اجرايي مي‌كند حسن‌ظن طرفين يا يك طرف نيست، بلكه قدرت بازدارندگي طرفين است كه توافق‌ها را اجرايي مي‌كند. قدرت بازدارندگي شامل قدرت نظامي، اتحادهاي سياسي و نظامي با كشورهاي ديگر، قدرت اقتصادي و نيز ثبات و قوام و عمق سياست داخلي است.
 
«اون» حاكم كره‌شمالي شايد جوان و ماجراجو به نظر برسد، ولي رفتار ايالات متحده در بزنگاه‌هاي سياسي او را تشويق كرده است كه بهترين راه براي دفاع از خودش اين است كه به سوي ساخت و گسترش تسليحات هسته‌اي گام بردارد و فهميدن اين واقعيت، نياز به داشتن ضريب هوشي بالايي ندارد.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو