bato-adv
کد خبر: ۳۲۱۴۰۵
آزادی در روسیه

چرا پوتین نمی‌تواند جلوی موج اعتراضات را بگیرد؟

تاریخ انتشار: ۱۷:۱۵ - ۱۴ تير ۱۳۹۶


چرا پوتین نمی‌تواند جلوی موج اعتراضات را بگیرد؟فرارو- "ولادیمر ولادیمیروویچ کارا مورزا" پدیده نادری در روسیه است: منتقد سرسختِ ولادیمر پوتین که هنوز زنده است!

به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، "کارا مورزا" در ماه فوریه امسال در صدر خبرهای بین‌المللی قرار گرفت؛ زیرا ظاهراً روزی که قرار بود به واشنگتن سفر کند توسط کرملین مسموم شد (اثبات این موضوع غیرممکن است). او در بیمارستان بستری شد اما نجات یافت. در دو سال گذشته، این دومین باری بود که این اتفاق برایش افتاد.

او همچنان مصمم است و به برجسته‌ترین چهره در اصلاحات دموکراتیکِ روسیه تبدیل‌شده است. او معاون سازمان "Open Russia” است که توسط زندانی سیاسی سابق "میخائیل خوادوکففسکی" تأسیس شد. این سازمان غیردولتی برای آزادی‌های مدنی، حقوق بشر و آزادی رسانه‌ها در روسیه مبارزه می‌کند. او فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد تاریخ از دانشگاه کمبریج است و تنها 35 سال دارد. به‌عنوان روزنامه‌نگار، فیلم ساز و سردبیر فعالیت کرده است.

امسال در کنفرانس "مجمع آزادی اوسلو" که مخالفان، فعالان سیاسی و شخصیت‌های بانفوذ حضور دارند، با کارا مورزا گفتگو کردیم. او از چگونگی مبارزه برای دموکراسی در روسیه و امید به تغییرات قریب‌الوقوع گفت.

 * در سال‌های اخیر، فرهنگ و آزادی مطبوعات در روسیه چه تغییراتی کرده است؟

ولادیمیر پوتین تقریباً 18 سال پیش به قدرت رسید. در آن زمان روسیه مطبوعات آزاد، مجلس پلورالیستی با نیروهای سیاسی مختلف، انتخابات واقعی و رقابتی و تفکیک قوا داشت. نمی‌گویم که همه‌چیز ایدئال بود، در سیستم سیاسی کاستی و نقص‌های زیادی داشتیم و شرایط حقوق بشر هم مشکلات زیادی داشت. اما زمانی که پوتین به قدرت رسید، روسیه اساساً یک دموکراسی بود.

مطبوعات کاملاً آزاد، تلویزیون و حتی تلویزیون ملی کاملاً مستقل بودند و به تحلیل سیاسی واقعی و موثق شهرت داشتند. یک نمایش عروسکی به نام "کوکلی" (Kukly) پخش می‌شد که با هزل‌گویی انتقادهای شدیدی می‌کرد. هر هفته میلیون‌ها روسی این برنامه را تماشا می‌کردند که رهبران سیاسی ازجمله ولادیمیر پوتین را به تصویر می‌کشید. یادم می‌آید در اوایل سال 2000 زمانی که پوتین تازه داشت به قدرت می‌رسید، پوتین را همانند "زاچی های کوچک" در افسانه‌های هافمن به تصویر کشید. داستانی است درباره یک کوتوله زشت و بدجنس که ناگهان در مرکز توجه و تحسین قرار می‌گیرد.

اولین حرکت اصلی ولادیمیر پوتین جنگ علیه رسانه‌های مستقل بود. در سه سال اول قدرت یعنی از 2000 تا 2003، تمام کانال‌های مستقل تلویزیونی را تعطیل کرد. کرملین انحصار کامل امواج تلویزیونی را در دست گرفت. اگر امروز تلویزیون روسیه را تماشا کنید، می‌بینید که به یک رسانه تبلیغاتی تبدیل‌شده است. پوشش خبری غیرواقعی دارد و مخالفان سیاسی پوتین را خائن، عوامل خارجی و دشمنان روسیه توصیف می‌کند.

هنوز هم رسانه‌های آزاد در کشورمان وجود دارند، اما هر روز کمتر و کمتر می‌شوند زیرا تحت فشار مداوم قرار دارند.

هنوز هم برخی رسانه‌ها و روزنامه‌های شجاع وجود دارند. اینترنت روسیه هم عمدتاً بدون سانسور است. دولت تلاش دارد محتوای آنلاین را کنترل کند، بااین‌حال هنوز اینترنت آزاد داریم و هنوز بحث‌ها و محافل پر جنب‌وجوشی در رسانه‌های مجازی صورت می‌گیرد. اما رسانه‌های سنتی مانند امواج رادیویی و تلویزیون ملی، توسط دولت کنترل می‌شوند.

* در آمریکا ترامپ رسانه‌ها را "دشمن مردم" نامیده و مردم آمریکا این سخن را اعلان‌جنگ رئیس‌جمهور علیه رسانه‌ها تعبیر کرده‌اند. آیا فکر می‌کنید این آغاز یک‌روند است یا عقیده دارید آمریکا نمی‌تواند به موقعیتی مشابه با روسیه برسد؟

صادقانه بگویم، خوشم نمی‌آید مردم آنچه در رژیم‌های دیکتاتوری اتفاق می‌افتد را با رخدادهای کشورهای دموکرات مقایسه کنند. شرایط این دو اساساً متفاوت است. فکر نمی‌کنم هیچ رئیس‌جمهور و یا دولتی بتواند آزادی رسانه‌ها در آمریکا را از بین ببرد، درحالی‌که پوتین رسانه‌های آزاد را به‌کلی نابود کرده است.

اگر به آخرین شاخص آزادی مطبوعات جهان نگاه کنید، از میان 178 کشور روسیه در رتبه 148 قرار دارد: حتی پایین‌تر از کشورهایی مانند زیمباوه، ونزوئلا و بنگلادش. پوتین اولین سال‌های قدرت خود را وقف نابودی رسانه‌های مهم ‌کرد که بحث‌های آزاد برگزار می‌کردند یا مخالف سیاست‌های دولت بودند. عقیده دارم چنین چیزی در آمریکا ممکن نیست.

* جالب است که خود ترامپ هم سعی کرده این دو نوع دولت را با هم مقایسه کند: "ما اینجا هم قاتل داریم، همان‌طور که در روسیه قاتل دارند." آیا مشابه دانستن روسیه و آمریکا از سوی ترامپ خطرناک است؟

در حال حاضر روس‌های زیادی وجود دارند که می‌خواهند در سیاست‌های آمریکا مداخله کنند. نمی‌خواهم من هم به جمع آن‌ها اضافه شوم. به‌عنوان یک سیاستمدار روسی، در جایگاهی نیستم که درباره اوضاع سیاست داخلی آمریکا نظر دهم. اما می‌گویم که برای رهبران دموکراسی غربی (از همه مهم‌تر آمریکا) پایبندی به اصول اساسیِ سیستم امری حیاتی است.

مثلاً خیلی مهم است که ارتباطات رسمی میان دولت‌های غربی و رژیم پوتین مخفی نشود، زیرا چنین روابطی را نمی‌توان زیر قالی پنهان کرد. زمانی که ولادیمیر پوتین و سرگئی لاوروف با اشاره به مسائل حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون به دیگر کشورها می‌گویند "در امور داخلی ما دخالت نکنید"، ناروا می‌گویند. زیرا حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون "امور داخلی" محسوب نمی‌شوند. این به‌صراحت در اسناد سازمان امنیت و همکاری اروپا ذکرشده است که روسیه، آمریکا و تمام کشورهای اروپایی عضو آن هستند. بنابراین انتظار داریم به این مسائل توجه شود و با صداقت موردبحث قرار گیرند.

* آیا فکر می‌کنید اعتراضات در روسیه به نقطه عطف رسیده است؟

پس از ماه مارس که شاهد اعتراضات گسترده در سراسر کشور بودیم، فکر می‌کنم به یک نقطه عطف واقعی رسیدیم، هم برای روسیه و هم برای رژیم پوتین. زیرا علیرغم تمام فشارها و تهدیدهای بسیار واقعی که مخالفان پوتین با آن روبرو می‌شوند، ده‌ها هزار نفر در مناطق مختلف کشور به خیابان‌ها ریختند تا به فساد، دیکتاتوری، بی‌توجهی به حقوق بشر و آزادی‌های فردی "نه" بگویند. "نه" به انحصارطلبانی که 18 سال است در قدرت مانده‌اند.

امیدوارکننده‌ترین چیز معترضانی بودند که در این تظاهرات شرکت کردند. اکثریت قریب به‌اتفاق آن‌ها جوانان بودند که نمایندگان نسل جدید و فردای روسیه هستند؛ نوجوانان و جوانانی که پس از ولادیمیر پوتین، آینده روسیه را شکل می‌دهند. این‌ها افرادی هستند که در رژیم پوتین به دنیا آمدند و بزرگ شدند. افرادی که شخص دیگری به‌جز پوتین را در قدرت ندیده‌اند.

زمانی که در رویدادهای "روسیه آزاد" در سراسر کشور شرکت می‌کنم، این نکته را به خود یادآوری می‌کنم. وقتی برای آن‌ها سخنرانی می‌کنم، باید به خود یادآوری کنم که آن‌ها چیزی جز پوتین را به خاطر نمی‌آوردند. این نسل هستند که بی‌وقفه می‌گویند "کافی است." پوتین گزینه‌های زیادی برای مقابله با آن‌ها ندارد. زمانی که به چهره‌هایشان نگاه می‌کنم، به آینده روسیه امیدوار می‌شوم.

* فکر می‌کنید از محبوبیت پوتین کم شده یا مردم جرئت بیشتری برای اعتراض پیداکرده‌اند؟

فکر می‌کنم صحبت از محبوبیت یا نظرسنجی از مردم در حکومت‌های مستبد بی‌معنی است. تصور کنید: یک روس هستید که در آپارتمان خود نشسته‌اید و از همه‌چیز در کشورتان خبردارید، می‌دانید مخالفان پوتین خائن و عوامل خارجی خوانده می‌شوند، می‌دانید مردم برای دیدگاه‌های سیاسی خود زندانی می‌شوند، در تظاهرات مسالمت‌آمیز کتک می‌خوردند و دستگیر می‌شوند. سپس فردی که ادعا می‌کند از سازمان نظرسنجی است درب خانه‌تان را می‌زند و می‌پرسد: "آیا از ولادیمیر پوتین حمایت می‌کنید؟" چه جوابی باید داد؟ این نظرسنجی کاملاً بی‌معنی است.

راه بهتری برای قضاوت درباره دولت‌ها وجود دارد: اقداماتشان. می‌گویند بر اساس نظرسنجی‌ها از مقبولیت 86 تا 90 درصدی برخوردارند. واقعاً؟ اگر این‌طور است چرا در انتخابات دست‌کاری می‌کنید؟ چرا مردم را برای دیدگاه سیاسی‌شان زندانی می‌کنید؟ چرا تظاهرات مسالمت‌آمیز را برهم می‌زنید؟ نه، این رفتار دولتی ضعیف است که از استحکام موقعیت خود مطمئن نیست. فکر می‌کنم این شیوه برای ارزیابی پوتین بهتر باشد. وقت آن رسیده رسانه‌های جهان از کلمه کلیشه‌ای "محبوب" برای توصیف پوتین دست‌بردارند.

اعتراضات گسترده ماه مارس در 84 شهر مختلف رخ داد. در اکثر این شهرها تظاهرات "غیرقانونی" اعلام‌شده بود و مقامات به‌وضوح اعلام کردند که شرکت در آن‌ها سبب دستگیری و اتهامات قانونی می‌شود. اما بازهم مردم به خیابان‌ها رفتند. می‌بینیم که علاقه شهروندان روسیه به ایستادگی برای حقوقشان قوی‌تر از ترس شده است. به عقیده من، این یک نقطه عطف است.

* چرا مردم دارند به این مفهوم از شهروندی می‌رسند؟

همه می‌خواهند در آزادی، شأن و احترام و در حاکمیت قانون زندگی کنند. در رژیم پوتین هیچ‌یک از این‌ها را نداریم. مردم اساساً حق انتخاب حکومت خود را ندارند. حتی نمی‌توانند بدون ترس انتقادهایشان را بیان کنند. 18 سال است که مردم این‌گونه زندگی کرده‌اند.

اکنون جوانان و مردمی که سفر می‌کنند و کشورهای دیگر را می‌بینند، دست به اعتراض زده‌اند. زیرا می‌بینند که کشورهای دیگر با شهروندانشان با عزت و شرافت رفتار می‌کنند.

پوتین قادر خواهد بود برای مدت کوتاهی شرایط را کنترل و مردم را سرکوب کند. اما به نقطه‌ای خواهیم رسید که دیگر سرکوب‌ها مؤثر نخواهند بود. زیرا زمانی که این جریان به یک موج تبدیل شود، دیگر نمی‌توانند با آن مقابله کنند.

* شخصاً برای شما، ترس چه تأثیری بر ابراز عقایدتان دارد؟ آیا تغییری در شما ایجاد کرده است؟ هر روز چگونه بر ترس خود غلبه می‌کنید؟

خب من هم یک انسان عادی هستم. مسلماً بسیار ناراحت‌کننده است که در دو سال 2 بار قصد کشتنت را کنند. اما به کار خود ادامه می‌دهیم. باید به خاطر آینده کشور به کار خود ادامه دهیم. در قبال کشور خود وظیفه‌داریم؛ اگر ستمی را ببینیم و به آن اعتراض نکنیم، خود نیز در آن شریکیم.

بهترین هدیه به رژیم پوتین، تسلیم شدن و فرار کردن است. اما چنین کاری نمی‌کنیم. مطمئناً این مبارزه آسان نخواهد بود، اما باید ثابت‌قدم باشیم. مطمئنم درنهایت پیروز خواهیم شد، زیرا حق با ماست.

منبع: نیوزویک

ترجمه: وب‌سایت فرارو


مجله خواندنی ها
مجله فرارو