bato-adv
کد خبر: ۳۱۹۴۶۰

هزینه‌ای که اصولگرایان بخاطر تقابل با روحانی دادند

تاریخ انتشار: ۱۲:۳۸ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۶
حسن روحانی وقتی در سال ۱۳۹۲ به میدان رقابت انتخابات ریاست جمهوری آمد، اصولگرایان با اتخاذ شیوه‌های تبلیغاتی، با سرعتی وصف ناپذیر به سمت شکست مطلق در انتخابات حرکت کردند.

به گزارش ۲۴ آنلاین، روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز، نماینده مجلس خیرگان،نماینده رهبری در شورای عالی دفاع (و بعدا شورای عالی امنیت ملی) بیشترین سابقه اش در اردوگاه اصولگرایی تعریف می شد، اما درک ناقص اصولگرایان از این موضوع، عملا باعث شد نامزدی را که می توانستند با حمایت از او، تشکیلات ورشکسته خود را سامان دهند، دو دستی تقدیم رقیب کنند . بدتر آنکه پس از این اقدام ناشیانه، در برابر او ایستادند و همه لجستیک خود را برای تخریب و ناسزاگویی به او بسیج کردند.

اصولگرایان که از ۲۰سال پیش تاکنون ، اشتباهات زنجیره ای خود را تکرار می کنند در سال ۸۴ با راهبری یک تشکیلات متشتت و پراکنده،عملا به مجیزگوی محمود احمدی نژاد تبدیل شدند و او به راحتی توانست از این جریان سیاسی پرسابقه کولی بگیرد و نهایتا هم با تحقیر آنها،دستمزد حمایتهای شان را کف دست شان بگذارد.

اصولگرایان بعد از ۱۳۸۴ اختیار خود را به افرادی دادند که از کمترین هوش و کیاست سیاسی برخوردار بودند و به همین دلیل در هیچیک از کنش های سیاسی مهم سالهای اخیر، ابتکارعمل را در دست نداشتند. شاید اگر عدم تایید صلاحیتهای نسبتا گسترده در انتخابات دو دوره اخیر مجلس نبود، اصولگرایان به سوته دلانی افسرده و دچار یاس مطلق سیاسی و روحی تبدیل می شدند.

از سویی اصولگرایان اگر در سال ۱۳۹۲کمترین شم سیاسی می داشتند، صرفا به بهانه حمایت آیت الله هاشمی از حسن روحانی، از او دست نمی کشیدند و سرمایه خود را خرج چند کاندیدایی که شکست شان از ابتدا محرز بود، نمی کردند.

در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز، اصولگرایان همان اشتباه ۴سال پیش خود را با درجه سنگین تری تکرار کردند.آنها با راه انداختن دکان سیاسی"جمنا" که اکثر دست اندرکارانش، عوامل اصلی شکست های پیاپی اصولگرایان بودند، پای در راهی گذاشتند که برخی از هم جناحی های خودشان آن را محکوم به شکست می دانستند. با این حال حمایت همزمان از رئیسی و قالیباف را در برنامه خود قرار دادند و در روزهای پایانی با صدور فرمان"کنارکشیدن" به قالیباف، همه تخم مرغهای خود را در سبد رئیسی گذاشتند.

پرواضح بود حتی اگر رئیسی رئیس جمهور می شد، عملا فرمان ریاست جمهوری در دست دیگران قرار می گرفت و نقش او،عملا به اندازه ماشین امضا تنزل می یافت. شاید هدف برخی سران بی تدبیر اصولگرا همین هم بود. این را می توان از آنجا استنباط کرد که قطعا جناح اصولگرا می دانست، رئیسی نه به لحاظ سابقه و نه به لحاظ توان، در حد و قواره پست ریاست جمهوری نیست.

اصولگرایان اگر بجای تخریب روحانی و گسیل همه امکانات حکومتی و غیرحکومتی برای پیروزی رئیسی، تدبیر به خرج می دادند و با روحانی وارد مذاکره می شدند، الان هم سهم قابل قبولی می داشتند و هم جایگاه شان در حد یک "نق زن سیاسی" افول نمی کرد.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو