bato-adv
کد خبر: ۲۹۳۸۹۵
فرزند آیت‌الله مهدوی‌کنی، جدیدترین عضو جامعه روحانیت

پسر، عضو تشکیلات پدر شد

آنها باز هم اضافه مي‌شوند. همين سه ماه پيش بود شش عضو جديد به جامعه روحانيت مبارز اضافه شدند. اما حالا خبر رسيده كه باز بر تعدادشان افزوده مي‌شود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۰۶ آبان ۱۳۹۵
آنها باز هم اضافه مي‌شوند. همين سه ماه پيش بود شش عضو جديد به جامعه روحانيت مبارز اضافه شدند. اما حالا خبر رسيده كه باز بر تعدادشان افزوده مي‌شود.

به گزارش شرق، مردادماه جلسه جامعه روحانيت مبارز با حضور اعضاي جديد يعني آیات و حجج‌ اسلام سیدجمال‌الدین دین‌پرور، مدیر بنیاد بین‌المللی نهج‌البلاغه، محمدی‌عراقی‌، عضو خبرگان، محمدتقی رهبر، امام‌ جمعه موقت اصفهان، آل‌هاشم، امام جمعه موقت تبریز، محسن قمی، نماینده خبرگان و منتظری، دادستان کل کشور برگزار شد.

اما ديروز حجت‌الاسلام ابراهیمی به فارس گفته است كه شورای مرکزی ما درحال‌حاضر ٢٧ عضو دارد که به دلیل حضور‌نیافتن برخی افراد و فوت‌شدن برخی از اعضا لازم است همچنان افرادی به شورای مرکزی اضافه شوند.

تا جايي كه حجت‌الاسلام سعید مهدوی‌کنی، فرزند آيت‌الله مهدوي‌كني كه از سوي آيت‌الله صادق لاريجاني به سمت رياست دانشگاه امام صادق منصوب شده، هم روز سه‌شنبه به تركيب جامعه روحانیت اضافه شد. اين البته سومين‌بار است كه در چهار سال گذشته، جامعه روحانيت مبارز تصميم به تغيير و تحول مي‌گيرد. سال ٩١ اعلام شد جامعه روحانيت مبارز به دلايل مختلفي تصميم بر افزايش اعضاي شوراي مركزي خود با هدف جوان‌گرايي و تجديد قوا گرفته است.

اختلافات درون جامعه روحانيت
غيبت دائمي ناطق‌نوري، هاشمي‌رفسنجاني، حسن روحاني و امامي‌كاشاني در جامعه روحانيت و همچنين فوت برخي افراد از جمله آيت‌الله مهدوي‌كني اين سنتي‌ترين تشكل روحاني را با مسئله‌اي جدي روبه‌رو كرده است. مسئله‌اي كه به نظر مي‌رسد با وجود برخي اختلافات درون اين نهاد، لزوم افزودن افراد جديد به آن را توجيه مي‌كند. ناطق‌نوري از انتخابات ٨٤ و زماني كه رياست شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب را بر عهده داشت، با جامعه روحانيت به اختلاف خورد.

جامعه روحانيت تا پيش از آن نقش محوري را در همه انتخابات‌ها برعهده داشت اما از آن زمان به بعد اين نقش برعهده افراد يا جريان‌هاي ديگر افتاد. طبق سخناني كه اخيرا مصباحي‌مقدم بر زبان رانده، آيت‌الله مهدوي‌كني از اينكه ناطق شخصا و رأسا هدايت جريان انتخابات سال ٨٤ را برعهده گرفته بود، خرسند نبودند. از سويي آيت‌الله مهدوي‌كني متمايل به علي‌اكبر ولايتي بوده است اما ناطق‌نوري با علي لاريجاني همراهي بيشتري داشته است. تا جايي كه نامزد اصلي اصولگرايان هم در نهايت علي لاريجاني شد. بعد هم بر سر مناظره‌هاي معروف سال ٨٨ و دلخوري از صحبت‌هاي احمدي‌نژاد و سكوت جامعه روحانيت مبارز در برابر آن گفته‌ها، ترك جامعه روحانيت كرد.

هاشمي‌رفسنجاني هم از سال ٨٤ به بعد ديگر در جلسات جامعه روحانيت شركت نكرده است. روحاني هم گفته مي‌شود كه به علت مشغله‌هاي رياست‌جمهوري ديگر در جلسات حضور ندارد؛ اگرچه گفته مي‌شود كه تا پيش از آن هم حضور چندان منظمي نداشته است. بعدا هم بر سر انتخابات مجلس خبرگان گذشته و قرارگرفتن نام هاشمي درون فهرست جامعه روحانيت و همچنين اخيرا بر سر اينكه آيا روحاني گزينه انتخاباتي جامعه روحانيت براي سال ٩٦ هست يا نه، بازهم اختلافات جديد هويدا شد.

عده‌اي درون جامعه روحانيت مبارز مخالف قرارگرفتن نام هاشمي در فهرست جامعه روحانيت براي مجلس خبرگان بودند اما در نهايت با رأي‌گيري، اكثريت رأي به بودن هاشمي دادند. حالا هم عده‌اي درون جامعه روحانيت مبارزه مخالف طرح نام روحاني به عنوان يكي از گزينه‌هاي احتمالي انتخابات آينده رياست‌جمهوري به عنوان نامزد جامعه روحانيت يا حتي فراتر از آن به عنوان نامزد اصولگرايان هستند.

دو طيف و چهار لايه
درحال‌حاضر درون جامعه روحانيت مبارز دو طيف وجود دارد. اين طيف‌بندي براساس نزديكي يا دوري به جريان اعتدال تعريف مي‌شود. بخشي كه به هاشمي‌رفسنجاني، روحاني و حتي ناطق‌نوري (يعني چهره‌هاي شاخص اما غایب اين نهاد) نزديك است و طيفي كه تمايل به دوري از اين افراد دارد.

به جز اين طيف‌بندي دوبخشي، مي‌توان در يك نگاه عمقي‌تر از يك لايه‌بندي چهارقسمتي در جامعه روحانيت مبارز نام برد. نخست لايه غيرسياسي است كه عمدا غيرفعال و حاشيه‌نشين است،

لايه دوم را مي‌توان متمايل به هاشمي‌رفسنجاني دانست كه گاهي هم‌فكري‌هاي نزديكي نيز با جريان اصلاحات دارند كه از افرادي مانند سيدرضا اكرمي، دعاگو، علي‌اكبر ناطق‌نوري، حسن روحاني، ابوالحسن نواب در اين ارتباط نام برده مي‌شود.

لايه سوم لايه اكثريت را شامل مي‌شود كه از اصولگرايان ميانه‌رو تشكيل شده است كه از جمله آنها مي‌توان به افرادي مانند سيدرضا تقوي، مصباحي‌مقدم، ابوترابي‌فرد، پورمحمدي، موحدي‌كرماني و... نام برد.

لايه چهارم نيز افرادي هستند كه بعضا ديدگاه‌هاي نزديك به جبهه پايداري دارند كه تحليلگران در اين ارتباط اسامي افرادي مانند احمد سالك و شجوني را ذكر مي‌كنند كه البته در انتخابات مجلس نهم اين افراد همسو با ديگر اعضاي جامعه روحانيت از فهرست جبهه متحد اصولگرايان حمايت كردند.

هرگونه ورود افراد جديد به دايره شوراي مركزي جامعه روحانيت مي‌تواند روي اين طيف‌بندي يا لايه‌بندي اثر بگذارد. شش عضوي كه مردادماه به جامعه روحانيت اضافه شدند، بيشتر به لايه سوم يا حتي دوم درون جامعه روحانيت مبارز نزديك بودند تا لايه چهارم، تا جايي كه مثلا در جريان انتخابات مجلس خبرگان، حجت‌الاسلام محسن قمي در فهرست منسوب به هاشمي‌رفسجاني يا خبرگان مردم هم قرار گرفت.

اينكه اعضاي جديدي كه حجت‌الاسلام ابراهيمي از آن خبر داده، داراي چه تركيب فكري- سياسي‌اي باشند، مي‌تواند روي تركيب نهايي درون جامعه روحانيت مبارز و اينكه بازي به نفع كدام لايه تمام شود، اثر بگذارد. به نظر مي‌رسد حجت‌الاسلام سعيد مهدوي‌كني هم در اين ميان به لايه سوم نزديك‌تر باشد تا لايه چهارم. تا اينجاي كار لايه چهارم هنوز از قدرت و قوت زيادي درون جامعه روحانيت مبارز برخوردار نيست.

نگاهي به تاريخچه جامعه روحانيت مبارز
اعضاي مؤسس جامعه روحانيت مبارز عبارت بودند از شهيد بهشتي، شهيد مطهري، شهيد باهنر، آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي، آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، آيت‌الله سيدعبدالكريم موسوي‌اردبيلي، آيت‌الله محمدرضا مهدوي و آيت‌الله محمدعلي موحدي‌كرماني؛ گرچه بر اساس شواهد تاريخي بيانيه‌هاي اين تشكل در زمان قبل از انقلاب با امضاي حدود ٦٠ روحاني منتشر مي‌شد.

با پيروزي انقلاب اسلامي اعضاي اين جامعه در قواي قضائيه،‌ مقننه و مجريه وارد شدند و مسئوليت‌هاي مهمي را برعهده گرفتند، به نحوي كه اين تشكل در تثبيت نظام نوپاي اسلامي فعاليت و نقش گسترده‌اي داشت. از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون در چهار نوبت اين تشكل روحاني براي خود اساسنامه تدوين كرد و قلمرو فعاليت آن تغيير يافت.

طبق اولين اسا‌سنامه جامعه روحانيت، زماني كه هنوز قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تهيه و تدوين نشده بود، قلمروي فعاليتش كل كشور بود و اساسنامه اين تشكل به گونه‌اي تنظيم شده بود كه كاركرد بسياري از دستگاه‌هاي دولتي در ساختار تشكيلاتي آن در نظر گرفته شده بود. اساسنامه اول جامعه روحانيت به تصويب مجمع عمومي جامعه روحانيت متشكل از علماي مبارز تهران نرسيده بود و جنبه‌ موقتي داشت، اما قلمرو فعاليت آن همان‌طور كه ذكر شد، كل ايران اسلامي را شامل مي‌شد.

با تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي، شكل‌گيري اولين مجلس شوراي اسلامي و برگزاري اولين دوره انتخابات رياست‌جمهوري، دومين اساسنامه جامعه روحانيت با عنوان اساسنامه جامعه روحانيت تهران تهيه و تنظيم شد و حوزه فعاليت اين تشكل روحاني به شهر تهران محدود شد.

اين امر به درخواست امام خميني(ره) انجام شد و پيش‌نويس اين اساسنامه از سوی آيت‌الله دكتر بهشتي و آيت‌الله عميد زنجاني تهيه شد و به تصويب شوراي مركزي جامعه روحانيت رسيد؛ البته بر اساس اسناد تاريخي، ‌اين اساسنامه نيز موقتي بود و به تصويب مجمع عمومي جامعه روحانيت نرسيد.

اساسنامه سوم جامعه روحانيت مبارز در ٢٩ مرداد ١٣٧٥ نوشته شد و قلمروي فعاليت اين تشكل از سطح شهر تهران به سطح استان تهران گسترش يافت. بر اساس اين اساسنامه، جامعه روحانيت تنها در استان تهران فعاليت رسمي و تشكيلاتي داشت و اين فعاليت‌ها از سوی دفتر مركزي و چند دفتر فرعي در مناطق مختلف تهران هدايت و اداره مي‌شد.

 اين تشكل در سطح شهرستان‌هاي تهران شعبه و دفتري نداشت اما ارتباط آن با شهرستان‌هاي استان تهران از طريق روحانيون موجه، حوزه‌هاي علميه و ائمه جمعه صورت مي‌گرفت و به طور مشخص و دقيق‌تر در سطح شهرستان‌هاي استان تهران، امام جمعه هر شهرستان به صورت غيررسمي در حكم رابط جامعه روحانيت با آن شهرستان به حساب مي‌آمد.

در سال ١٣٨٦ بار ديگر اساسنامه جامعه روحانيت مبارز تغيير كرد؛ طبق ماده ٢ اين اساسنامه كه به تصويب شوراي مركزي آن رسيده، مركز جامعه در تهران است و در مراكز استان‌ها و شهرستان‌ها مي‌تواند شعبه داشته باشد. مكان‌هاي فعاليت جامعه روحانيت عمدتا در مساجد، حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌ها متمركز است؛ طبق ماده ١٠ و ١١ اساسنامه چهارم اين تشكل، شوراي مركزي اين جامعه از بين علما و روحانيوني كه داراي شرايط مشخصي باشند، انتخاب مي‌شوند.

 آيت‌الله مهدوي‌كني كه از اعضاي مؤسس اين تشكل روحاني است، در تاريخ ١٠ آبان ١٣٦٠ به عنوان دبيركل اين تشكل انتخاب شد و تا سال ١٣٧٥ عهده‌دار اين مسئوليت بود ولي در اين سال بنا بر دلايلي از جمله بالارفتن سن از اين سمت استعفا داد و آيت‌الله امامي‌كاشاني دبيركل اين تشكل روحاني شد اما با پذيرفته‌نشدن استعفای آيت‌الله مهدوي‌كني و اصرار شوراي مركزي، مجددا وي در اين سمت ابقا شد. بعد از درگذشت ايشان آيت‌الله موحدي‌كرماني به جاي ايشان انتخاب شد.

قريب به اتفاق اعضاي مؤسس جامعه روحانيت مبارز در اوايل انقلاب به شهادت رسيدند كه از آن ميان مي‌توان به علامه استاد آيت‌الله مرتضي مطهري، آيت‌الله بهشتي، حجت‌الاسلام‌و‌المسلمين باهنر اشاره كرد، تعداد ديگري از اعضاي شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز نيز در سال‌هاي پس از انقلاب به شهادت رسيدند كه از جمله مي‌‌توان به حجت‌الاسلام‌و‌المسلمين شاه‌آبادي، آيت‌الله دكتر مفتح و حجت‌الاسلام شيخ‌فضل‌الله محلاتي اشاره كرد.

تعدادي از اعضاي شوراي مركزي اين تشكل نيز به دلايل مختلف از عضويت در اين تشكل استعفا دادند كه از جمله مي‌توان به آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اشاره كرد كه در سال ٦٨ به صورت رسمي از جامعه روحانيت مبارز كناره‌گيري كرد،‌ آيت‌الله موسوي‌اردبيلي و حجت‌الاسلام‌والمسلمين علي سعيدي نيز از جمله اين افراد هستند؛ علي سعيدي پس از اينكه از سوي مقام معظم رهبري در نيمه دوم سال ٨٤ به سمت نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران منصوب شد، از عضويت در اين جامعه كناره‌گيري كرد و اين افراد غير از كساني هستند كه در سال ١٣٦٧ با كسب مجوز و تأييد حضرت امام خميني(ره) ضمن انشعاب از جامعه روحانيت، تشكل روحاني ديگري به نام مجمع روحانيون مبارز را تشكيل دادند.

جامعه روحانيت مبارز از ابتداي فعاليت خود تاكنون با دو انشعاب روبه‌رو شده كه انشعاب اول آن، تأسيس حزب جمهوري اسلامي ايران و تحت‌الشعاع قرارگرفتن فعاليت‌هاي آن بود. ولي بعد از ايجاد اختلافاتي در درون حزب جمهوري اسلامي و درخواست آيت‌الله خامنه‌اي و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني دو عضو برجسته حزب جمهوري، از امام مبني بر موافقت ايشان با تعطيلي موقت حزب، اين حزب با موافقت ايشان در تاريخ ١١ خرداد ١٣٦٦ تعطيل شد؛ با تعطيل‌شدن آن، جامعه روحانيت مبارز فعال‌تر شد اما باز هم به مرور زمان با چالش ديگري از جمله اختلافات ناشي از مباحث نظري و اجرائي و اختلاف نظر بر سر معرفي نامزدهاي مجلس درون خود مواجه شد و اين باعث انشعاب ديگري در آن شد.

٦٠نفري كه اعلاميه‌هاي جامعه روحانيت مبارز را قبل از پيروزي انقلاب اسلامي امضا مي‌كردند، داراي يك سليقه و روش نبودند و اختلاف بر سر چگونگي تحقق اسلام در جامعه با برداشت‌هاي متفاوتي در اين تشكل روبه‌رو بود.

به موازات تشديد اختلافات درون جامعه روحانيت مبارز، سه نفر از اعضاي شوراي مركزي آن يعني حجت‌الاسلام‌و‌المسلمين كروبي، دعايي و حيدرعلي جلالي‌خميني احساس كردند كه امكان فعاليت با ديگر اعضاي جامعه روحانيت را تحت يك تشكل واحد ندارند؛ به همين دليل در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراي اسلامي در فروردين ماه ١٣٦٧ اين افراد ضمن انشعاب از تشكل قبلي خود به همراه تعداد ديگري از اعضاي روحانيون كه عمدتا از اعضاي دفتر حضرت امام بودند و با موافقت حضرت امام تشكل جديد روحاني به نام روحانيون مبارز تهران را كه بعدها به عنوان مجمع روحانيون مبارز معروف شد، ايجاد كردند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو