bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۵۸۸۱۰

اقتصاد مقاومتی و توقع سه هزار میلیاردی صداوسیما!

احسان رستگار
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۶ - ۲۳ دی ۱۳۹۴
احسان رستگار؛ چند روز پیش، مشروح صحبت های رئیس محترم سازمان صدا و سیما در دیدار با مخبرین کمیسیون های مجلس شورای اسلامی منتشر شد. محمد سرافراز در بخشی از صحبت هایش گفت:

دولت در سال جاری حدود 1000 میلیارد تومان کمک مالی در ردیف بودجه جاری به رسانه‌ملی می‌کند، در حالی که خرج ما بیش از 3000 میلیارد تومان است که بخشی از آن بدهی‌هایی است که از گذشته بر دوش رسانه مانده است.

حقوق کارکنان و بازنشستگان رسانه بیش از 1400 میلیارد تومان است و کمک‌های دولت حتی به تامین حقوق کارکنان نیز نمی‌رسد. این در حالی است که حقوق کارکنان دولت به‌صورت جداگانه و مستقیم از سوی دولت پرداخت می‌شود و بودجه جاری اختصاص یافته به دستگاه‌ها صرف پرداختن به مأموریت آن دستگاه‌ها می‌شود، در حالی که برای صداوسیما حقوق کارکنان نیز در همان بودجه‌ای که اختصاص می‌یابد، دیده شده است.

پیرو مباحث مطروحه توسط سرافراز، ذکر نکات زیر مفید به نظر می رسند:

۱- در ۶ ماه انتهایی دوره ی دوم ریاست عزت الله ضرغامی بر صدا و سیما، مصاحبه هایی از افراد مختلف دولت یازدهم علیه مدیریت ضرغامی و رویکرد سازمان در مورد دولت انجام می شد؛ از حسام الدین آشنا به عنوان نماینده ی دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما گرفته تا حجت الاسلام علی یونسی، دستیار ویژه ی رئیس جمهور. ادعای دولتی ها این بود که صدا و سیما اپوزیسیون دولت شده و مدام از دولت انتقاد می کند.

مخلص کلامشان این بود که اگر بنا باشد صدا و سیما این گونه ادامه دهد، آب دولتی ها با سازمان به یک جو نمی رود. اعتراض دولتی ها واقع بینانه بود ولی به حق نبود؛ برنامه هایی که صریحا عملکرد دولت را صریح و تند نقد می کردند، از همان ابتدای استقرار دولت یازدهم، در صدا و سیما آغاز شده بود و اصطلاحا سازمان، شمشیر را از رو برای دولت بسته بود و در کنار تبلیغ و پوشش رسانه ای عملکرد دولت، برخی عملکردهای دولت را در برنامه های مختلف، بی تعارف نقد می کرد.

این حق رسانه ی ملی و عمل به آزادی بیان است که دولت یا هر نهاد و سازمانی را نقد کند، ولی این رفتار سازمان قطعا در دولت های قبل، مسبوق به سابقه نبود، جز پس از خانه نشینی و اعتراض رئیس جمهور سابق به حکم حکومتی ولی فقیه در فروردین ۹۰. عملا رفتار صدا و سیما با دولت یازدهم، از ابتدا، شبیه رفتارش با احمدی نژاد در دو سال انتهایی ریاست جمهوری اش بود. آن چه به حق نزدیک تر است، این است که صدا و سیما همواره منتقد اشتباهات هر دولتی و مشوق تصمیمات درست هر دولتی باشد.

به این ترتیب، منطقی است که دولت، تمایلی نداشته باشد که علاوه بر آن چه قانونا مکلف است، به سازمانی کمک کند که بناست علیه خودش کوک شود و ریاست سازمان به همین که بودجه ای که باید از جانب دولت در اختیارش قرار گیرد، تماما پرداخت می شود و مانند شهرداری تهران، همیشه طلبکار از دولت نیست، کفایت کند.

نه می شود گفت که صدا و سیما حق انتقاد از دولت را ندارد و نه می توان به دولت گفت که رسانه ی منتقدش را بیش از حد وظیفه اش تقویت کند.

۲- رئیس صدا و سیما، از معدود سمت های بسیار حساس و عالی رتبه ی نظام است که مستقیما توسط شخص ولی فقیه و بدون دخالت رای مردم منصوب می شود و بدین ترتیب، بیش از هر مسئول دیگری، موظف است که دنبال کننده ی مطالبات رهبری باشد. یکی از مهم ترین درخواست های رهبر انقلاب در سال های اخیر از تمامی مسئولان نظام، تحقق اقتصاد مقاومتی بوده است.

حال که صدا و سیما از نظر مالی به مشکل برخورده، می تواند از این تهدید به عنوان فرصت استفاده کند؛ به این ترتیب که به جای این که توقع داشته باشد تا دولت، کل مخارج سه هزار میلیاردی اش را تامین کند، عملا و واقعا دست به چابک سازی سازمان بزند.

یکی می گوید ۵۰ هزار کارمند،‌ دیگری می گوید ۲۵ هزار کارمند و آن یکی می گوید، جدیدا شده ۳۸ هزار و ۵۰۰ کارمند. این ها آمار کارمندان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستند. صدا  و سیما، حدود ۲۰ شبکه ی ملی، حدود ۱۱ شبکه ی برون مرزی و حدود ۳۴ شبکه ی استانی، یعنی به عبارتی حدود ۶۵ شبکه، ذیل سازمان عریض و طویل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تعریف می شوند.

از مهم ترین ویژگی های سازمان، این است که در همه ی ابعاد، ویژگی های قابل شمارشش، تخمینی و حدودی است؛ بس که حساب در رفته و حتی مدیران سازمان هم ممکن است آمار دقیق بودجه، مخارج، تبلیغات، تعداد شبکه ها و مابقی ویژگی های کمی سازمان را نتوانند در حافظه شان ذخیره کنند.

آیا وقت آن نشده تا ریاست سازمان، از همین فرصت کمبود بودجه، برای چابک سازی و کوچک کردن کمی صدا و سیما و افزایش کیفیت تولیداتش بپردازد؟ همین صدا و سیما با همین بودجه و امکانات، از مجهزترین و فربه ترین حجم منابع انسانی مراکز چند رسانه ای جهان به شمار می رود، اما آیا افزایش بودجه و تعداد شبکه ها و تعداد کارمندانش، از آغاز تا کنون، با درصد جذب مخاطبش تناسبی داشته است؟ آیا رواست که چنین سا

زمانی، نتواند حتی نیمی از مردم را مشتری و تماشاگر ثابتش کند؟ پس به نظر می رسد اساسا عواملی فراتر و ورای ردیف بودجه، در عمل، باعث کارآمدی و جذب و حفظ مخاطب می شود؛ عواملی مانند کیفیت و جذابیت برنامه های تولیدی و رویکردهایی مانند ضدزنده نکردن برنامه های سیاسی و جذاب سازمان و صداقت بیشتر بخش های خبری با مردم.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو