bato-adv
کد خبر: ۲۵۵۴۹۹

روابط ایران و روسیه؛ فصل برابری و اتحاد

احسان اقبال سعید
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۴ - ۲۲ آذر ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- احسان اقبال سعید؛ سفر ولادیمیر پوتین برای شرکت در نشست سران گازی دنیا و دیدار خاصش با رهبر معظم انقلاب نمایانگر آغاز و تداوم فصل نویی از روابط فیمابین است روابطی که شاید به تمامی با گذشته تاریخی روابط دو کشور دیگرگون باشد و نوید ارتباطی برابر و نگاه به یکدیگر از موضع متحدینی هم سنگ که روابطشان دارای ارزش بالایی است را بدهد.

در این میان برخی ماندگان در تاریخ و یا بدبینان با یاداوری پیشینه تاریخی روابط ایران با روسیه تزار  و خلفش شوروی سابق به این رابطه با شک و تردید مینگرند.

آنان به یاد می آورند که چگونه پس از منهزم شدن صفویه با یورش افاغنه روسهای تزاری همواره چشم طمع به ایران داشته اند و اوج این طمع مصادف است با حضیض کم سابقه ایران در دوران قاجار.

دورانی که که ایران آنچنان در مقابله با روسها درمانده میشود که تن به معاهدات ننگین گلستان و ترکمنچای میدهد و بخشهایی از مام وطن هم به کام روسها میرود و یا معاهده ی آخال در عصر ناصری که مرزهای شمال شرق ایران را بازهم محدود تر میکند و شاید اوج آن قرداد 1907 میان روسیه و بریتانیا که عملا ایران را میان خود تقسیم میکنند.

در دوران شوروی علیرغم تمام شعارهای جذاب همسایه سوسیالیست قضیه فرقه دموکرات آذربایجان و تلاش مستمر برای تجزیه ایران در کارنامه ی همسایه شمالی  موجود است.

در تمام دوران پهلوی پدر و پسر همواره ترس از همسایه شمالی در میان شاه و کارگزارانش بشدت وجود داشت که باید ریشه اش را در خاستگاه غیر مردمی هر دو شاه سلسله پهلوی دانست که یکی با کودتا آمد و دیگری با کودتا در بیست و هشت مرداد به قدرت بازگشت.

اما حکایت روابط ایران با شوروی و وارث آن روسیه در دوران پس از انقلاب حکایت و جنسی دیگر داشت

انقلاب اسلامی که شعارش در سیاست خارجی نه شرقی و نه غربی بود به دنبال یک رابطه برابر با تمام دنیا فارغ از سلطه گری و سلطه پذیری بود و شوروی به عنوان ابرقدرت شرق هم از این قاعده مستثنا نبود.

حوادثی چون دستگیری سعادتی عضو سازمان مجاهدین خلق و منافقین بعدی که رابط و جاسوس سفارت شوروی بود و پرونده سرلشگر مقربی سر جاسوس شوروی در زمان پهلوی را برای شورویها میبرد و همینطور برخورد با اعضای ارشد حزب توده به جرم تلاش برای جاسوسی و براندازی نشان داد که حکومت انقلابی اگر در وضعیت غرب ستیزی است برنامه ای برای باج دادن و نزدیکی به شرق هم ندارد.

بطور کلی در دهه اول انقلاب که مصادف با دهه پایانی عمر شوروی هم بود عواملی چند مانع گسترش روابط فیمابین ایران و شوروی شدند از جمله تفاوت ماهیت بنیادی حکومت در دو کشور، جمهوری اسلامی یک حکومت انقلابی دینی برآمده از یک جنبش اسلامی بود که رهبریش را یک مرجع تقلید شیعه بر عهده داشت و حکومت شوروی که حکومت کمونیستی و خداناباور که این تضاد بنیادین مانع از بسط روابط میشد و دیگر جنگ ایرا ن با عراقی که در تقسیمات آنروزگار در اردوگاه شرق احصا میشد.

هرچند غرب هم در اهدای تسلیحات به آن دست و دلبازی بیشمار داشت اما روابط نزدیک نظامی و مستشاری عراق و شوروی برای مقامات ایران قابل قبول نبود.

اما تحولات پس از فروپاشی شوروی و پس از جنگ در ایران بستر را برای نوع دیگری از روابط مهیا کرد.

در روسیه در دوران پسا شوروی و عصر یلتسین عصر بی ثباتی و غرب گرایی است عصری که روسیه تبدیل به یک کشور غربگرای درجه دوم میشود و اقتصاد نابسامان و نارامی های داخلی عملا روسیه را بعنوان یک قدرت تاثیر گذار به محاق برده بود.

اما ظهور پوتین آغاز عصر دیگری است عصری که با بازسازی اقتصادی روسیه و پر کردن خلاء های امنیتی عملا عصر باززایی روسیه است.

عصری که در سالهای ابتدایی قرن جدید آغاز میشود و روسیه به پا خواسته با بازیابی غرور تاریخی اش بار دیگر در مقابل فزون خواهی های بی پایان غرب که با انقلابهای رنگی تا کنار مرزهای روسیه هم آمده است اما روسیه با نشان دادن مشت آهنین در گرجستان و برجی جمهوریهای جداسر ضرب شصت به غرب نشان می دهد و غرب هم یارای مقابله ندارد.

قضیه اکراین و دخالت روسیه به نفع روس تباران و جدایی کریمه در عین بی عملی غرب بار دیگر اقتدار روسیه و کوتاه آمدن غرب و ناتو در مقابل دست برتر بار دیگر عزم روسیه برای اثبات قدرتش را به رخ کشید

وقوع بیداری اسلامی یا تعبیر غربی اش بهار عربی اینبار روسیه را متوجه خاورمیانه کرد. جاییکه پس از فروپاشی شوروی سابق عملا حضور و نقش آفرینی نداشتند.

در ابتدای امر روسها در قضیه لیبی دچار بازی خوردگی از غرب شدند و عملا زمین بازی را وانهادند اما وقتی در مصر مرسی برآمده از کودتا برای یک مانور سیاسی را مسکو را در پیش گرفت او را گرم گرفتند تا به نوعی به نوبرآمدگان خاورمیانه نشان بدهند برخلاف آمریکاییها متحد قابل اعتنایی هستند

اما قضیه به سوریه که رسید حکایت برای روسها متفاوت تر و جدی تر بود از آنجا که سوریه از عهد اسد پدر در اردوگاه شرق تعریف میشد و عملا تنها پایگاه باقیمانده روسها در شرق مدیترانه بود روسها اینبار نمی خواستند بازی غرب را بخورند.

اما ایران قبل از آنها حساسیت موضوع را درک کرده بود و بعنوان تنها قدرت موتلف واقعی در کنار اسد و خط مقاومت قرار گرفت و اگر ایستادگی  ایران در جبهه سوریه نبود شاید سرنوشت این جبهه به نحوی دیگر رقم میخورد.

سیاست های ایران و روسیه در منطقه همگرایی و همپوشانی های خاصی دارد  که میتوان آن را در موارد ذیل خلاصه کرد

1.نارضایتی از سیاستهای غرب-ایران و روسیه هر دو از سیاست های هژمونی طلبانه غرب در منطقه راضی نیستند و گسترش ناتو به شرق را از خطوط قرمز امنیتی خود میدانند و هر دو سعی در مقابله با این شرایط دارند

2.مخالفت با حکومت های وابسته غربگرا-هیچکدام از دو قرت ایران و روسیه از حکومتهای وابسته غربگرا که سکاندار کشورهای منطقه اند و نفت و حمایت غرب آنها را سر پا نگاه داشته و گاه پنجه به صورت هر دو کشور میکشند راضی نیستند و خطی را در مقابله با آن تشکیل میدهند

3.مقابله با ترکیه و عربستان –عربستان مهم ترین متحد غرب در منطقه خصمانه ترین سیاستها را علیه ایران و روسیه در پیش گرفته از براه انداختن جنگ نفتی به قصد کاهش قدرت اقتصادی ایران و روسیه تا حمایت از معارضین و تروریستها در سوریه و عراق و ترکیه هم با حمایت از داعش و دیگر تروریستها در سوریه و همینطور عضویت در ناتو و ... و اوج این خصومت را هم در سرنگونی هواپیمای روسی در سوریه مشاهده کردیم.4-

مقابله با خط تروریسم-تروریسم مشکلی است که ایران و روسیه با آن درگیر هستند ایران درسوریه و عراق هم پیمانانش را در معرض این تروریسم میبیند و روسیه هم طعم آنان را در انفجار هواپیمایش چشیده است و همینطور بازگشت بسیاری اتباعش که اکنون در صفوف تروریستها میجنگند میتواند معضل بزرگ امنیتی این کشور باشد

اما اکنون که به پیشینه و ضرورتهای رابطه ایران و روسیه پرداختیم بد نیست جنس آن را هم در شکل جدیدش واکاوی کنیم.

اول اینکه ایران سالهای اخیر متفاوت از ایران خموده و خواب دوران قاجار و پهلوی است.

این ایرانیست انقلابش الهام بخش بسیاری حرکتهای آزادیخواهانه در سرتاسر جهان است از لحاظ تولید علم رتبه اول را در منطقه دارد توان موشکی و نظامی اش حتی رقبا و دشمنانش را هم به تحسین واداشته است و مقابله با خطر افراطیون در بسیاری کشورهای منطقه به ایران بستگی دارد.

شاید قضیه سوریه بالاترین نمود از سیاست مستقل و قدرتمند ایران در منطقه باشد آنجا که حتی روسیه و بسیاری دیگر از دوستان سوریه هم کار اسد را تمام شده میدانستند اما جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن یک سیاست مستقل و مقتدر بر ماندن حکومت مشروع سوریه پافشاری کرد و حتی در نشست وین و سایر رایزنی ها هم از موضع خود عدول نکرد و این استمرار رمز پایداری حکومت قانونی سوریه و نیافتادن کشور در دست افراطیون و تروریستها است.

اینجاست که پوتین رهبر قدرتمند روسیه در اندیشه نزدیکی به قدرتمندترین و مستقل ترین کشور منطقه است که تضادهای بنیادین و ایدئولوژیک با غرب دارد و سعی میکند اطمینان خاطر دهد که روسیه در پشتیبانی متحدینش ثابت قدم است چراکه ایران گام های استوار و مستقلش را در تمام سالهای اخیر نشان داده است

شاید باید رمز رفتار خاص و خاضعانه پوتین در مقابل قدرتمندترین رهبر جهان اسلام را در ثبات ایدئولوژیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جستجو کرد.

شاید بتوان گفت این رابطه به مدد قدرت بازیگری جمهوری اسلامی یک اتحاد برابر است چیزی که شاید در تاریخ یگانه باشد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv