bato-adv
کد خبر: ۲۴۵۶۶۱

دولت همه و هیچ

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۱۴ شهريور ۱۳۹۴
احمد غلامی، در روزنامه شرق نوشت:

دولت روحانی به سومین سال فعالیتش پا می‌گذارد و این در شرایطی است که کمتر دولتی شهروندانش را این‌قدر در خوف‌ و ‌رجای برنامه‌های بعدی‌اش می‌گذارد. روحانی و کابینه‌اش نیمی از مسیر یک دوره ریاست‌جمهوری را پیموده‌اند. ظرف این مدت، در سیاست خارجی تحولات چشمگیری پدید آمده است. شکل مباحث سیاسی در ایران کم‌و‌بیش تغییر کرده است و شاید جنبه منحصر‌به‌فرد دولت روحانی این باشد که بیش از همه دولت‌های قبلی با گفتمان‌هایی تاریخی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

روحانی با سه گفتمان دولت-محور پس از دهه اول انقلاب (سازندگی، اصلاحات و مهرورزی)، در اتصال و انفصال دائم است. در واقع، وقتی دولتی، گفتمان خود را «اعتدال» می‌نامد، خود‌به‌خود نوعی قیاس و وزن‌کشی بین نیروهای سیاسی را مبنا قرار می‌دهد. چنین دولتی باید تاریخ افراط و تفریط‌ها را تصحیح کند. بنابراین بدیهی است که هراز‌گاهی دولت اعتدال با میراث‌های به‌جامانده از دوران‌های سازندگی، اصلاحات یا مهرورزی مواجه شود و ناگزیر است مکررا «اعتدال» را به شکل مصداق‌های سیاسی و واقعی نمود بخشد. در نیمه‌راه دولت اعتدال‌-اگر از خطاپذیری مقایسه دو مقطع تاریخی بگذریم- می‌توان ادعا کرد که دولت روحانی در برابر تاریخ دولت‌های قبل از خود همان‌قدر دولتِ «همه» است، که دولت احمدی‌نژاد دولتِ «هیچ» بود. روحانی می‌کوشد به برایندی از همه نیروهای مفید و خلاق درون نظام برسد.

در مقابل احمدی‌نژاد، همه دولت‌های قبل از خود را مظهر ناکامی و ناراستی می‌دانست و تاریخ دیگری برای خود رقم می‌زد. به بیان دیگر، روحانی می‌خواهد عصاره «همه» کارامدی‌های دولت‌های قبل باشد؛ حال آن‌که احمدی‌نژاد تکلیفش با گذشته روشن بود. او پشت سرش «هیچ» نمی‌دید. سیاست این ‌دو دولت در محور زمان نیز تأمل‌برانگیز است. احمدی‌نژاد همه برنامه‌ها و اهدافش را در کوتاه‌مدت به انجام می‌رساند و بر این باور بود که ره صدساله را یک شبه طی کرده است. به یاد بیاوریم وقتی مجری رسانه ملی از نسبت بین سیاست‌های احمدی‌نژاد و سند چشم‌انداز بیست‌ساله می‌پرسید، او به‌راحتی لبخند می‌زد و می‌گفت پیشرفت ما د‌ر حدی بوده است که از اهداف سند عبور کرده‌ایم. احمدی‌نژاد بلند‌مدت را در کوتاه‌مدت تعریف می‌کرد و شاید همین روحیه‌اش بود که محمدرضا باهنر را وا‌داشت دولت احمدی‌نژاد را چنین توصیف کند: «این دولت ولع خدمت دارد.»

ظاهرا دولت روحانی از شتاب‌زدگی احمدی‌نژاد  دوری می‌جوید؛ تا‌جایی‌که برخی وعده‌های کوتاه‌مدت او، اینک از قالب دستاوردهای میان‌مدت هم خارج شده‌اند و تدریجا به رؤیاهایی بلندمدت بدل می‌شوند. احمدی‌نژاد مبنای گفتمان تاریخی خود را «تقریبا هیچ» قرار می‌داد و حتی با دو قوه دیگر کشور هم سر ناسازگاری داشت. استقلال قوه قضائیه را مخدوش می‌کرد و رئیس مجلس را مجبور می‌کرد برخی قوانین مصوبه را خود شخصا به نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط ابلاغ کند. روحانی درست برعکس احمدی‌نژاد، می‌خواهد تاریخِ «تقریبا همه» نیروهای سیاسی موجود باشد. این‌ دو دولت با مشکلات متفاوت و جداگانه‌ای سروکار دارند.

مسئله احمدی‌نژاد، دشواری «گزینش» بود. او در مواردی حتی وزرایش را نمونه‌ای از ناکارامدی دولت‌های قبل معرفی می‌کرد و در مقام رئیس کابینه از خود سلب مسئولیت می‌کرد. مسئله روحانی نه گزینش، که «ترکیب» نیروهای حاضر در صحنه است. روحانی می‌کوشد به بهترین ترکیب ممکن دست پیدا کند.اما همان‌طور که ترکیب‌ها خواصی متفاوت از عناصر متشکله خود دارا هستند، ترکیب‌های سیاسی روحانی نیز در مواردی کیفیت‌های تازه و متفاوتی را شامل می‌شوند. پس از انقلاب اسلامی و به‌خصوص از دهه دوم انقلاب به بعد، دولت‌ها هرکدام در دیالوگ با تاریخ‌شان هستند. این تاریخ، صرفا گذشته‌ای سپری‌شده نیست.

هریک از دولت‌های قبل، ردی از خود به‌جا گذاشته است و به‌شکل سلیقه و بلوکی سیاسی به حیاتش ادامه می‌دهد. تأکید بر این مطلب از این بابت است که پروژه دولت اعتدال برخلاف دوران اصلاحات نه تکثر و تنوع، که هم‌گرایی حداکثری است. در فاصله چند ماهه منتهی به انتخابات مجلس، اصولگرایان می‌کوشند که در تاریخ انقلاب، بیشتر از «آنی»‌ باشند که احمدی‌نژاد به افکار عمومی القا می‌کرد. در طرف دیگر معادله، دولت روحانی نیز می‌داند که به‌ناگزیر و بنا به اقتضای انتخابات، اندکی کمتر از «همه»‌ای است که در بدو کار رؤیایش را داشته است. چنین اتفاقاتی از پیامدهای سیاست‌ورزی در دورانی است که اعتدال را به‌جلوه‌ نوعی محافظه‌کاری بازتعریف کرده است.       

 
مجله خواندنی ها
مجله فرارو