bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۷۹۰

سرقت خونين يا انتقام گيري ناموسي!

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۴ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۸۸


 مردي که متهم است با انگيزه سرقت صاحبخانه خود را به قتل رسانده، در جلسه محاکمه ادعا کرد مقتول مهدور الدم بوده است. 

اين مرد که پنج فقره سابقه کيفري دارد زماني که در برابر قضات قرار گرفت، گفت از خانه مقتول سرقت انجام داده تا ردي از خودش بر جاي نگذارد و مسير تحقيقات را منحرف کند.

در ابتداي جلسه محاکمه اين مرد محمد شادابي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح کيفرخواست گفت؛ يک سال پيش ماموران پليس در جريان قتل مردي به نام «م» قرار گرفتند که با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده بود. با توجه به حساسيت موضوع بلافاصله بازپرس کشيک قتل و کارآگاهان پليس آگاهي در محل حاضر شدند. تحقيقات نشان داد مقتول در جريان يک درگيري کشته شده است. از طرفي مشخص شد مقتول يک هفته قبل از مرگش زن و مردي را به عنوان مستاجر به خانه اش آورده اما آنها به طور ناگهاني خانه را ترک کرده اند، بنابراين احتمال قتل با انگيزه سرقت قوت گرفت و ماموران به زن و مرد مستاجر مشکوک شدند و پس از چند روز رديابي آنها را دستگير کردند.

شادابي ادامه داد؛ مرد مستاجر به نام علي اصغر در بازجويي به قتل اعتراف کرد و گفت قصد داشت لوازم خانه مقتول را سرقت کند. اکنون با توجه به تقاضاي اولياي دم و تحقيقات انجام شده و دفاعيات غيرقابل قبول متهم به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حکم قانوني را دارم.

سپس فرزندان مقتول در جايگاه حاضر شدند و براي علي اصغر تقاضاي صدور حکم قصاص کردند. پسر مقتول گفت؛ پدر من 78 سال داشت و مادرم 40 روز قبل از حادثه فوت شده بود. پدرم به لحاظ روحي و رواني در شرايط خوبي نبود. او مستاجر آورده بود تا تنها نباشد اما به دست آنها کشته شد. پدرم مرد خوبي بود و کاري به کسي نداشت. در ادامه رسيدگي به پرونده متهم در جايگاه حاضر شد. وي اتهام قتل را قبول کرد و مدعي شد چون مقتول به همسرش تعرض کرده او را مهدور الدم دانسته و به قتل رسانده است.
 
وي در توضيح ماجرا گفت؛ درست است که من پنج فقره سابقه سرقت دارم اما نمي خواستم از خانه مقتول دزدي کنم و هدفم انتقام گيري از او بود. ماجرا از آنجا آغاز شد که ما به خانه مقتول نقل مکان کرديم. من صبح از خانه بيرون مي رفتم و شب مي آمدم. همسر و فرزند چندماهه ام در خانه بودند. ما به دليل فقر شديد تحت پوشش کميته امداد بوديم. روز حادثه همسرم با من تماس گرفت و گفت بايد براي انجام کارهاي اداري به دفتر کميته امداد بروم. همسرم از خانه مقتول زنگ مي زد. به همسرم گفتم نمي توانم به آنجا بروم. شب که به خانه برگشتم ديدم همسرم گريه مي کند. او به شدت ناراحت بود. چند بار از او پرسيدم چه شده است، جواب نداد. من که کلافه شده بودم سيلي محکمي به زنم زدم و از او خواستم حقيقت را بگويد. او هم با گريه به من جواب داد مرد صاحبخانه به او تعرض کرده است. 

وي ادامه داد؛ همان شب به بنگاه دار زنگ زدم و به او گفتم چه اتفاقي افتاده است و از او خواستم قرارداد را فسخ کند. نمي توانستم آرام بگيرم، با اين حال تصميم نداشتم صاحبخانه را بکشم. زماني که همراه «م» براي ابطال قرارداد به بنگاه رفتيم او به شدت به من توهين کرد و حرف هاي خيلي بدي در موردم گفت. همان زمان بود که تصميم گرفتم او را بکشم. چند روزي از ماجرا گذشت، ما هم خانه را خالي کرديم و رفتيم. شب حادثه لباس زنانه پوشيدم و به خانه «م» رفتم و ادعا کردم از طرف بنگاه براي اجاره خانه آمده ام و مي خواهم داخل را ببينم. او مرا به خانه برد. لامپ آنجا خراب بود، مقتول صندلي آورد که آن را درست کند. در اين لحظه من يک ضربه با چاقو به او زدم. بعد از آن او پايين آمد، صندلي را برداشت که من را بزند، باز هم پيشدستي کردم و «م» روي زمين افتاد، ديگر امانش ندادم و ضربات را پشت سر هم وارد کردم. وقتي مطمئن شدم او مرده است، به داخل خانه اش رفتم، همه چيز را به هم ريختم و مقداري وسيله و پول دزديدم. مي خواستم اين طور جلوه دهم که انگيزه سرقت بوده است.

پس از ادعاهاي علي اصغر به دستور قاضي دادگاه همسر متهم در برابر قضات حاضر شد تا در مورد ادعاي شوهرش توضيح دهد. اين زن گفت؛ همسرم بدون اطلاع من با مرد صاحبخانه قرارداد بسته بود. آن خانه کوچک بود و من راضي نبودم به همين خاطر از شوهرم خواستم منزل مان را عوض کنيم. قرار شد من و برادر شوهرم به دنبال خانه بگرديم. در اين مدت کوتاه مرد صاحبخانه را چند بار ديدم. بار اول او به من گفت حاضر است پنج هزار تومان از کرايه خانه يي را که شوهرم به او مي دهد به من بازگرداند به شرط اينکه کارهايش را انجام بدهم. او به من گفت همسرش تازه مرده است و نمي تواند از عهده کارهايش برآيد. او هر روز براي من شير مي خريد. من هم فکر مي کردم اين رفتارش به اين خاطر است که مرا مثل دختر خودش مي داند تا اينکه روز حادثه به خانه «م» رفتم تا با شوهرم تماس بگيرم. وقتي با علي اصغر صحبت کردم از «م» خواستم اجازه بدهد به برادر شوهرم نيز تلفن کنم. او در پاسخ گفت براي چه اين کار را مي کني. گفتم مي خواهيم از اين خانه برويم.

همسر متهم به قتل ادامه داد؛ «م» از من خواست حتي بعد از رفتن به او سر بزنم. او سپس به سمت آشپزخانه رفت تا شير بياورد و با هم بخوريم. من قبول نکردم. مي خواستم از خانه خارج شوم که دستم را کشيد و به زور داخل اتاق برد و مورد آزار قرار داد. خيلي ناراحت بودم با اين حال نمي خواستم در اين باره به شوهرم چيزي بگويم اما بالاخره ماجرا را براي وي بازگو کردم.

بنا بر اين گزارش پس از پايان جلسه دادگاه و دفاعيات وکيل مدافع و متهم هيات قضات براي تصميم گيري درباره اين پرونده وارد شور شدند.

برچسب ها: قتل تعرض
مجله خواندنی ها
مجله فرارو