bato-adv
کد خبر: ۲۳۲۷۹۹
گذری کوتاه در میان برج‌های بلند

زندگی میلیاردری در تهران؛ از پارتی تا پرواز با جت خصوصی

تاریخ انتشار: ۱۲:۵۸ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- ع. ک*؛ مانند بسیاری از جامعه‌شناسان جوان در ابتدای هر روز نگاهم در میان تیترهای رنگارنگ اخبار و تحلیل آن هاست که زنگ تلفنم به صدا در می‌آید، یکی از دوستان قدیمیم است که قبلا از او خواسته بودم ترتیب ملاقاتی با یک میلیاردر جوان که از آشنایانش است و از قضا روزی همکلاسی مشترکمان بوده را بدهد تا با او در مورد راه‌هایی که او را در این سن به موفقیت رسانده صحبتی داشته باشم.

سوار مترو می‌شوم؛ مانند هزاران انسان دیگر که هر روز برای رسیدن به مقصد خود از آن استفاده می‌کنند، سر ساعت به آنجا می‌رسم، خبری از سیاوش دوست دوران کودکیم و مولتی میلیارد حالا نیست، بعد از گذر نیم ساعت نگاهم به ساعت گوشیست که ناگهان از دور صدای موتور بنز آخرین سیستم او که به گفته خودش دو میلیارد ارزش آن است به گوشم می‌رسد، اتومبیلی که هرقدر نزدیک‌تر می‌آید نگاه‌های پُرحسرت بیشتری را در میان غرش صدایش به خود جلب می‌کند، بعد از سلام و احوالپرسی سوار بر خودروی میلیاردیش می‌شوم و باهم به سمت خانه‌اش که پنت هاوس یکی از گران‌ترین برج‌های شمال تهران است حرکت می‌کنیم.

در میان راه پشت چراغ قرمزی می‌ایستیم، نگاهم به دختر بچهٔ فال فروشی است که آنطرف چهار راه با بی‌محلی اتومبیل‌های دیگر غمی در چهره‌اش نمایان شده، وقتی چشمانش به اتومبیل سیاوش می‌افتد برق امیدی در چشمانش جاری می‌شود و به سرعت به این طرف چهار راه می‌دود ولی چراغ سبز شده و سیاوش با سرعتی غیر قابل وصف به سمت خانه حرکت می‌کند، او که بی‌اعتنا به اطرافش است سر حرف را اینگونه باز می‌کند: «خب چطوری هم کلاسی قدیمی؟ یادمه اون موقعا همیشه همه نمره هات ۲۰ بود الان چکارا می‌کنی؟ من که هیچوقت اون تجدیدام یادم نمی‌ره»

در ذهنم بعد از مرور همهٔ این سال‌ها و اتفاقات تلخ و شیرینش به جمله «خدا رو شکر می‌گذره» اکتفا می‌کنم، مقصد نزدیک است، روبرویم برجی است که به زحمت می‌شود بالا‌ترین نقطهٔ آن را دید، اتومبیلش را به نگهبان می‌سپارد و با هم به سمت خانه‌اش حرکت می‌کنیم، سوار آسانسور شیشه‌ای می‌شویم که نگاه هر فردی را برای اولین بار به خود جلب می‌کند ولی با نیم نگاهی به او متوجه می‌شوم که دیگر زیبایی آن برایش عاده شده! جلوی درب خانه‌اش می‌ایستیم، دیگر خبری از دستگیره‌های در که در روز بار‌ها برای باز کردن بن بست‌های روبرویمان از آن استفاده می‌کنیم نیست؛ زیرا جایشان را به حسگرهای اثر انگشتی داده‌اند که به گفته او از امنیت بسیار بالاتری برخوردارند.

وارد خانه‌اش می‌شویم، خانه‌ای که فقط نام آن خانه است ولی ظاهرش به مانند کاخ‌های اشرافی پادشاهان فرانسه که در عکس‌ها دیده بودم می‌ماند، به آشپزخانهٔ سوت و کورش می‌رود تا چیزی برای پذیرایی بیاورد؛‌‌ همان آشپزخانه‌ای که در گذشته با وجود مادر‌ها و مادربزرگ‌ها رونق هر خانه‌ای بود، همانطور که مشغول پذیراییست نگاهم به تابلو فرش‌های نفیس روی دیوار می‌افتد و ناخودآگاه یاد این حدیث امیر المومنان علی (ع) می‌فتم:
 {هیچ ثروتی در جایی انباشته نمی‌شود، مگر اینکه حقی در کنار آن از بین رفته باشد...}

او که فهمیده بود مات و مبهوت ظاهر خانه‌اش شده‌ام اینطور شروع می‌کند: «ببخشید خونه نامرتبه تازه چند روزه اسباب کشی کردم!»

پس از مرور خاطرات کودکیمان؛ از او می‌پرسم: «حتما خیلی زحمت کشیدی که به اینجا رسیدی؟»

بعد از پرسشم با چهره‌ای حق به جانب می‌گوید: «نه بابا پول خودش منو پیدا می‌کنه»

حسی به مانند تعجب چهره‌ام را فرا می‌گیرد و می‌پرسم: «اینهمه جوون زیر ۳۰ سال که بیکارن! چطور پول اونا رو پیدا نمی‌کنه...!؟»

با لحنی بی‌تفاوت پاسخ می‌دهد: «اونا حتما راهشو بلد نیستن این مملکت بهتربن جای دنیا واسه پول در آوردنه فقط کافیه راهشو بلد باشی...!»

حرف‌هایش کمی ذهنم را مشغول کرده، چگونه می‌شود با این سن و سال چنین ثروتی هنگفتی داشت، در ادامه از او می‌پرسم: «خب کارت چیه؟»

او که گویی از پرسش من رنجیده با سردی می‌گوید: «کارم آزاد است»

ولی از بطن نگاهش می‌خوانم که شاید به سیاوش برخورده که از او در مورد کارش پرسیدم، از او می‌خواهم کمی پیرامون آن توضیح دهد، در پاسخ سعی در طفره رفتن می‌کند و در کلامش چنین وانمود می‌کند که ثروت کلانش با کار زیاد منافات دارد و به نوعی کار و زحمت زیاد را برای زیر دستانش می‌داند، در کلامش اینطور برداشت می‌شود که انگار به او بر خورده که «کار کردن» و «زحمت کشیدن» برای داشته‌هایش را به او نسبت دادم! در خلال پاسخش در ذهنم به جوانان هم سنش نیز فکر می‌کنم که این سن را آغاز کار و تلاش مضاعف خود در زندگی می‌دانند و شبانه روز مشغول کار و تلاش یا درس خواندن برای ساختن آینده‌ای روشن ولی تا حدودی مبهم برای خود هستند.

از تفریحاتش می‌پرسم، از پاسخش مشخص است که پارتی و مهمانیهای آنچنانی و دور دور دیگر برایش عادی شده و پرواز با جت خصوصی خود در آسمان‌های شمال کشور را بهترین تفریح خود می‌داند.

با خود می‌گویم که اگر او را نمی‌شناختم حتما پیش خود فکر می‌کردم که در حال صحبت با یکی از بزرگتربن کارآفرینان کشور هستم...

بعد از صرف ناهار به همراه سیاوش تلفنش زنگ می‌خورد، تلفنی با برند خاص و کمیاب که می‌گوید سفارشیست و به قول خودش بیست میلیون تومانِ ناقابل نیز برایش آب خورده است، از آن طرف خط صدای ضعیف خانومی به گوش می‌رسد، بعد از قطع کردنِ تلفن از من عذرخواهی می‌کند و می‌گوید به مهمانی‌ای دعوت شده و باید در سر ساعت مقرر خودش را به آنجا برساند.

از خانه خارج می‌شویم، از او می‌خواهم من را به ایستگاه مترو برساند، در راه دوباره نگاه معنا دار انسانهایی را می‌ببنم که باز هم به اتومبیل او خیره شده‌اند گویی فریادی در سکوت چشمانشان نهفته، نگاه‌های پُردردی که شاید دیگر برای سیاوش و امثال او عادی شده است و به نوعی نشان می‌دهد آن‌ها با تجمل گرایی و بزرگ نشان دادن خود به دیگران از راه ثروتشان که شاید تا حدودی باد آورده هم باشد خو گرفته‌اند.

به مقصد می‌رسیم و از او خداحافظی می‌کنم، با دوست مشترکمان تماس می‌گیرم و از او بابت هماهنگی برای این قرار تشکّر می‌کنم، دوستی که اگر نبود نگهبان‌های برج سیاوش شاید اجازه نزدیک شدن من را تا چند متری خانه او هم نمی‌دادند، سوار مترو می‌شوم و به سیاوش و سیاوش‌های آینده و تیترهایی دردناکی که با خواندن اخبار صبح ذهنم را مشغول کرده بود فکر می‌کنم و آن‌ها را کنار هم می‌گذارم، آهی می‌کشم و آهسته زیر لب می‌گویم:

 «خدایا شکرت.......»


*جامعه‌شناس
حمید
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
به عنوان یک فرد بیکار و بی پول این رو میگم.جای سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم و این خاله زنک بازیها باید ببینید که درامد این اقا مشروع است یا نه.اگر مشروع است که نوش جونش سوار هواپیما هم بشه مشکلی نداره ولی اگر نامشروع است که مراجع قضایی باید رسیدگی کنند.
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
این تحلیل بود ؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
کلیشه ای و داستان خیالی و از همه مسخره تر تابلو فرش !!!اینا دکوراسیون مدرن رو ترجیح می دن تا تابلو فرش اونم با مبل پادشاهان فرانسه !!!!!!!
امیر
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
مات اندر حیران شدم از این متن پر بار واقعآ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.......!!!!
کسما
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
پولدار بودن بد نیست ،خیلی هم خوب است ولـی این سوال پیش می اید : آیا این پولها از راه درستش بدست آمده یا خیر ؟
ما که بخیل نیستیم، انشاالله که راه درستش بوده،زمانی که سیستم اقتصادی یک کشور بر اساس رشوه و رانت اموراتش می گذرد نتیجه اش خب معلوم است.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اين مقاله آدمو ياد رمانهاي فهيمه رحيمي ميندازه!!!!!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اسم کتاب جورج ارول چی بود؟!؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
2 تا از رمانهای جورج اورول ازهمه معروفترند قلعه حیوانات یا همان Animal Farm و 1984
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
الان این تحلیل جامعه شناسی بود؟ شما بجای تحلیل فقط تعریف کرده بودی که چطور سوار ماشین طرف شدی و به خونش رفتی و برگشتی. اونم با منفی ترین ادبیات ممکن.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
معلوم نشد شغل سياوش بنز سوار چي بود؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
سیاوشی در کار نیست زاییده ذهن این اقا هست
جملات خیلی کلیشه ای است مثل شغل ازاد داشتن
دختر ایران
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اصلا" هدف از این قرار چی بود؟ دیدن خونه و ماشینش؟! چه کاره بود بالاخره ؟
ناشناس
Canada
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
خوب اینکه اظهر من الشمس بود حال بگو از دلایل اینهمه فساد ریشه اش را بگو .
مریم
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
جناب م ک
جامعه شناسی قاعده ای اصلی و کلی دارد که نادیده گرفتنش مصادف است با اثبات اینکه تحلیلی از سر خشم و غیظ صورت گرفته و آنهم سوء گیری است!
آن چیزی که در متن شما بیداد می کرد.

لطفاً بی غرض ورزی، تحلیلی جامعه شناختی از پدیدۀ
پیش رو ارائه فرمایید.
ناشناس
India
۱۴:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
خوب که چی؟ چه نتیجه ای گرفته شد؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
حالا چیکاره بود بالاخره؟؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
از رمان تا واقعیت
Hendi
India
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
در عربستان هم همین وضع هست اقازاده ها حق دارندمثل اروپایی ها زندگی کنند ولی برای مردم عادی همه چیز حرام هست
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
افرین
خوب که چی!
فرارو جان میشه بفرمایید منظورت از چاپ این متن(خاطره)چی بوده دقیقا
مثلا مردم نمیدونن چه خبره یا تا حالا از این چیزا که این اقا دیده ندیدن
منتشر نکن
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اونا حتما راهشو بلد نیستن این مملکت بهتربن جای دنیا واسه پول در آوردنه فقط کافیه راهشو بلد باشی!
جمله کلیشه ای یک مشت دزد لات رانت خوار که "روابط جایگزین ضوابط شده" را به عنوان راه و روش هوشمندانه پول درآوردن شان به رخ مردم میکشن و هیچ ترسی هم ندارن!!! آفرین سیستم قضا!
جالبه اگه برخوردی با این افراد از نزدیک داشته باشید متوجه میشید ضریب هوشی بسیار پایینی دارند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
خیلی جالبه ، حتی نمیدونه کارش چیه به خودش اجازه اظهار نظر میده . واقعا ریشه خیلی از مشکلات در این کشور بخل و حسادت است.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
واقعا بی سرو ته بود
ناشناس
United States
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
یه کتاب داستان کمونیستی زمان انقلاب رو میخوندم. در مورد کارگرای یه شرکت تولید شکر بود، کارگر هاش از اینکه کارفرما بجای خرید نقاله اونها رو استخدام کرده تا گونی های شکر رو جابجا کنند ناراضی بودن، با هم دیگه هماهنگ میشدن که هسته مقاومت کمونیستی تشکیل بدن توی کارخونه و علیه صاحب کارخونه خون اشام اشون (که استخدامشون کرده بود و حقوق بهشون میداد زندگی بگذرونن) فعالیت کنن! اخه برادر یکی پولداره اخرش هم نگفتی از چه راهی پول در اورده، به تو چه؟ در دادگاه صالحه اثبات شده که حرام خوره؟ عقده ای بازی علیه ثروتمندان تا کی؟ این نگاه کمونیستیه عزیزم. مملکت باید پولدار داشته باشه تا بتونه کارخونه بزنه 4 نفر نون بخورن. اگر همه کارمند باشن پس کی اشتغال ایجاد کنه؟ دولت؟ این که شد همون اتحاد جماهیر شوروی! نویسنده گزارش آیا کمونیسته فرارو؟ افکار کمونیستی در قرن 21؟ لطفا کامنتم رو با سعه صدر چاپ کنین
نسرین
United States
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
گزارش جالبی بود از این فاصله طبقاتی که اینروزا شدیدا بیداد میکنه
محسنی
United States
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اخه چرا تو این مملکت باید شاهد همچین چیزایی باشیم اخه بابا مگه انقلاب برای مستضعفین نبود
رضا م
United Kingdom
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
مخم سوت میکشه وقتی میبینم یکی اینجوری ‍‍‍‍ پولش از ‍ پارو بالا میره ولی ما هنوز اندرخم یه کوچه ام!!!
مرادی
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
مطلب جالبیه اما اون جوان مولتی میلیاردر را چه به این نویسنده حسرت بدل؟! بنظر میاد قوه تخیل این نویسنده خوب کار میکنه!
کربلایی حسین
Netherlands
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اقاجون بخدا ما جت اختصاصی نخاستیم یه سقف بالا سر بدن بهمون که بتونیم زندگیمونو با همسرم شروع کنیم خدارم شکر میکنیم خدا شاهده.
صادق
Canada
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اینا چجوری سرشونو زمین میزارن شبا وقتی میبینن انقد ادم بدبخت تو خیابونا دنبال غذانو انقد با خیال راحت اینکارارو میکنن
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
زندگی لوکس هیچ ایرادی ندارد فقط افراد ثروتمند حق تحقیر کردن دیگران را ندارند/
افسرده
France
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اگه کمی با دقتتر بخونید متوجه نکات جالبی که نویسنده با هوشمندی تو مطلب گنجونده میشید :)
دلواپس
Germany
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
فارغ از نظرات نکته های زیرکانه بسیاری داشت مقاله که به شخصه بعد از ۲بار خوندن تازه متوجهش شدم
در مورگزارشم خب واقعایت رو بیان کرده و واقعیت چیزی غیر از این نیست ای کاش مسولین کمی به فکر قشر اسیب پذیر هم باشن واقعا تا دیده نیبینیم اینچیزارو
فریبا
Romania
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
دوستانی که نظر منفی دادن یا خودشون از این قماش و دار و دسته ی ...... هستن یا منظور نویسنده رو به خوبی درک نکردن و خوب نفهمیدنش!!
فریبا
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
دوستانی که نظر منفی دادن یا خودشون از این قماش و دار و دسته ی ...... هستن یا منظور نویسنده رو به خوبی درک نکردن و خوب نفهمیدنش!!
یه عابر
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
اونایی که گفتن شغل این بابا چی بوده یعنی واقعا نمیدونن شغل یا شغلهاش چیه یا خودشونو زدن به ندونستن؟؟؟؟
چو دانی و پرسی سوالت خطاست
درضمن اوناییم که گفتن نتیجه و اینا خب چه نتیجه ای از بیان این شکاف طبقانی افتضاحی که تو کشور میبینیم و هیچکسم جوابگوش نیست
دانشجو
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
دست نویسندش درد نکنه. من امروز قرار بود یه تحقیق در مورد شکاف طبقاتی مخصوصا توی تهران ارایه بدم که نتونستم امادش کنم ولی امروز اتفاقی چشمم به این مطلب فرارو افتاد و ارایه اش دادم. یه گفته استادم واقعا یه ادم و یه قلم اهل فن اینو نوشته. به قول استادم چیزایی توش نهفته که هرکسی با خوندنش درکش نمیکنه مرسی بابت انتشار فرارو جان
فقیر دانا
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
یکی غم نان دارد و یکی...
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
هر چی هست اینها واقعیت های جامعه امروز ایرانه یکی شب جای خواب نداره گوشه خیابون و پارک میخوابه و از گرسنگی در حال مرگه یک عده هم اینطوری هستن و این پول ها و ثروت ها و ماشین ها و خانه ها رو دارن.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
صدای بنز رو از دور شنیدی؟ این تیپ ماشینها صدا نداره مجید جان. اون لامبورگینیه.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
یا مثه صداو سیمای خودمون صریح حرف دلت رو بزن( آمریکا و همه بدند)
یا مثل رسانه های خارجی ناخودآگاه منظورت رو به مخاطب القا کن
شما چیزی که نوشتی یه چیزی بین این دو تا بود
پاراگراف اول: شما جامعه شناسی و دوست میلیاردر داری
پاراگراف دوم: تو خیلی معمولی هستی و رفیقت خیلی مغرور
پاراگراف سوم: دوست بی احساس و ظلم جامعه، شما در بچگی نمرات عالی داشتی و پولدار نشدی اما دوستت یه بی سواد پولداره
کاملا تابلو
ياشار
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
تابلو بود كه من درآورديه
ناشناس
Australia
۰۲:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
haeh jaye donya in gabil tazadh ast fagat dar iran nist
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۴:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
صد در صد با عرق مبین توانسته ثروتمند بشه
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۶:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
روزی اه مظلومان گریبانشان خواهد گرفت
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۶:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
روزی اه مظلومان گریبانشان خواهد گرفت
بهرنگ
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
داستانی بود که همه ما این روزها شاهدش هستیم! با این حال دوست ندارم فکر کنم همه کسانی که پولدار شدن از راه نامشروع به پول رسیدن! ولی عده زیادی از ثروتمندان از راه کار و تلاش پول به دست نیاوردن و این یک واقعیت تلخه!!!
ولی معتقدم اگه آدم بتونه در یک حرفه و یا هنری به مهارت خیلی بالا دست پیدا کنه می تونه از اون راه درآمد خوبی به دست بیاره. مشکل ما اینه که مهارتمون پایینه یا اینکه یک حرفه یا هنری رو در حد خیلی خوب یاد نگرفتیم.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
از بركات دولت احمدي نژاد
ناشناس
United Kingdom
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
حالا اي كه وگفتي يعنييي چهه؟؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
یک مشت مزخرف نوشته اید که چه؟؟؟؟؟!!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
پول خوبه يا بد اخرش معلوم نشد چي به چي شد . اين هم شد گزارش .
يک سري مثل طوطي هستند يکي که موضوعي را مطرح ميکنه روز بعدش طوطي وار ميايد ميگوييد و به خيال خودش داره تفسير ميکنه و يک عده هم باز انگار موضوع خيلي به نفعشان است ميايند داستان هاي مسخره ميسازند
مجله فرارو