یادداشت دریافتی- مهران صادقیان؛ عوام، جمع عامه به معنی، همه مردم، مقابل خواص است. عوام الناس یعنی مردم جاهل (فرهنگ لغت دهخدا ومعین)
مفهوم عوام الناس در این نوشتار تنها یک نوع تفکر و مکانیزم اندیشیدن است و نه افراد بیسواد یا فرودست.
پس براساس این معانی، قرار گرفتن بسیاری از تحصیل کردهگان یا مرفهین در ردیف عوام الناس، دور از ذهن نخواهد بود.
با توجه به تحولات سالهای اخیر، و نقش غیر قابل انکار عوام الناس در شکل گیری ساختار سیاسی کشورهای در حال توسعه، شاید بتوان مکانیزم تفکر عوام الناس در مقابل تحولات سیاسی را بطور خلاصه چنین عنوان نمود:
۱-عوام الناس، فرآیند تفکر بسیار ساده و خطی دارند.
زود نتیجه گیری میکنند و به جوابهای قطعی وبه زعم خودشان، روشن میرسند و حتی گاهی از اینکه چرا دیگران، مسایلی چنین روشن را درک نمیکنند، ابراز تعجب وحیرت میکنند.
بسیار پیش آمده که در مواردی که اندیشمندان و صاحب نظران همان حوزه نیز حاضر به پاسخ گویی قاطع نمیباشند، عوام الناس با تکیه بر یک شعر یا یک ضرب المثل یا یک آیه و حدیث، به جوابهای قطعی و لازم الاجرا میرسندکه حتی حاضرند جان خودشان را هم در راه آن هدف فدا کنند.
حال اگر این هدف بزرگ، با یک رنگ ایدئولوژیک همراه شود، تبدیل به آرمانی مقدس شده و فرد را مبدل به بمب متحرکی میکند که قادر است هر تمدن و اندیشهای را به مخاطره بیندازد.
شاید سادهترین کار امروز، پیدا کردن مصداق چنین تفکری است. صدها بمب گذار انتحاری در عراق و افغانستان و خودسوزیهایگاه بهگاه بوداییان تبت و پیروان دالایی لامای معروف، سادهترین مثال چنین تفکر بسته و منقرض است.
۲- تفکر خط کشی شده، دیگر خصوصیت عوام الناس است.
از نظر عوام الناس، همه انسانها و پدیدههای بشری، یا خوب خوب هستند و یا بد بد.
تصور انسانی با خصوصیت حد وسط، فراتر از درک وتصور عوام الناس است.
در حوزه سیاست، یا فحش و ناسزا میگویند یا تقدیس میکنند.
دریچه تفکر این قوم، مانند تلوزیونهای قدیمی، همه را سیاه یا سفید میبیند. حال آنکه در حوزه اخلاق و سیاست، بجز معصومین، همه خاکستریند و ملهم از خوبی و بدی (فالهمها فجورها وتقواها)
همین تفکر سیاه وسفید و مطلق دیدن انسان هاست که عوام الناس را ترغیب میکند که صبح روز ۲۸ مرداد۳۲ زنده باد مصدق بگویند و در عصر همان روز، مرگ بر مصدق را فریاد کنند.
تغییر۱۸۰ درجهای تمایلات این قوم راحتترین پدیده اجتماعی دنیاست.
گاهی بیان یک جمله ساده و در ظاهر خارج از خطوط قرمز یا حاضر جوابی یک کاندیدای صریح الهجه وبی پروا، کافی است که میلیونها رای در یک جامعه اندیشه سوز ونخبه گریز، جابجا شود.
شاید جمله معروف «قول وفعل عوام الناس را اعتباری نیست» بهترین موید این ویژگی است.
۳- عوام الناس، شیفته و دیوانه ساختن بت و اندیشیدن و پرستش بتهای خودساخته و خودپرداخته خویشند.
شاید هم گاهی حق با اینان باشد. چرا که چنان خود را در چنبره مشکلات و دردهای بیدرمان گرفتار و دست و پا بسته مییابند که خلاصی از بند آنها را فقط در حد و توان انسانهای فوق بشری میبینند.
همین است که صدام را دیوانه وار میپرستند و در قرون وسطا با دیدن چهره پاپ از ورای پنجرهای کوچک، ضجه و ناله کرده و بیهوش میگردنند و در دنیای متمدن و مترقی امروز نیز از قدرت مافوق بشری دیکتاتور کوچک کره شمالی و اجداد او، داستانها در کتابهای درسی آورده میشود و یا دهها روایت از رسالت آسمانی ابوبکر بغدادی در بنیان گذاری خلافت اسلامی، فضای رسانههای شرق وغرب در برمی گیرد.
۴-توقع عوام الناس، از خودش و زندگی، بسیار پایین است.
بقول یکی از متفکرین غرب: «عوام الناس از خودش هیچ انتظاری ندارد»
آسمان اهداف آرزوهای عوام الناس، بسیار پایین است، به نحوی که بتواند آن را لمس کنند و ببیند.
تصور اهداف بلند مدت، در عوام الناس غیر ممکن است.
برنامههای چند ساله که کل جامعه در منافع آن شریک باشند، در نظر ایشان بیهوده بوده و ضایع نمودن وقت و سرمایه خواهد بود.
خدمت و دست آورد سیاسی شایسته در نظر اینان، یعنی چیزی که از گلوی کم توقعشان پایین رود یا آنها را بپوشاند یا سقفی را بر بالای سرشان فراز کند.
وقر آنچه زیبا چنین فضایی را ترسیم میکند. آنجا که میفرماید «در چنین فضایی، اشخاص زیرکی ظهور میکنند و شما را میفریبند، با وعده آب ونان وخدا را شاهد میگیرند که از شما به خودتان دل سوزترند و آنگاه که بر کار سوار شدند، راه عناد و ستم در پیش میگیرند» (نقل به مضمون)
۵- تمایل به بودن در جمع یا به عبارتی، قرار گرفتن در زمره اکثریت جامعه، از دیگر خصوصیت این گروه بشدت راحت طلب و مصلحت اندیش است.
اینان چون از خودشان رای و نظر یا قالب سیاسی یا ایئولوژیک خاصی ندارند، قرار گرفتن در زمره اکثریت، نوعی تایید و اعتماد کاذب را برایشان به ارمغان خواهد آورد. دیگر به این کار ندارند که در بسیاری از موارد، بقول قرآن کریم: اکثرهم لایعقلون
لذا برای جلب آرای این قوم پرشمار، در بزنگاه انتخابات، کافی است با راه اندازی کاروانهای شادی و دهها روش تبلیغات هیجانی و میدانی چنان به ایشان القاء گردد که پیروزی نهایی با چه کسی است و عوام نیز به زعم خویش با زرنگی به کس یا گروهی رای دهند که پیروز نهایی است و بقول خودشان، رایشان را نسوزانند.
ولی معروف است که در کشورهای پیشرفته، حتی اگر امکان رای آوری را بشدت پایین ببینند باز هم رایشان تغییر نمیکند تا اعلام کنند مثلا شخص پیروز یا گروه حاکم شده هم مثلا چند میلیون مخالف دارد.
۶- به راحتی به شور و هیجان در میآیند و تاسف بار اینکه با هر هزینهای که میدهند بجای نقد گذشته، بر ادامه مسیر انحرافی خویش، مصممتر میگردند چرا که با نفی گذشته، زحمتها و قربانیان گذشته خویش را ضایع شده خواهند یافت.
در تحقیقی میدانی که در عراق صورت گرفته به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از مردم عراق که یک یا چند نفر از بستگان خودشان را در دو جنگ تجاوزکارانه علیه ایران وکویت از دست دادهاند، هنوز هم صدام ملعون را دوست دارند و او را یگانه منجی قوم عرب میدانند که قربانی نیرنگ بدخواهان شده است.
چرا که با نفی صدام و اهداف پلید حزب بعث، به زعم خودشان، به کشتهها و قربانیان خودشان خیانت کردهاند.
پس به نظر نگارنده این سطور، برای اینکه عوام الناس را برای همیشه با خود همراه داشته باشی، بجای اینکه آنها را در منافع شریک کنی، آنها را در هزینهها وخسارتها شریک کن.