آمارها نشان میدهد در 9 ماه ابتدایی سال 92 روزی بیش از 11 نفر در کشور خودکشی کردهاند، بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در 9 ماهه سال 92، 3125 نفر خودکشی کردهاند و از میان این افراد 982 تن را زنان و 2143 تن را مردان تشکیل میدهند.
روزنامه قانون نوشت: خودکشی در ایران علتهای مختلفی دارد: اختلافات زناشویی، عشق و تمایلات شدید عاطفی و علل ناموسی ناراحتیهای روانی، شکست در عشق و اختلالات روانی و شخصیتی مشکلات ناشی از شکستهای تحصیلی، استرسها، فشارهای روانی و روحی ناشی از آنها (فشارهای عاطفی، فشارهای تحصیلی مانند کنکور، نقایص جسمی و فیزیکی در نسل جوان) و احساس پوچی و بیهدفی و افسردگی فقر و تنگدستی، بیکاری، اخراج از کار و شرایط نامساعد اقتصادی مسائل و معضلات زندگی شهری و وضعیت نابسامان زندگی ضعیف شدن اعتقادات مذهبی برملا شدن اسرار و حقایق خصوصی زندگی فرد.
«خودکشی زن 48 ساله در برج میلاد»، «دختری خودش را در مقابل قطار مترو انداخت»، «دو مرد در شیراز خودشان را از پل عابر پیاده حلقآویز کردند»، «مردی خودش را در مقابل دیدگان همه در میدان انقلاب به آتش کشید». این تنها چند نمونه از اخباری است که ممکن است در طول هفته چندین بار در رسانهها منتشر شود.
آنقدر خودکشی در ملاءعام زیاد شده است که دیگر نمیشود آنها را شمرد. اتفاقی که به زعم جامعهشناسان بیشتر از اینکه دلایل فردی داشته باشد، دلایل اجتماعی دارد. انگار آنقدر عرصه بر بعضیها تنگ آمده که تصمیم گرفتهاند خودشان را چنان بکشند که ثبت در تاریخ شوند! گرچه تمام مرگها تلخ هستند و عزاداران بسیاری دارند اما سوال اصلی اینجاست که چرا افرادی دست به چنین مرگهایی میزنند؟ مرگهایی در مقابل دیدگان همه و اینقدر تلخ و آزاردهنده. آنقدر آزاردهنده که برای همیشه در ذهن بینندگانش باقی میماند.
قبلترها بیشتر خبرها از خودکشی، فقط آماری بود که از بیمارستان فارابی (بیمارستانی که بیشترین موارد خودکشی را به آنجا میبرند) منتشر میشد. کادر و پرستاران این بیمارستان هم بیشتر از هرکسی دیگر افرادی را دیدهاند که با عنوان خودکشی به این بیمارستان برده شدهاند که اکثر آنها زنده نمیمانند. آنموقعها مردم وقتی میخواستند به اصطلاح خودشان «از این زندگی کوفتی» خلاص شوند دست به خودکشی میزدند، آنهم جایی که کمتر کسی آنها را ببیند. اما الان هجرتی از خفا به آشکار صورت گرفته؛ مردمیرا میبینیم که خودشان را در مقابل میلیونها چشم به کشتن میدهند. البته این اتفاق تنها در کشور ما رخ نمیدهد. انقلابهای عربی که از آن با عنوان بهار عربی یاد میشود با خودسوزی مردی در تونس آغاز شد. اما باید فهمید چرا خودکشی در ملاءعام مخصوصا در ایران اینقدر طرفدار پیدا کرده. خودکشیای که شاید به آن نوعی اعتراض هم گفته شود. در این پرونده سعی شده به چرایی این اتفاق و کشیده شدن خودکشی از سکوت به شلوغی پرداخته شود.
مرگ با قطار!
این روزها مرگ با قطار مترو، یکی از پرطرفدارترین خودکشیهای ایرانی شده! حداقل ماهی یکبار خبری از خودکشی در مترو منتشر میشود. گرچه مسئولان مترو زیر بار این اتفاقات نمیروند و در اکثر مواقع گفته میشود افراد با هل دادنها و ازدیاد جمعیت به زیر قطار پرت میشوند، اما مردم خودشان خیلی چیزها را بهتر میدانند!
نخستین مورد خودکشی در ایستگاه مترو، در فروردین ماه سال 84 گزارش شد. دختر 18 سالهای به نام مریم، در ایستگاه شهید بهشتی خودکشی کرد. البته مسئولان ایستگاه بلافاصله دختر جوان را به بیمارستان جم منتقل کردند، اما او به دلیل شدت جراحات، جان خود را از دست داد. اما انگار بعد از مریم، بعضیها یاد گرفته بودندچطور خودشان را بکشند که بیشتر جلوه کند! حدود یک سال و نیم بعد، مرد جوانی در ایستگاه امام خمینی(ره) خودکشی کرد. اردیبهشت ماه سال 86، متروی تهران شاهد حادثه خودکشی جوان 19 سالهای به نام روحالله در ایستگاه بهارستان بود. یکی از مسئولان فروش بلیت ایستگاه متروی بهارستان گفته بود: «این جوان را به دفعات در حریم ایستگاه دیده بودم و حتی با هم احوالپرسی هم داشتهایم، اما هیچ عکسالعمل غیرعادی از او پیش از اقدام به خودکشی ندیده بودم.»
تنها کمی بعد از این حادثه یعنی اردیبهشت سال 86 دختر 21 سالهای در ایستگاه متروی امام خمینی(ره) جان خود را به خطر انداخت. البته او جان سالم به در برد اما در این حادثه دو دستش را از دست داد و از ناحیه سر و قفسه سینه بهشدت آسیب دید. حوادث خودکشی مترو در سال 86 البته به همین جا ختم نمیشود؛ در واقع این سال را میتوان یکی از پرحادثهترین سالهای متروی تهران دانست. در تیرماه 86 مردی میانسال به خاطر بیکاری در یکی از ایستگاههای متروی تهران خودکشی کرد. دی ماه 86، مرگ جوانی 27 ساله در ایستگاه دروازه دولت سبب تعطیلی دو ساعته ایستگاههای مترو شد. اسفندماه سال 86 پرونده خودکشیهای زنجیرهای این سال در مترو، با خودکشی زنی در ایستگاه امام خمینی(ره) بسته شد؛ البته زنده ماند.
فروردین ماه سال 87 نیز مرد 35 سالهای به علت نامعلوم در ایستگاه حسنآباد خودکشی کرد. اسفندماه سال 87 دختر 15 سالهای در ایستگاه متروی شهید نواب صفوی دست به خودکشی زد و جان سپرد. همچنین زن جوان دیگری در ایستگاه حسنآباد نیز قصد خودکشی داشت که با اقدام سریع راهبر قطار و ترمز گرفتن قطار، خودکشی زن جوان ناکام ماند. سال 88 پسر 17 سالهای در مترو دست به خودکشی زد و فردای همان روز حادثه خودکشی دیگری در ایستگاه طرشت رخ داد.
از خودکشیهای سال 90 آماری در دست نیست. البته اطلاعرسانی در اینباره و بیان جزئیات در رابطه با حوادث اینچنینی، چندان هم شفاف نیست. مسئولان معتقدند انتشار این آمارها باعث افزایش اتفاقات میشود. اما با مراجعه به اخبار چند مورد مهم این خودکشیها معلوم میشود؛ مردادماه سال 90 زنی 40 ساله در ایستگاه نواب خودکشی کرد. اسفندماه همان سال هم دختری 20ساله به خودکشی در ایستگاه خیام اقدام کرد که البته جان به در برد. او پیشتر هم دست به خودکشی زده بود.
بهرام عبابافی، قائم مقام وقت شرکت بهرهبرداری متروی تهران، آمار خودکشی در مترو را در سال 91 بیش از 6 مورد عنوان کرد که آخرینشان خودکشی زنی جوان در ایستگاه سعدی بود. دی ماه سال 92 مردی 40 ساله در ایستگاه چهارراه ولیعصر دست به خودکشی زد. مرگ دستفروش مترو در ایستگاه گلبرگ در دی ماه همان سال را البته با اندکی تردید میتوان به فهرست خودکشیها اضافه کرد چرا که هنوز اما و اگرهای زیادی درباره آن وجود دارد.
روزانه بیش از 11 نفر در کشور خودکشی میکنند
آمارها نشان میدهد در 9 ماه ابتدایی سال 92 روزی بیش از 11 نفر در کشور خودکشی کردهاند، بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در 9 ماهه سال 92، 3125 نفر خودکشی کردهاند و از میان این افراد 982 تن را زنان و 2143 تن را مردان تشکیل میدهند.
بر همین اساس در مدت مشابه سال 91 نیز 2740 تن به علت آنچه که پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست دادهاند. در سال 91، از کل مرگهای مشکوک به خودکشی در کشور، بیشترین موارد خودکشی در گروه سنی 18 تا 24 سال ثبت شده است که 28.2 درصد از کل موارد خودکشی این سالها را در برمیگیرد و پس از آن گروه سنی 30 تا 39 سال با 22.2 درصد، 25 تا 29 سال با 17.6 درصد، بالای 20 سال با 12.9 درصد، 40 تا 49 سال با 11.1 درصد و زیر 18 سال با 7.9 درصد به ترتیب بیشترین موارد خودکشی را به خود اختصاص دادهاند.
ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از اراﺋﻪ دﻫﻨﺪﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ 48 و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ 58 را دارد. اﻣﺎ از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ در ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ آﻣﺎرﻫﺎی اراﺋﻪ ﺷﺪه ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻣﯿﺰان ﺧﻮدﮐﺸﻰ در اﯾﺮان را ﺳﻪ در صد ﻫﺰار ﺑﺮای زﻧﺎن و ﯾﮏ در صد ﻫﺰار ﺑﺮای ﻣﺮدان ﻧﺸﺎن ﻣﻰدﻫﺪ. ﺷﻮاﻫﺪ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﯾﻦ آﻣﺎرﻫﺎ را ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ واﻗﻌﯿﺖ ﻧﻤﻰداﻧﺪ. میزان خودکشی در سال 1363 برابر 1.3 در صد هزار نفر بود، در اوایل انقلاب هم میزان خودکشی بسیار کم بود، اکنون آمارهایی وجود دارد که حاکی از آن است که سالانه 5 تا 7 هزار نفر از طریق خودکشی جان خود را میگیرند که نیمی از آنها در شهرهای بزرگ، یک چهارم در شهرها کوچک و متوسط و بقیه در روستاها اتفاق میافتد.
بر اساس تحلیلی که سازمان بهداشت جهانی در مورد بیلان خودکشی از ایران ارائه داده، ایران جزو کشورهای در بدو ورود به مرحله صنعتی شدن است که در جدا شدن و بریدن از سنتها و بافت سنتی و در ورود به جهان صنعتی دچار دوگانگی و تضاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی شده است. این دوران گذار به دلیل ایجاد تضادهای شدید بین باورها و واقعیتها، انگیزه خودکشی را در افراد زیاد کرده است و به همین دلیل آمار خودکشی در ایران بالا است!
انسان بدنیا آمده تا با مشکلات دست و پنجه نرم کند
حال در این میان بعضیها جوهرش را ندارند
مشکل رو از ما بهترون درست کنن
ما تحمل کنیم!