مطلب دریافتی- آتنا خلیلیان؛ چند نفر از ما بیماری ویروسی داریم و نمیدانیم؟
برای بیماری ویروسی بیماریهایی را مثال میزنند که همه خوب میشناسیم مثلا ایدز را. اما ویروسهایی هستند از آن دست که حتی یکبار هم نشنیدهایم و ندیدهایم.
آیا تا به حال تصور داشتن بیماری ویروسی خطرناک برای دیگران داشتهاید؟
تنتان به لرزه افتاده از جدا بودن و خطرناک بودن؟
تا به حال عزیز خود را آشفته از اتفاقی که ناخواسته برایش افتاده دیدهاید؟
دیدهاید که از ترسش ساکت بماند؟
این آمارهایی که سازمانها دارند اشتباه است شاید، چون ادم ترسیده شاید دروغ بگوید. و دروغ پنهان کننده ضعف است.
پیش آمده دست کسی را بگیرید و ببوسید صورتش را و بعد بفهمید او ایدز دارد، لب و دستتان را پاک کردهاید؟ یا تصمیم گرفتهاید که دیگر نزدیک نشوید؟ با او هم سفره شدهاید بیاکراه و ترس؟
و شما در جایگاه یک پزشک، یک دندانپزشک دوست دارید بدانید که ویروسی در کار هست یا نه و فرم هم برای دانستنش دارید اما تا به حال پیش آمده آن بیمار با ویروس خطرناک را پس از دانستن و با رعایت نکات ایمنی بپذیرید؟
در جامعهای که دانش و فرهنگ مواجه شدن با شرایطی از این دست وجود ندارد جز دروغ چه میشود گفت؟
آیا همهٔ ما از همهٔ بیماریهایی که داریم مطلعیم؟ پس اگر نیستیم برای من و تو، برای پزشک و دندانپزشک چه فرقی میکند که او بیمار باشد و بداند یا بیمار باشد و نداند؟ نکات ایمنی در هر حال میبایست برای حفظ جان فرد از هرگونه بیماری رعایت شود.
پس زده شدن یک بیمار با شرایط خاص در خانه و نزد پزشک آیا جز افسردگی برای او دارد؟ او که خود عذاب تحمل ویروسش را میکشد؟
مرگ و مرض برای همسایه نیست. برای خودمان هم پیش میآید. فرهنگمان را با اندوختن دانش در مسائلی این چنینی ارتقا بدهیم که دیگران از واکنش ما سرخورده نشوند و در خودشان یک هیولای ترسناک و غمگین نبینند.
خیلی ممنون از متن تاثیرگذارتون