فرارو- مسعود جعفری جوزانی پس از ۱۶ سال با فیلمی طنز به سینما بازگشت. فیلمی که پیش از این نمونهای در کارنامه کاریاش نبود. اما وجود ستارههای طنز فراوان در آن، نوید فیلمی موفق در این حوزه را میداد. فروش بالای ۲ میلیارد آن هم تاکنون نشان داده که اقبال بیشتری نسبت به سایر فیلمهای روی پرده داشته است.
«ايران برگر» بر اساس فيلمنامهاي از محمدهادي كريمي و جعفري جوزاني ساخته شده است. در روستایی به نام «شید» دو فرد به نام «امرالله خان» و «فتح الله خان» از دو خانواده اصلی روستا، برای به دست آوردن کرسی انتخابات شورا با هم به رقابت میپردازند. رقابتی که نه منصفانه است و نه اخلاقی. در این میان این دو گروه به هر روشی برای از رده خارج کردن رقیبت خود متوسل میشوند.
با آنکه فروش «ایران برگر» تا به امروز نسبت به باقی هم اکرانیهایش بد نبوده اما در مقابل فیلمی هم نبود که در دید منتقدان بدرخشد. بسیاری حتی نقدهای سرسختانهای بر آن نوشتند. مسعود فراستی درباره آن نوشت: «ایران برگر، فیلم بدی است؛ بسیار بد. از یک فیلمساز معتبر و محترم. یک کمدی سخیف است که اجتماعی مینماید، که نیست. سعی بسیار دارد که ما را یاد برخی حوادث انتخاباتیمان بیندازد و آن را به نقد بکشد، که نمیتواند. فیلم گویی در ناکجاآباد میگذرد و زمانش هم. بیشتر ما را یاد «برره» میاندازد – منهای توان و شوخیهای مدیری – و اخراجیهای ۳ و ابتذالش.»
جوزانی پس از این مدت زمان طولانی از سینما با فیلمی طنز که از شخصیتش هم دور است بازگشت و بسیاری همین مسئله را علت ضعف آخرین ساختهاش دانستند. کنار هم قرار گرفتن یک کارگردان جدی با موضوعی طنز آن هم پر از خط قرمز.
او باز هم برای ساخت فیلمش به سراغ اقلیم و بافتی از جامعه بومی رفت که با آن آشناست. به گفته خودش فیلم سازی که اهل لرستان است، وقتی حرف میزند با افتخار با گویش خود حرف میزند. او فیلمهای سینمایی «جادههای سرد»، «شیرسنگی» و «در مسیر تندباد» را هم با گویش لری خود از سال ۶۲ تا به امروز ساخت و آخرین ساختهاش هم در همین فضا و با همین گویش ساخته شده است.
اینکه «ایران برگر» فیلمی عامه پسند است و توانایی آن را دارد که مخاطبان عام را به خود جلب و راضی کند شکی نیست اما آیا توانسته پشت فضای طنز و فکاهیاش، حرف جدی کارگردان را هم به مخاطبان منتقل کند؟
جوزانی خودش اعلام کرده بود که «ایران برگر» حرفی برای گفتن دارد. او گفته: «افتخار میکنم که «ایران برگر» را ساختم. امیدوارم هر ایرانی این فیلم را دو بار ببیند؛ یک بار برای خندیدن و یک بار هم برای فکر کردن.»
منتقدان هم گفتند که «ایران برگر» قصد زدن حرفهای جدی زیادی را داشته است؛ نشان دادن «ایرانی» که هنوز درگیر کشاکشهای طایفهای است، با آنکه بحث دموکراسی و انتخابات است اما چوب و چماقها به میدان میآیند و در نهایت هم برای پیروزی در رقابت، محور قرار دادن زنان عامل پیشروی میشود. اما وقتی این حجم از حرفای جدی پشت شوخیهایی گاه لوس قرار میگیرد، کارایی خودش را هم از دست میدهد.
آن وقت «ایران برگر» میشود فیلمی کمدی که تنها از طنزهای همیشگی فیلمهای ایرانی بهره برده و نبوغی ندارد. استفاده از شوخیهای جنسیتی و کلامی، اشاره به بدگمانی حکومت به فیلمساز و استفادهی ابزاری از او، کنایه به تنگ بودن فضا برای عاشقی در جامعهی امروز و تشبیه نمادین قبرستان به مثابه جایی برای عشقبازی گرفته تا استفاده از ارجاعات سیاسی و یا شوخیهای داغ فضاهای اجتماعی که بیش از بیش نبود تفکری ناب و خاص در فیلم را نشان میدهد. انگار که «ایرانبرگر» مجموعه و یا مروری است بر همهی شیوههای شناختهشده و تکرار شده کمدی در سینما.
نمونه این شوخیها هم میتواند سکانس تیر خوردن امرالله خان در نشست انتخاباتی باشد که خود آن را سازماندهی میکند تا در نگاه دیگران این ذهنیت را به وجود بیاورد که وی برای هدفی که در پیش گرفته قربانی شده است و یا مثلاً افتادن کلاهگیس از سر مرد کچل در وسط دعوا و یا آب ریختن روی سر آدمهای زیر پنجره.
با تمام این نقدها اما منتقدان به این نکته اشاره کردهاند که در شرایط کنونی مردم نیازی به فیلم جدی ندارند. آنان با تمام این مشکلات، مانند مشکلات اقتصادی، نبود فیلمهای با محتوا و... «اگر» به سینما بروند، فقط میروند تا بخندند. دیگر برایشان مهم نیست که چه اتفاقی دارد میافتد.
محمد شکیبی، منتقد سینما در این باره نوشته: «شوخیهای انصافاً نمكین و گاه رودهبركنندهی ایرانبرگر هم كمدی موقعیت است و هم بزنو بكوب. هم شوخی كلامی و كمیكهای لحن و لهجه را دارد و هم كمدی وضعیت و موقعیت است. هم شوخیهای مبتنی بر ریخت و شمایل و فیزیك اشخاص را دستاویز كرده و هم مسخرگی ناشی از همجواری عناصر متضاد و ناسازگار را. حتی نوع كمدی خاص ابراز عواطف تمایلات عاشقانه نیز از نظر دور نداشته. تا جایی كه تیپهای آشنا و تكرارشوندهی روحانی و معلم وارسته در سینمای ایران نیز در این فیلم بهناچار و به منظور تأثیرگذاری و دوام در این مناسبات سبك و سلوك رندانه و طنزآلود در پیش میگیرند.»
فروش بیش از دو میلیاردی این فیلم و پیشی گرفتن از سایر فیلمهای برتر روز و جشنواره هم یادآور همین نکته است. در این میان نباید بر نقش آفرینی محسن تنابنده و سحر جعفری جوزانی چشم بست که به خوبی و ظرافت توانستهاند از پس نقشهایشان بر آیند.
به گفته پخش کننده فیلم ایران برگر این فیلم در تهران بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و در شهرستانها بیش از ۷۰۰ میلیون تومان فروش داشته است.
هر چند که به گفته منتقدین فروش این فیلم نسبت به فضا و عامه پسند بودنش هم باید بیش از این میبود و این شاید شکستی دیگر برای سینمای ایران باشد.
تمام فیلم خیره بودم به بعضی از مردم دور و برم و این سوال رو از خودم می پرسیدم که اینا به چی می خندن؟!
واقعا به فیلمه؟ یا چون به نیت خنده اومدن به زور دارن می خندن؟
درست مثل زمانی که پای نوحه می شینن و اغلب بدون این که بشنون و بفهمن گریه می کنن!!