فرارو- فخرالدین حیدریان*- از ماهها قبل که زمزمهٔ پخش سریالی طنز، با محوریت بحث و نقد جامعه پزشکی و پزشکان، و به کارگردانی مهران مدیری، در مطبوعات و سپس در جامعه پیچید، خیلیها و عمدتا از صنف پزشکان و نهادهای صنفی مرتبط، به مصداق قصاص قبل از جنایت شروع به موضع گیری کردند؛ از افراد تا سازمانهای صنفی و... تا جایی که دست آخر هم وزیر بهداشت، در روزهای آخر اسفند ۹۳، آخرین تلاشها را اینبار علنی، و در قالب نگارش نامهایی اعتراضی به کار گرفت، و طی مکاتبهایی با ریاست سازمان صدا و سیما از ایشان خواست بنا به دلایلی و من جمله حفظشان جامعه پزشکی و موقعیت حساس وزارت در زمان اجرای طرح تحول سلامت و ... از پخش آن جلوگیری نمایند.
بالاخره موعد مقرر فرا رسید و سریال روی آنتن رفت و باز واکنشهایگاه و بیگاه احساسی و گاه بدون مبنای منطقی مشخص شدت گرفت و بحثهای مختلفی بین موافقین و مخالفین شکل گرفته است. حالا چند روز پس از شروع پخش سریال، باز کماکان این نارضایتی ادامه داشته است که آخرین نمونه آن؛ نامه تند رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور؛ دکتر زالی، به رئیس سازمان صدا و سیما بود.
هدف این یادداشت پرداختن تفصیلی به طنز، نقد، و جامعه هدف در طنز نیست که مجالی فراختر و اندیشهایی جامعتر و صاحب نظرتر میطلبد، بلکه بیان نظر عضوی کوچک از جامعه بزرگ پزشکی است، با این هدف که نقد را برتابیم:
۱. از گذشته طبابت، در بین جوامع مختلف، به واسطهٔ جان بخشیدن و شفا عطا کردن به انسانها، کاری مقدس و متعالی بحساب آمده است و مردم همواره دست شفابخش خداوند را در آستین اطباء میدیدهاند. از این رو از زمانهای دور، تقریبا این اتفاق نظر وجود داشته که؛ طبابت قداست و ارج و قرب خاص دارد. اما ابهام و سوال از اینجا شروع میشود که؛ آیا این قداست که جامهایی است فاخر، اگر بر هر تن غیرمقدس و یا ناپاکی، نیز پوشانده شود، لاجرم آن فرد هم مقدس، پاک و بری از اشتباه میگردد؟! یا نفس عمل و انسانی عمل کردن است که این قداست را میسازد؟
قطعا اندیشیدن و پاسخ به این سوال راهگشاست. همه ما کم و بیش از پزشکان مردمدار و مردمی زیاد شنیدهایم و گاه یک یا چند مثالش را در ذهن داشتهایم و میدانیم اگر امروز باز علیرغم تمام کاستیها پزشکی حرمت و آبرویی دارد، این تتمه آبرو، از حضور و وجود نازنین چنین افرادیست که بعضا بشر دوستانه، عمر، آبرو و عزت خود را برای حرفهٔ پزشکی گذاشتهاند.
کیست که نداند متناسب با پیچیدهگی جهان امروز شأنیت طبابت و طبیب هم، دچار تغییراتی شده است، و در این تصویر جدید، عوامل مختلف تاثیرگذار بودهاند؛ از سیاستگذاریهای آموزشی و تربیتی، تا تخصصی شدن حوزههای کاری و اخلاق اجتماعی و تنگناهای معیشتی و... پس تحلیل شرایط امروز، صرفا بر اساس نگرش و تصور پیشین، کاملا راه به بیراهه رفتن است.
۲. تعریف ساده و رایجی از طنز هست که؛ طنز بیان غلوآمیز واقعیات است و اگر غیر آن باشد که دیگر «طنز» نیست.
نقادی و پرسشگری از مولفههای جدی جهان مدرن است و برخلاف تصور رایج، قرار نیست که نقد همیشه قالب و ردای جدی و خشک بر تن نماید. گاه در قالبی دیگر با دستمایه طنز ظهور پیدا میکند، اگر یاد بگیریم که؛ «نقد خوب است، حتی اگر بد باشد». گامی به سمت پیشرفت برداشتهایم خطاها را خواهیم دید و نقاط قوت را خواهیم فهمید. پس باید به سمتی برویم که نقد و نقادی یک فرهنگ حسنه شود و از نقد نرنجیم که نقد آینه گرفتن است!
آنچه در این سریال میبینیم و به تصویر کشیده شده است، بیان و نقد بخشی از واقعیات یک صنف، در اینجا؛ جامعه پزشکان، در قالبی طنز است و این نمیتواند به معنای توهین به کل آن جامعه صنفی تلقی شود. حتی اگر جایی ضعفهایی از این صنف تصویر شده است به معنای توهین به کل جامعه پزشکی نیست و به قول معروف: ضمیر، مرجع خود را پیدا میکند.
۳. مطمئناً اگر تصویر و تصوری ناروا و غیرواقعی ساخته شود، خیلی زود بیاثر میگردد و مورد پذیرش افکار عمومی قرار نخواهد گرفت! و در پیچ و خم قضاوتهای اجتماعی که معمولا هم درست و قابل قبول است، به کناری گذاشته میشود. بازخوردهای اجتماعی این سریال و تایید آن، در طبقات مختلف، نشان از آن دارد که متاسفانه برخلاف برخی ادعاها، دید و نگرشی شایسته و بایسته مثبت، نسبت به پزشکان در جامعه وجود ندارد، پس باید با واقعنگری و چاره اندیشی، دنبال حل مسأله بود نه پاک کردن صورت مسأله! و نباید هراس و دلواپسی غیرطبیعی نسبت به یک موضوع طبیعی (نقد و طنز) داشته باشیم، که باز بقول معروف: «آب چاله را پیدا میکند و حقیقت راه خود را خواهد رفت».
۴. هر کدام از ما قبل از آنکه با عنوان، پیشوند و یا پسوندی شغلی و یا نسبی شناخته شویم، لاجرم جزئی از جامعه بزرگ انسانی هستیم، این انسان بودن لازمهاش پذیرفتن این موضوع است که مصون و محفوظ از خطا و اشتباه نیستیم. وقتی انسانیم ناگزیر در معرض خطا، گناه و لغزش هم خواهیم بود. پس نبایدگاه امر به ما مشتبه شود که؛ صنف برگزیدهٔ خدا هستیم و مصون از خطا و لغزش بشری ماندهایم!
این نوشتار قطعاً بر اساس بخشی نگری و تعمیم موضوع به کل نیست، که خود بعنوان عضوی کوچک از جامعه پزشکی از محضر پزشکان با فضل و اساتید بزرگ زیاد بهره بردهام و و بسیار آموختهام، افرادی که قبل از اینکه پزشکی حاذق باشند انسانی شریف و مردمی بودهاند، و شاید فرصتی مغتنم باشد تا با این بهانه؛ به آنها ادای احترام کنیم، کسانی که در بدترین شرایط، نمیتوان از یادشان کاست. چه آنان که معاصر و هنوز جامعه از وجودشان بهرمند است و چه آنان که رخ در نقاب خاک کشیدهاند و یاد و منششان همواره با ماست. از این رو گفتههای خودم را نه از منظر زیادهخواهی و اساعه ادب به محضر جامعه پزشکی، که درد دلی از یک عضو کوچک این خانواده میدانم.
* دندانپزشک
ولي كسي از دست عوام فريبان بي انصاف امان ندارد
بس که دم دهنمون و بستن نمیتونیم نفس بکشیم همین طناز ها هم اگه تا حالا آزاد بودن کار جامعمون به این جا نمیکشید. مهران مدیری برای اینکه حرفش و بزنه همش مجبور قصه هاش و ببره توی یک زمان دیگه یا فضای دیگه دیگه چیکار باهاش دارین