bato-adv
کد خبر: ۲۲۶۶۸۶

كودكِ امروز، شهروندِ فردا

آموزش سرمایه‌گذاری بلند مدت برای ساختنِ فردای یک کشور است. با آموزش درستِ نسل‌هاي آينده همواره می‌توانيم شاهدِ رشد، شکوفایی و پیشرفتِ کشور باشیم. مهم‌‌ترين سوالِ نخبگانِ ايراني در دهه‌هاي گذشته اين است كه چگونه شهروندانِ آينده را بايد پرورش داد تا كشوري آباد و ملتي متمدن داشته باشيم؟ اين سوالي است كه بسيار به آن پرداخته شده و مي‌شود، از افلاطون گرفته تا تئوري‌پردازانِ آموزش و تربيت و جامعه‌شناسان و... در صدد برنامه‌ريزي براي آموزش و تربيت شهروندانِ آينده به دستِ نسل پرورش‌دهنده‌اند.
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۹ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۳
فرارو - پریزاد بهاردوست؛ آموزش سرمایه‌گذاری بلند مدت برای ساختنِ فردای یک کشور است. با آموزش درستِ نسل‌هاي آينده همواره می‌توانيم شاهدِ رشد، شکوفایی و پیشرفتِ کشور باشیم. مهم‌‌ترين سوالِ نخبگانِ ايراني در دهه‌هاي گذشته اين است كه چگونه شهروندانِ آينده را بايد پرورش داد تا كشوري آباد و ملتي متمدن داشته باشيم؟ اين سوالي است كه بسيار به آن پرداخته شده و مي‌شود، از افلاطون گرفته تا تئوري‌پردازانِ آموزش و تربيت و جامعه‌شناسان و... در صدد برنامه‌ريزي براي آموزش و تربيت شهروندانِ آينده به دستِ نسل پرورش‌دهنده‌اند.

این مقاله با اشاره به ضزورت آموزش مربیان مهد کودک اشاره کرده در صدد است به این سوال پاسخ دهد.

ما از روش‌هاي تربيتي و آموزشي بخصوص آموزش‌هاي ديني و اعتقادي خود به فرزندانمان دفاع مي‌كنيم، اما از نتايج راضي نيستيم. به عبارتِ ديگر همواره فضاي معنايي يك نسل براي نسلِ ديگر قياس‌ناپذير است؛ يعني نمي‌توانند همديگر را بفهمند و جامعه با پديده‌ي عدمِ مفاهمه، عدمِ تقارن در انديشه‌ها و عدمِ سازگاري در ذهنيت‌ها و سليقه‌ها مواجه شده و نسلِ جوان با اراده‌ي معطوف به قدرتِ خويش و شكستنِ سننِ اجتماعي با پيرانِ فرهنگي گذشته درگير مي‌شوند. به طورِ كلي  مي‌توان گفت؛ ناكارآمدي شيوه‌هاي سنتي، عدمِ نگرش بر پايه‌ي احترام و برابري انسان‌ها، فقرِ مديريتِ فرهنگي، و آموزش‌هاي ايدئولوژيك‌ - و نه اخلاقي و عقلاني-  دلايلِ اساسي چنين وضعيتي هستند. نهادِ خانواده نيز امروزه دچارِ تحولاتِ كاركرديِ اساسي شده و آموزش و تربيت در انحصار آن باقي نمانده است و به جاي آن نهادهاي آموزشي و پرورشي رسمي و دولتي بخشي از مسئوليت را به عهده گرفته‌اند؛ يكي از اين نهادهاي فرهنگ‌سازِ جامعه "مهد كودك" است. جايي كه فرزندانِ ما جامعه‌پذيري را از آن‌جا آغار مي‌كنند و پيشرفت و ترقي و يا عقب‌ماندگي هر ملتي به ميزانِ زيادي بسته به چگونگي كاركردِ اين نهاد پيدا كرده است.   
ضرورت و اهميتِ آموزشِ مربيانِ مهدِ كودك با مفاهيم اخلاقي، معنوي و اجتماعي  
محققين شكافِ نسلي، ناكارآمدي شيوه‌هاي سنتي، عدمِ نگرشِ نسلِ پرورش‌دهنده بر پايه‌ي احترام و برابري انسان‌ها، فقرِ مديريتِ فرهنگي، و آموزش‌هاي ايدئولوژيك‌ و خرافه‌پرستي- و نه اخلاقي و عقلاني- را عللِ اصلي نهادينه نشدنِ ارزش‌هاي معنوي و فرهنگي در كودكان و جوانان مي‌دانند. همه‌ي اين نتايج نقشه‌ي راه و ضرورتِ توجه به  آموزش در مهدِ كودك‌ را ترسيم مي‌كنند. آموزشِ اخلاقي زيستن، معنويت، عقلاني رفتار كردن،  اجتماعي‌شدن، نقاد بودن و خلاقيت ضروري‌ترين آموزش‌ها براي نسل هاي آينده است. آموزش بايد به كودكان آگاهي راستين در باره‌ي هستي و زندگي بدهد. من كيستم؟ جايگاه من كجاست؟ با چه هدفي بايد به سوي آگاه شدن و آگاه كردن بروم؟ هنگامي كه آگاه مي‌شوم چگونه بايد زندگي خود و ديگران را دگرگون كنم؟ در واقع آموزش نوعی سرمایه‌گذاری برای ساختنِ فردای یک کشور و براي داشتنِ جامعه‌اي اخلاقي و معنوي و ملتي آگاه و متمدن است و آموزش‌هاي اخلاقي و معنوي و آگاهي‌بخش ضروري‌ترين آموزش‌ها براي نسل‌هاي آينده است.

مفاهیمِ دینی

مقصود از دین در این‌جا، معرفتی که منشأ الهی و شهودی دارد. محتوای دین به سه بخش تقسیم می‌شود: اعتقادات، اخلاق و احکام (قوانین). منظور از آموزش مفاهیم دینی در اين برنامه همان مفاهیم ِاخلاقي و معنوي است؛ زیرا مفاهیم اخلاقي که آموزشِ آن‌ها به کودکان؛ که در ادبیات روان شناختیِ ژان پیاژه در مرحله‌ي عملیاتِ عینی قرار دارند از آموزشِ سایرِ معارفِ دينی مشکل‌تر به نظر می‌رسد. از این رو، ضروری است توجّه بیش‌ترِ خود را به شناسایی اصول و روش‌های مناسب در آموزشِ مفاهیمِ اخلاقی و معنوي به کودکان اختصاص دهیم.

اصولِ آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان

اصول عبارت است از قواعد و دستورالعمل‌های کلی مبتنی بر تعالیمِ دینی، پژوهش‌های روان‌شناسی و نظریاتِ دانشمندانِ تعلیم و تربیت، که به‌منزله‌ي راهنمای عمل، در آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان مورد استفاده قرار می‌گیرند. این اصول عبارتند از:

1-    اصلِ سهولت

 منظور از اصلِ سهولت این است که در آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان، باید توانِ شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را در نظر گرفت و از زیاده‌روی، خشونت و سخت‌گیری در روندِ آموزشی پرهیز نمود؛ زیرا هدف از آموزشِ مفاهیمِ دینی، برانگیختن شوق و رغبتِ کودکان به یادگیری آموزه‌های دینی است و نه صرفا انتقال آگاهی‌های دینی. حال با توجه به اصلِ آسان‌گیری در آموزش‌های ديني، رعایتِ این اصل در آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان از اهمیتِ بیش‌تری برخوردار است؛ زیرا مفاهیمِ دینی اموری هستند که با فطرتِ کودک سازگارند و نیازی به تحمیل و سخت‌گیری ندارند، سخت‌گیری زمانی است که آموزه‌هایی خلافِ خواستِ فطری کودک به گونه‌ای برای او ترسیم و تکرار شود که آن را بدونِ فکر و اندیشه بپذیرد. علاوه بر این مفاهیم و آموزه‌های دینی سهل و آسان، زمینه‌های درونی و انگیزشی لازم را برای کودک فراهم نموده، او را به یادگیری مفاهیم و حقایقِ اخلاقي و معنوي علاقه‌مند می‌سازد. چنان‌که خشونت و سخت‌گیری در امرِ آموزشِ مفاهیمِ دینی، کودک را نسبت به اصلِ دین و تعالیمِ حیات‌بخشِ آن بدبین نموده، آثار و پی‌آمدهای ناگواری در روحیه‌ي لطیفِ او باقی خواهد گذاشت. بنابراین رعایتِ این اصل در آموزشِ مفاهیمِ دینی کودک مهم است.

2-    اصلِ تدریج

 اصلِ تدریج و رعایتِ توان و استعدادِ كودك از دیگر اصولِ تعلیم و تربیت است. انسان از زمانِ تولد تا سنین بزرگ‌سالی توانایی‌های جسمی، ذهنی و عاطفی یکسانی ندارد و در هر دوره از رشد با خصوصیاتِ ویژه‌ي آن دوره ظاهر می‌شود.
آموزشِ کودک باید بر اساسِ مراحلِ رشدِ طبیعی آدمی صورت گیرد. بر همین اساس دست‌یافتن کودک به مرحله‌ي بعدی آن‌گاه برای او ممکن است که مرحله‌ي نخست را پیموده باشد. بنابراین آموزشِ مفاهیمِ دینی دارای مراحل و درجات است و این مراحل و درجات به دلیلِ تفاوت در رشدِ استعدادهای شناختی، عاطفی، انگیزشی كودكان است، به گونه‌ای که نمی‌توان هر مطلبی را در هر مرحله‌ای آموزش داد، بلکه مطالب باید متناسب با سطح فکر و قدرت درک كودكان باشد.

3-    اصلِ مداومت و استمرار

آموزشِ مفاهیم و حقایقِ دینی امری است که باید تا پایانِ عمر استمرار یابد و آدمی تحتِ تأثیر آن باشد، اما دوران کودکی و نوجوانی را می‌توان دوران ملازمت و مداومتِ آموزه‌های دینی دانست که باید والدین و مربیان بر آن نظارت داشته و هدایت نمایند. به عبارتی، اهمیتِ آموزشِ آموزه‌های دینی به کودک از سویی و طولانی بودنِ دوره‌ي ساختارِ ذهنی و روانی کودکی انسان از سوی دیگر، استمرار و مداومت در آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودک را می‌طلبد. از این رو باید به موازاتِ رشدِ عقلی و تحولِ روانی کودک مفاهیمِ اعتقادی را به کودک انتقال داد و از شتاب و فشار بی مورد پرهیز نمود.

4-    اصلِ آگاهی بخشی

 آموزشِ مبتنی بر بصیرت و آگاهی كودكان از اصولِ اساسی نظام آموزشی است. همان‌گونه که پیروانِ نظریه‌ي گشتالت یادگیری را عبارت از کسبِ بینش دانسته و عقیده دارند اگر كودك آن‌چه را که می‌آموزد واقعا بفهمد و نسبتِ به آن بصیرت حاصل کند به‌آسانی می‌تواند به موقعیت‌های جدید انتقال دهد، صاحب نظرانِ تعلیم و تربیتِ اسلامی نیز به آموزش بر اساس فهم و آگاهی‌بخشی تأکید می‌کنند، بلکه برخی با تمایز بین مفهومِ فهم و بصیرت با حفظ کردن و به خاطر سپردن، معتقدند فهم یا بصیرت پایه و اساسِ یادگیری را تشکیل می‌دهد بنابراین آن‌چه باید در جریانِ آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان مورد توجه قرار گیرد تأکید بر درک و آگاهی مفاهیم است.

تفاوت‌های فردی از اصولِ پذیرفته شده در روان‌شناسی و تعلیم و تربیت است و به این معناست که همه‌ي انسان‌ها با یکدیگر شباهت‌هایی دارند ولی آنان از حیثِ ویژگی‌های شناختی، عاطفی، انگیزشی، بهره‌ي هوشی، تأثیر و تأثراتِ محیطی و صفاتِ شخصیتی از هم‌دیگر متفاوت‌اند. همین امر موجب می‌شود که هر انسانی موجودِ مستقل، تام و فردی خاص باشد. به همین دلیل یکی از عمده‌ترین مسائلِ روان‌شناسی مسئله‌ي تفاوت‌های فردی است و برخی از روان‌شناسان می‌گویند: روان‌شناسی غیر از تفاوت‌های فردی موضوعِ دیگری برای بحث ندارد. بر این اساس اهمیت دادن به تفاوت‌های فردی در آموزش اثربخشی آموزشی را بیمه می‌کند. بر این اساس رعایتِ تفاوت‌های فردی در آموزشِ مفاهیمِ دینی کودکان از اهمیت زیادی برخوردار است، به‌‌ویژه در انتخاب و استفاده از روش‌های آموزشی مربيان باید انعطاف بیش‌تری داشته باشند و در آموزشِ مفاهیم دینی به کودکان به طور یکسان عمل ننمایند، بلکه متناسب با ویژگی‌های شناختی، عاطفی، انگیزشی، سوابقِ خانوادگی و محیطی آنان، از روش‌های گوناگون و مؤثر استفاده نمایند. به عنوان نمونه، مربيان می‌بایست بدانند برای برخی از کودکان آموزشِ مفاهیم دینی با استفاده از روشِ شعر و داستان سودمند است و برای برخی از راه پرسش و پاسخ. برخی مفاهیم دینی را زودتر می‌فهمند و برخی دیگر نیاز به مثال و توضیح بیش‌تری دارند.

روش های آموزش مفاهیمِ اخلاقي و معنوي

مقصود از روش‌های آموزش مفاهیم دینی به کودکان، فنون، شیوه‌ها و دستورالعمل‌های جزئی است که اهداف و اصولِ آموزش مفاهیم دینی را به ثمر می‌رساند و به آن‌ها عینیت می‌بخشد. در واقع، بخشِ کاربردی فرایند آموزش مفاهیم دینی، شیوه‌ها و روش‌های آن است. به‌عبارتی، مهم‌ترین و دشوارترین مرحله از فرایند آموزش، تعیین و تشخیص روش‌های آموزش مفاهیم دینی و استفاده و به کارگیری صحیح و مناسب آن، به ویژه برای کودکان می باشد. در اين طرح آموزشي چهار روش و متد به مربيان مهد كودك آموزش داده مي‌شود.

1-    روش استفاده از مثال

 یکی از روش‌های مهم و مؤثر در آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان  استفاده از مثال است. استفاده از مثال‌های متنوع، فهمِ مسائلِ انتزاعی را برای كودكان که از نظرِ رشدِ شناختی و تحولِ روانی ضعیف و یا در سطح پایینی می‌باشند، آسان می‌کند. به‌عبارتی در بیانِ مطالبِ علمی و عقلی، استفاده از مثال بهترین روش برای هر چه بیش‌تر آشکار ساختن مطالب، تفهیم ساده‌تر و در نتیجه درکِ بهتر و سریع‌تر آن‌هاست. استفاده از مثال یکی از روش‌های مناسب در آموزشِ مفاهیمِ اخلاقي، اجتماعي و معنوي به کودکان است؛ زیرا گاه می‌توان با ذکرِ یک مثالِ مناسب و هماهنگ مطلب و مفهومِ عمیق را آسان و برای کودکان قابل فهم و درک نمود.

2-    روش قصّه‌گویی

 زبانِ قصّه یا داستان یکی از مناسب‌ترین روش‌های آموزشِ مفاهیمِ دینی به کودکان است؛ زیرا کودکان شیفته‌ي شنیدنِ قصّه و خواندن داستان هستند و این سبب می‌شود تا بخشِ عمده‌ي تعلیم و تربیت دینی کودکان از این راه انجام پذیرد. هرچه استفاده از داستان‌های مناسب بیش‌تر باشد، تأثیرِ این آموزش و رسیدن به هدف‌های مورد نظرِ آن ساده‌تر و سریع‌تر صورت می‌گیرد. از نظر روان‌شناسی تربیتی نیز یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین روش‌های آموزشی به حساب می‌آید.

3-    روش یادآوری سرمايه‌هاي فردي و اجتماعي

 با توجه به تمایلات و گرایش‌های ذاتی پاک و دست نخورده‌ي کودکان بهتر می‌توان از روشِ یادآوری نعمت‌های الهی در آموزش و تعمیقِ معنويتِ آنان استفاده کرد. با یادآوری سرمايه‌ها می‌توان ذهنِ کودک را متوجه معنويت و اخلاق کرد و میل و گرایش او را نسبت به حفظ آن‌ها ترغيب نمود. بر این اساس، در تدریس و آموزشِ معنويت به کودکان باید بیش‌تر بر محبت و عشق به همه‌ي انسان‌ها و دادنِ پاداش تأکید کرد.


4-    روش نمایشی (نمادین)

 منظور از نمایش، مجسّم کردن و به صورتِ مشهود و محسوس درآوردنِ پیام‌ها و آموزه‌هاست. روشِ نمایشی یکی از روش‌های آموزشی است که دارای تأثیرِ فوق العاده‌ای است و از راه آن می‌توان آموزه‌های دینی را در قالب‌های قابل مشاهده و به گونه‌ای روشن، آسان و محسوس به کودکان آموزش داد. نمایشی کردن مفاهیمِ عقلی و اخلاقي برای کودکان با توجه به غلبه‌ي برخوردِ حسّی آنان موجب می‌شود که این‌گونه مطالب بهتر درک شود و یادگیری عمیق‌تری صورت پذیرد. معمولاً کودکان خاطراتِ نمایشی را که در کودکی دیده‌اند به شکلِ آگاهانه یا ناآگاهانه تا آخرِ عمر در حافظه‌ي خود حفظ و نگهداری می‌کنند. اصولاً استفاده از روشِ نمایشی و به صورتِ محسوس و مشهود در آوردنِ مفاهیم و مسائل آموزشی، از جمله روش‌هایی است که در قرآن نیز فراوان مورد استفاده قرار گرفته است. قرآن با استفاده از روشِ نمایشی توانسته است اصول اعتقادی را اثبات و برای عمومِ مردم قابل درک و فهم نماید. یکی از نمونه‌های عینی که بارها به آن پرداخته و برای اثبات این امر در برابر چشمِ همگان به معرضِ نمایش قرار داده، زنده شدنِ مجددِ گیاهان است. طبیعی است که جنبه‌ي آموزشی روش نمایشی مؤثرتر و پرجاذبه‌تر از روشِ گفتاری صرف است؛ چرا که روشِ نمایشی هم‌زمان گوش و چشمِ مخاطب را به کار می‌گیرد. از این رو در آموزش مفاهیم دینی کودکان لازم است تا آن جا که امکان دارد مواد و مطالبي آموزشی به صورتي نمایشی ارائه گردد.
برچسب ها: کودک آموزش شهروند
مجله خواندنی ها
مجله فرارو