bato-adv
کد خبر: ۲۲۵۹۴۴
آنهایی که تنهایند و تنهایتان می‌گذارند

پارانوئید از شوخی تا واقعیت

دکتر روح‌الله رضاپور؛ شاید اسم پارانوید و فرد مبتلا به آن، آنقدر ثقیل باشد که هیچ‌وقت فکر نکنید که خود، همسر، فرزند و یا نزدیکانتان به این آشفتگی ‌روانی‌ مبتلا باشید.
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۵ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۳
پارانوئید ازشوخی تا واقعیتفرارو- دکتر روح‌الله رضاپور؛ شاید اسم پارانوید و فرد مبتلا به آن، آنقدر ثقیل باشد که هیچ‌وقت فکر نکنید که خود، همسر، فرزند و یا نزدیکانتان به این آشفتگی ‌روانی‌ مبتلا باشید.

پارانوئید به زبانی ساده، نوعی آشفتگی فکری است که در آن فرد مبتلا دارای ویژگی‌هایی چون خودبزرگ‌‎بینی‌، شکاکیت و یا حسادت می‌باشد. در اصطلاح عام، این نوع افراد نسبت به اطرافیان خود بسیار بدبین هستند.

فرد دارای "اختلال شخصیت پارانوئید"اکثرا به حالت آماده باش و دائم در جستجوی نشانه‌های تهدیدآمیز است. این افراد نمی‌توانند از ترس خود رهایی یابند و همواره در انتظار فریب و نیرنگ دیگران هستند. در یک کلمه می‌توان گفت که در وفاداری و صداقت اطرافیان خود شک دارند.

تمام آن‌هایی که مجبورند با افراد پارانوئید تعامل منظم داشته باشند (پدر و مادر، دوست، فامیل، آشنا) ویژگی‌های آن‌ها را کمابیش احساس می‌کنند ولی ‌هیچ‌کدام مانند همسران این افراد شرایط طاقت‌فرسا و هولناک را تجربه نمی‌کنند.

برای مثال، رایج‌ترین نوع پارانوئید (درکشورما) در بین مردانی است که نسبت به همسران خود بدبین هستند. البته خانم‌ها نیز از این آشفتگی‌ مصون نیستند. آنها نیز همسران خود را دائم در حال بی‌وفائی و خیانت تصور می‌کنند.

طبق نظر فرنسوا درتیه1، جامعه‌شناس فرانسوی، این افراد کوشش‌هایی را برای برقراری روابط متقابل انجام می‌دهند اما فرد هنگامی بیشتر به رضایت خاطر می‌رسد که کنترل رابطه را در دست داشته باشد و احساس نکند که دیگری کنترل ارتباط متقابل را در دست دارد. برای همین است که این افراد در تمام مراحل زندگی ‌مشترک (درعمل) به استقلال شخصی همسر خود هیچ اعتقادی ندارد و هرنوع شک و بدگمانی در مورد همسر خود را طبیعی می‌دانند و وجود این احساس را به گردن فرد مقابل می‌اندازند و اکثرا از او می‌خواهند که با محدود کردن خود این آرامش ضمنی‌ را به آن‌ها بدهد.

برای مثال خانمی که دارای این اختلال شخصیت می‌باشد هرنوع ارتباط انسانی، کاری و... با یک زن را برای همسر خود ممنوع می‌کند. این افراد با داشتن شخصیتی اقناع‌گر بسیار ماهرانه می‌توانند همسر خود را حتی در روابط با زن‌های خانواده (مادر، خواهر، همسربرادرو...) نیز محدود و یا به صورت آزاردهنده‌ای تحت کنترل بگیرند.

سوال این است که چه اتفاقی ‌برای همسران این افراد به وجود می‌آید. اولین اتفاق این است که او کنترل زندگی را از یک روند حداقلی به روندی حداکثری از دست می‌دهد. درشروع رابطه همه "قربانییان" رابطه با این افراد بر این امر توافق دارند که در شروع رابطه این شک و بدگمانی را به عنوان حساسیت نسبی‌ و یاشدت علاقه زیاد قلمداد می‌کنند. اما در روند رابطه متوجه می‌شوند که این حساسیت‌ها به صورت نسبی ‌بیشتر و بیشتر می‌شود.

هرنوع حرکت، رفتار و یا گفتمانی باعث تنش می‌شود و فرد دارای اختلال پارانوئید نگرانی‌ها و شک‌های خود را بیشتر و بیشتر می‌کند. محدودیت تا جایی ‌به وجود می‌آید که این همسر از هرنوع فعالیت فردی، اجتماعی و یا حتی خانوادگی فلج می‌شود.

برای نمونه، خانمی که با مردی پارانوئید قصد ازدواج دارد، در دوران نامزدی متوجه می‌شود که همسر آینده او از ارتباط او با تمام دوستان دانشگاهی و یا خانواد‌گی منزجر است.

در زمان رفتن به دانشگاه از افرادی که در سرویس حمل‌نقل دانشگاه هستند تا اساتید و همکلاسی‌ها، به همه و همه شک دارد و همسر خود را مورد بازپرسی، شماتت و سرزنش قرار می‌دهد. این رفتار آرام آرام به خشونت نیز کشیده می‌شود.

خانم، با مشورت کورکورانه خانواده درس را متوقف می‌کند و درخانه می‌ماند. مشکل حل نمی‌شود و فرد پارانوئید این‌دفعه به سطح روابط اعضای خانواده و علاقه آنان به هم مشکوک می‌شود و ادامه ماجرا.

مشکل اینجاست که همسر مستاصل راه‌های متفاوت را برای رضایتمندی فرد جستجو و امتحان می‌کند غافل از اینکه خوب بودن، صداقت داشتن، آرام و خونسرد به مسائل نگاه کردن و هزاران رفتار صلح‌جویانه، همه و همه، تشدیدکننده شک و بدگمانی فرد مبتلا به پارانویید می‌باشد. چون او اینها را در ذهن خود بستری برای شروع یک خیانت و بی‌وفایی می‌بیند. به بیانی ساده، تمام حرکات، رفتار و گفتمان همسر را فقط از دید خیانت ترجمه و تفسیر می‌کنند.

داستان از این قرار است که افراد پآرانوئید به هیچ وجه اتفاقات را براساس رابطه علت ومعلول(causalité) نمی‌بینند بلکه بر اساس اصل ارتباط (correlation) می‌بینند.

برای مثال اگر در ده عدد ماشینی که تصادف کرده‌اند چتر یافت شود این افراد علت تصادف را در وجود چتر می‌بینند نه وجود بارندگی در ‌منطقه‌ای‌که خودرو‌ها بوده‌اند.

به عبارتی دیگر می‌پندارند رابطه بین چتر و خودرو‌ها باعث ایجاد تصادف شده است نه وجود بارندگی، لغزندگی زمین و یا محدودیت دید رانندگان.

به بیانی ساده‌تر، این افراد از چهار عمل اصلی در ریاضی فقط جمع کردن را در ذهن دارند و به جز جواب خود به هر جوابی واکنش نشان می‌دهند. اگر از او بخواهید که چهار را در سه ضرب کند، نه تنها عدد او فقط هفت است بلکه به عدد دوازده شما عکس العمل منفی نشان می‌دهد.

به همین دلیل است که طبق نظر دکتر یوسف کریمی2 ‌ این افراد از تخیلی به تخیلی ‌دیگر و از هزیانی به هزیان دیگر در تردد هستند. این بیماران به دنبال رسیدن به بخشی از نیاز‌های اساسی خویش (مثل نیاز به پایگاه اجتماعی) هستند که در زندگی ‌واقعی ‌مورد انکاربوده است.

از آنجایی که نمی‌توانند کمترین انتقادی را بپذیرند از دیگران بسیار انتقاد می‌کنند و فقط افرادی را در کنار خود نگاه می‌دارند که شنونده خوبی ‌باشند و هیچ انگشت اتهامی به سمتشان نشانه نروند.

برای همین نمی‌خواهند بهانه‌ای به دست کسی بدهند تا نسبت به رفتارشان مظنون گردند. در یک کلام، این افراد در یک شبه جامعه ساخته تخیلات خود زندگی می‌کنند.

آن‌ها در هنگام ضعف توانایی ‌بسیار ماهرانه‌ای دارند که حس ترحم دیگران (مخصوصا همسر خود) را نیز به صورتی ‌کاملاً منطقی ‌برانگیزند و یا حتی با زیرکی بسیار در طرف مقابل حس گناه ایجاد کنند.

پارانوئیدها با هنرنمایی وصف‌ناپذیری می‌خواهند به همسرشان بقبولانند که خواهان زندگی‌ مطلوبی هستند ولی ‌بی‌وفایی، خیانت و ... که همسر مرتکب شده این چرخه نکبت و مصیبت را تحمیل‌کرده و زندگی ‌تیره‌وتار شده ‌است.

مشکل برای همسران زمانی‌ حادتر می‌شود که فکر می‌کنند با محدود کردن خواسته‌های خود و یا انجام نکاتی‌ که آنها مدعی هستند به آرامش می‌رسد، باعث از بین رفتن شک و عدم امنیت و اطمینان آنان می‌شود. ولی‌هر کارخوبی‌ که صورت پذیرد مورد سوءتعبیر آنها قرار می‌گردد.

برای نمونه،اگر کسی به آنان پیشنهاد یاری در کار بدهد، با خود می‌پندارند "منظور این است که من به تنهایی از عهده کارم برنمی‌آیم." باید توجه داشت که مبتلایان به اختلال شخصیت پارانوئید پیشتر در حالت لجاجت و کینه‌توزی هستند و تمایلی به بخشیدن "توهین‌ها" یا "تحقیرهای" تصوری ندارند.

درمان اختصاصی در اختلال شخصیت پارانویا عبارت است از روان‌درمانی و دارو درمانی. اما ویژگی‌های شخصیتی این بیماران مانع عمده‌ای در ایجاد رابطه درمانی مناسب است چون به هیچ‌وجه به بیماری خود اعتقاد و باور ندارند و حتی فرد پیشنهاددهنده را نیز مورد شک و بدگمانی جدید قرارمی‌دهند.

در روند روان درمانی، درمانگر سعی در ایجاد شرایطی دارد که فرد مبتلا با خود تردیدی یا سوءظن به خود، رفتارهایی را جایگزین عکس العمل‌های منفی بکند و در شرایطی حادتر درمان دارویی را برای مقابله با اضطراب و پریشانی بیمار و یا دوره‌های آشفتگی شدید و اندیشه‌های شبه هذیانی او تجویز کند. اما این دو راه به هیچ وجه تضمین کننده بهبودی کامل و یا حاد نشدن بیماری در آینده نیست خصوصاً که این دو روند بسیار زمان بر نیز می باشند.

در واقع، شک و بدبینی دو محور بسیار حیاتی یک زندگی مشترک، یعنی اعتماد و احترام، را می‌کشد. همسران افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید باید بدانند که این افراد به هیچ وجه توانایی حفظ این دو خط قرمز یک رابطه سالم را ندارند. تمام پیشگیری‌ها و رفتارهایی که به آنها (همسران) می‌شود، فقط جنبه اطلاع رسانی و بالا بردن آستانه صبر را دارد و به هیچ وجه راه حلی جهت حفظ این دو مقوله اساسی رابطه نمی‌شود.

ولی‌ واقعه تلخی ‌که در مورد این افراد باید دانست این است که در رابطه با یک فرد پارانوئید نه عشق، نه تعهّد و نه صمیمیت هیچکدام درمانگری نمی‌کند و شرایط را بهبود نمی‌بخشد.

دلیل آن است که در هیچ مرحله از رابطه، حتی با همسرانشان تمامیت خود را به واسطه شک و بدگمانی در رابطه نمی‌توانند بگذارند. با خصوصیت لجبازی و خلق خیانتی که دارند بسیار در بازآفرینی خود پس از اتمام یک رابطه عاطفی توانمندند.

این افراد تنهاترین آدم‌های دنیا هستند که همسران خود را نیز، چه در زندگیشان بمانند و چه نمانند محکوم به تنهایی‌می‌کنند.



1.دورتیه، فرانسوا؛ علوم انسانی گستره شناخت ها، ترجمه مرتضی کتبی و دیگران، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۲، ص ۱۵۰.

2. کریمی، یوسف؛ روانشناسی شخصیت، تهران، نشر ویرایش چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۵۰. 

صبا
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
سلام متأسفانه پدر من ، در سن ۸۶ سالگی فقط حدود دو هفته است که این رفتار را نسبت به فرزندان و همسر ،که میخواهند او را بکشند و اموالش را صاحب شوند پیدا کرده و رفته رفته شدیدتر شد شیشه ها و تلویزیون را با عصای خود شکسته به فرزندان حمله ور میشود و اسیب بدنی به فرزندان رسانده ،لطفا راهنمایی کنید
دهاتی
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
فرارو نظر من کو؟ سانسورچی موچکریم
دهاتی
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
اقا من یه باجناق دارم اینجوریه دیگه جان همه به لب رسیده یه بار به خانمش گفت چرا این عروسک بزرگ را خریدی هدفت از خریدش چی بود نکن با هاش رابطه داری؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
خیلی سخته من 3 سال با یه همکار عقده ای پارانوئید تو یه جا کار می کردم . به والله پدرم رو درآورد با شکاکیهاش با توهین هاش با تهمت های ناجورش حتی تو اداره هم ازش می ترسن بسکه وحشی و ... است . زندگی رو برام جهنم کرد و با آبروم بازی کرد. خدا هیچکس رو با این افراد مریض هم نفس نکنه حتی گرگ بیابون رو چون بد مصیبت و فتنه ای هستن.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
متاسفانه یکی از آشنایان ما دچار همین مشکل هست و در شرف طلاق با همسرش، حتی روانپزشک هم توصیه به طلاق کرده، ای کاش راه حلی براش وجود داشت ...
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۶
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
درک مسائل پیرامونی هم اسمش پارانوییده؟ یا ارزش قائل شدن برای خود و انسانها و البته بی ارزش دانستن افرادی که فقط سعی دارند بهر قیمتی برای دیگران یک مشکل و برچسب درست کنند؟ بروید و نوع نگاه به زندگی و انسان را در خود تغییر دهید
ناشناس
France
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
این افراد، (مثل خود شما) از مسأئل پیرامونی درک درست دارند ولی‌ با ترجمان متفاوت. مثلا این مقاله رو همه خواندند، هرکس نظر مثبت یا منفی‌ ا‌ش رو نوشت، ولی‌ افراد پارانویید واکنش منفی‌ و عجیب نشان می‌دهند، (مثل شما) که فکر کردید در مورد شما این مقاله نوشته شده و فکر می‌کنید که دیگران دنبال برچسب زدن هستند و آنها باید تغییر کنند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست/ زحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپرس
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
متاسفانه جامعه ما مبتلا به آسيب هاي رواني زيادي است. من سالهاست كه با يك همسر پارانوئيد زندگي ميكنم سختي آن از تصور خارج است. اما وقتي به اطرافم نگاه ميكنم واقعا نميتونم يك زوج كامل را پيدا كنم. جامعه ما يك نمونه كامل از جامعه افسرده و آزرده است كه حتي پول هم دردي از آن دوا نميكند. براي مثال ميتوان به موضوع rich kids اشاره كرد كه منتهي اختلالات فردي و روحي است.
ن
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
بنده هم یه خواهرم دارم که به شدت شخصیت پارنوئیدی داره، حتی به پدرم شک داره، دکتری داره و الان سنش رفته بالا و ازدواج نکرده، با اینحال پدر و مادرم نمیذارن من که چند سالی ازش کوچکترم ازدواج کنم، میگن تا وقتی اون ازدواج نکرده تو حق ازدواج نداری، بخاطر خواهرم دچار افسردگی شدید شدم و از زندگی ناامید...
پیش مشاوره هم رفتم حالات خواهرم رو گفتم، گفت اگه خواهرت ازدواج هم بکنه، زندگی مشترک کوتاهی خواهد داشت و زود برمی گرده...
مهدی
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
این قضیه خیلی پیچیده است. به بنده هم می گفتن که پارانویید هستی. بنده در آستانه طلاق هستم و مشکلات اینچنینی داشتم. اما واقعا این حرفهایی که زده شده نیست. یعنی همه چی به این شکل پیش نمی آد. در خیلی موارد خانم ها با عدم توانایی و مطرح کردن حرف هایی و مخالفت با خواسته های منطقی ، یک مرد رو بجایی می رسونند که همه فکر میکنن ادم شکاک و غیره است. امیدوارم کسایی که این متن رو خوندن بعدش نظر بنده رو هم بخونن تا نا امید نشن.چون متن بالا خیلی نا امید کننده بود
مریم
United States
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
مقاله خیلی خوبی بود همسر من یک فرد پا رانویید بود و بعد از سالها زندگی مشترک و چند فرزند از او جدا شدم همه حق و حقوقم را هم بخشیدم سالهای زندگی با او برایم یک کابوس است که با بالا رفتن سن خیلی بدتر شد و دیگر قابل تحمل تبود
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
حالا تو جامعه ما اگر مردی چنین شرایطی داشته باشه بهش می گن باغیرت و اون به راحتی به زندگیش ادامه می ده و خانوادش رو مثل خودش نابود میکنه
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
ممنون خوب و مفید بود.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
ممنون از مقاله خوبتون
ولي براي رسانه اي مثل شما خوب نيست كه متن منتشر شده اش غلط املايي داشته باشه
لطفا بازنگري بفرماين !
روح اله رضاپور
France
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
لازم به توضیح است که این مقاله بر اساس تایید مستقیم ۴ متخصص روانشناسی در ایران، نروژ و فرانسه، با تمرکز بر ۱۵ مقاله و دو کتاب، به همراه تجربه شخصی نویسنده فقط جهات آشنایی اولیه با این بیماری نگارش شده است. دلایل علمی‌روانشناختی این مسئله (این که این بیماری اکثرا ارثی می‌باشد، نوع تقسیم سلولی در زمان تشکیل جنین، زمان بلوغ این بیمار‌ها و نوع دریافت محبت در سنین بلوغ و ...) کاملا موجود است که در چارچوب این مقاله گنجیده نشد. برای اطلاعات بیشتر (مخصوصا در زندگی‌ شخصی خود) مشاوره با متخصص قویاً توصیهٔ میشود.

روح اله رضاپور
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
مقاله بسيار مفيدي بود و اكثر قسمتهاي اين مقاله را متاسفانه تجربه كرده ام و هنوز نيز در حال تجربه هستم.ايكاش زودتر اين مقاله را ديده بودم.
افروز
Turkey
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
مقاله بسيار جالبي بود من هرگز راجع به اين موضوع اطلاعاتي نداشتم ممنون
ناشناس
Canada
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
بسيار مقاله ي آموزنده اي بود، من به شخص از هشدار براي شناختن اينگونه افراد ( در اي مقاله) درس گرفتم.
بررسي رفتار، اگرچه مبحث تخصصي اي هست، اما با اطلاع رساني هاي اينچنيني، مي توان خيلي ساده افراد غير متخصص رو آگاه كرد كه تجربيات اينچنيني رو از زندگيشون دور كنن، و آگاهانه تر به برخوردهاي غير معمولي طرف مقابل نگاه كنند. البته مرز تشخيص بسيار سخته بين فرد مريض و فردي كه محيط و عوامل باعث شده همچين عكس العملي داشته باشه. اما به هر حال هر دو مور از نظر من غير قابل قبول هست. خيلي خيلي ممنون از چاپ اي مقاله.
عبدالله
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
من تحلیل کارشناسانه این نویسنده محترم رو تأیید میکنم. چرا که در زندگی خانوادگی ما یک چنین شخص خاصی وجود داشت که نه تنها نسبت به همسرخود بلکه نسبت به تمام اطرافیان وهمکاران خود بادیده شک وتردید نگاه میکرد.هرگز به اشتباه خود اعتراف نمی کرد.همه را مقصرمیدانست. ازآنجائیکه مدیرارشد یک شرکت مهمی بود هروقت بمنزل می آمد ساعتها سایتهارو چک میکرد تاببینه چه مطالبی درموردش نوشته اند.خودشو فراتر از اون حدی که بود قبول داشت. حتی نسبت به همسرش که تحصیلات دانشگاهی داشت باتحقیررفتار میکرد.(خودش ناسلامتی دکترا داشت) .به تمام معنا نظر ورأی هیچکسی رو قبول نداشت.بخصوص همسرش. با اطرافیانی که از سراحترام یا ملاحظه کاری باهاش با احترام برخوردمی کرد با تحقیر رفتارمی کرد.واقعاً تصور میکرد دیگران چشم دیدنشوندارن وهمیشه لابلای حرفاش نشون میدادکه دیگران شب وروز برعلیه اش دارن توطئه می کنند.ودست آخر همه چی رو ازدست داد.همسرش،زندگی اش،جایگاه شغلی واجتماعی اش. الآن تنهای تنهاست.به دکتراش خیلی می نازیدوبدیگران فخرمی فروخت.چوبشم خورد. یک شخصیت به تمام معنا پارانوئیدی.
ارغوان
Georgia
۲۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
تقارن های زمانی گاهی آدم را از تعجب میخ کوب می کند. وقتی مقاله شما را خواندم درست زمانی بود که با شخصی با همین خصوصیات مشابه کار می کردم و هیچ ایده دقیقی هم نسبت به این بیماری نداشتم. به قول خود شما پارانویا برای من در حد "شوخی" بود. و فکر نمی کردم آدمی که در آن حد انرژی من را می گیرد و باعث آزارم می شود از چه چیزی رنج می برد. اما با خواندن این مطلب تکه های پازل خیلی جالب در کنار هم جمع شدند و تحمل فرد مذکور برایم بسیار راحت تر شد. البته در وادی کار ماجرا بسیار راحت تر است تا وادی زندگی خانوادگی. به امید خواند مطالب آموزنده بعدی شما.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
متاسفانه این بیماری امروزه در جامعه ما بسیار دیده می شه و شاید علت خیلی از طلاق ها هم وجود همین بیماری باشه,
باسپاس از دکتر رضاپور برای مقاله ی مفید و تامل برانگیزشون
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
متاسفانه این بیماری امروزه در جامعه ما بسیار دیده می شه و علت خیلی از طلاق ها هم وجود همین بیماریست,با سپاس از دکتررضاپور برای این مقاله مفید و تامل بر انگیز
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
کاش در مورد اینجور بیماریهای روانی بیشتر اطلاع رسانی بشه.اونطور که در زندگی بعضی اقوام دیدم ازدواج با افراد پارانویید مثل افتادن توی یک تله وحشتناک و کابوس شبانه روزیه که براحتی قابل تموم شدن نیست،و بهترین کار اموزش مردم برای شناخت قبل از ازدواجه
دوست شما
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
جناب آقای "دکتر!" اینجا یک مجله یا خبرگزاری تخصصی روانشناسی نیست که شما چنین مطالب شبهه برانگیزی که مثل سایر مباحث روانشناختی، نسبی و در عین حال بسیار پیچیده هستند را به خورد عوام می دهید.اگر خوانندگان این مقاله!!! را به دو دسته پارانوئید ها و غیر پارانوئید ها تقسیم کنیم طبق گفته خودتان پارانوئید ها نه تنها شدیداَ به این روشنگری! واکنش نشان می دهند بلکه دچار وضعیت روحی بدتری میشوند؛ غیر پارانوئید ها باز هم مطابق اظهارات خودتان چون در برخورد با چنین بیمارانی متحمل زجر زیادی شده اند، نمکی بر زخمشان زده اید و ...
اصولا با انتشار چنین مقاله هایی در فضای غیرتخصصی که واقعا هیچ اثر سازنده ای بر خواننده نداشته و حتی باعث سوء تفاهمات بسیار می شود مخالفم.
روح اله رضاپور
France
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
دوست عزیز

مباحث علوم انسانی (خصوصا فلسفه، روانشناسی‌ و زبان‌شناسی) در حیطهٔ‌ تئوری، رویکردهای متفاوتی را تجربه میکنند. از فروید تا لکان، نظریه‌های که دارند همه قابل نقد میباشند. حتی در نوع رویکرد روان درمانی این بیماری بین متخصصان (بعد از تشخیص حتی) اختلاف نظر هست چه برسد به انتخاب دارو درمانی یا روان درمانی. در ضمن در تمام روزنامه های‌ کثیر الانتشار، مجلات و سایت‌های های معتبر کشور‌های پیشرفته، ثبت مقاله جهت شناخت بیماری امری مرسوم هست: مثال بارز روزنامه سیاسی صبح "فیگارو" در فرانسه به وضوح در مورد "پارانویا" صحبت می‌کند و کسی نگرانی‌های شما را ندارد.

بنابر این به چهار مطلب زیر اشاره می‌کنم:

۱. با شما موافقم که این نقد بر این مقاله وارد هست که در آخر آن به صورت پی‌‌‌نوشت، «لزوم مشاوره با متخصص برای برسی تخصصی» ذکر نشده که در پیغام بالا ذکر شد. هرچند مقاله فوق ضوابط ساختاری‌-علمی‌ (فرم و ساختار متن) را تبعیت نمیکند چون در حوزه سلامت در یک سایت خبری هدف اطلاع رسانیست نه توصیه دادن.

۲. با وجودی که با دسته بندی شما (افراد پارانویید و غیر پارانویید) موافق نیستم ولی‌ کجا صحبت از بیماری، چه در چارچوب علمی‌، چه در حوزه سلامت و... به دلیل "پریشانی" بیماران مبتلا و همدردی با افراد غیر مبتلا باید سانسور شود؟!! یا در پستویی که شما میفرمایید نوشته شود ؟

۳. این نوشته قطعاً نقدیست غیر مستقیم بر متخصصانی که در مطب خود نشسته اند و معتقدند بیمار باید مستقیم به آنها مراجعه کند: سوال این است: چگونه فردی که حتّی نمی‌داند شک، بدبینی، دلشوره، اضطراب و ... میتواند منشأ یک بیماری هولناک (ارثی و یا غیر ارثی) باشد، باید به متخصص مراجعه کند؟ انتظار دارید که مخاطب عام حتما به مقاله‌های علمی شما که چاپ کرده و یا نکرده اید مراجعه کنند و قانع شوند که باید به متخصص مراجعه کنند؟ چگونه کسی را که وقت، و کنجکاوی و علاقه به مجلات و متنهای پیچیده علمی ندارد را می توان مطلع کرد؟

۴. بیاید و شما مقاله‌ای بنویسید و نقدی آسیب شناسانه کنید بر همسرانی که در ارتباط با افراد پارانویید، فقط به دلیل عدم شناخت این بیماری در زمان شناخت، "قربانی" یک زندگی‌ شوم شده‌اند و شاید علمی‌تر، چه بیماری‌های روانی‌ دیگری گرفتند؟؟ چند درصد از مخاطبین عام ما در مورد «سندرم استکهلم» چیزی می‌دانند؟ من به خودم اجازه نمی دهم که بنویسم که افراد پآرانوئید این اتفاق را در زندگی‌ با همسرانشان به وجود میاو‌رند. شما در جای مناسب خودش "علمی‌" بنویسید ما هم استفاده کنیم.

در نهایت، هدف این مقاله "فقط"، اطلاع رسانی از یک بیماری بود که در آن به صورت علمی، با بیانی ساده (و مستند) به همراه مجموعه ای از مثالهای ثبت شده، در اختیار مخاطب «عام» قرار گیرد

با سپاس

روح اله رضاپور
مجله فرارو