bato-adv
کد خبر: ۲۱۸۵۵۵

پايان عصر روشنفكران نخبه و آغاز عصر جريان روشنفكری

مقايسه نقش روشنفكران دهه ٩٠ با دوره‌هاي گذشته گزاره‌يي است كه نياز به انجام پژوهش‌هاي ميداني گسترده دارد و هرگونه برداشت در اين رابطه كه از راهي غير از پژوهش به دست آمده باشد، شخصي و البته غيرعلمي است...
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ - ۰۹ دی ۱۳۹۳
مقايسه نقش روشنفكران دهه ٩٠ با دوره‌هاي گذشته گزاره‌يي است كه نياز به انجام پژوهش‌هاي ميداني گسترده دارد و هرگونه برداشت در اين رابطه كه از راهي غير از پژوهش به دست آمده باشد، شخصي و البته غيرعلمي است. مي‌توان گفت نقش روشنفكران به عنوان گروه‌هاي مرجع نسبت به دهه‌هاي گذشته كاهش يافته است. اما اثبات اين مساله متضمن انجام كار پژوهشي گسترده است و تنها بر اين اساس مي‌توان براي آن حكمي قطعي صادر كرد.

با توجه به آنچه در جامعه پيرامون مباحث روشنفكري مشاهده مي‌شود در ابتدا بايد تعريف روشنفكر و ويژگي‌هاي روشنفكر را مشخص كرد. برخي افراد تاثيرگذار بر رفتار جامعه متفكر يا پژوهشگر و عده‌يي نيز روشنفكر ناميده مي‌شوند. بايد دانست كه آيا روشنفكر كسي است كه به مسائل روزمره رويكرد انتقادي دارد، يا درباره مسائل جامعه پژوهش انجام مي‌دهد يا رويكرد فلسفي به مسائل روز دارد؟ كه البته هر كدام از اين سوال‌ها پاسخ‌هاي مشخص دارد. اما اگر هدف، پرداختن به روشنفكر به معناي سنتي آن باشد مي‌توان گفت نقش روشنفكران كاهش يافته است.

امروزه به دليل وجود شبكه‌هاي اجتماعي متعدد و شرايط ايجاد شده در فضاي مجازي، نقش روشنفكران كاملا دگرگون شده است. به‌طور مثال در ده‌هاي ٦٠،٥٠ كه دوران استيلاي متفكراني چون برتراند راسل و ژان پل سارتر بود نقش روشنفكر نخبه بسيار كليدي بود اما به مرور نقش روشنفكر جاي خود را به پديده روشنفكري داد. در واقع امروزه بايد پديده روشنفكري را به جاي روشنفكر مطالعه كرد. اگر در نگاه خود به اين مساله تغيير ايجاد كنيم تمام كساني كه با فضاي مجازي سروكار دارند و راجع به مسائل روز، اجتماعي و فرهنگي نظر مي‌دهند و بحث مي‌كنند در گستره روشنفكري قرار مي‌گيرند. بنابر اين تئوري، دوران روشنفكران نخبه به پايان رسيده و عصر جريان روشنفكري آغاز شده است و تعداد كساني كه در حوزه و قلمرو فرآيند روشنفكري مشاركت دارند بسيار زياد است.

در اينجا مي‌توان به مبحث تحول انگاره توماس كوهن اشاره كرد. تحول انگاره غالبا به تغيير اساسي در تفكر و الگوهاي ذهني انديشيدن اطلاق مي‌شود كه در نهايت روش انديشيدن و انجام امور را متحول مي‌كند. مي‌توان گفت امروزه در جوامع نيز نوعي چرخش انگاره حادث شده است. به اين معني كه وقتي فضاهاي مجازي گسترده شد سلسله تحولاتي روي داد، يكي از اين تحولات رسيدن به ساحتي است كه ديگر روشنفكر را برنمي‌تابد و روشنفكري را ترجيح مي‌دهد. بنابراين علت اساسي كاهش نفوذ روشنفكران، تغيير انگاره‌يي است كه ريشه در فضاهاي مجازي دارد و مناسباتي كه امروزه هركسي از اتاق كار يا منزل خود مي‌تواند با جهان ارتباط برقرار كند. اين مساله نظريه دهكده جهاني مك لوهان را تداعي مي‌كند كه مي‌گويد در روزگاري زندگي مي‌كنيم كه جهان به يك دهكده‌ تبديل شده است. در واقع اين دهكده امروزه دهكده مجازي هم هست.
مي‌توان گفت اين چرخش انگاره و تغيير در همه جاي دنيا اتفاق افتاده اما شدت آن بسته به شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي جوامع متغير است. براي قياس بين كشورها بايد ديد دسترسي به فضاهاي مجازي در هر جامعه به چه ميزان است. اگر معيار، دسترسي عموم به تكنولوژي و فضاهاي اينترنتي باشد بايد ميزان اين دسترسي و مشاركت را اندازه‌گيري كرد و تعداد افراد دخيل در فرآيند روشنفكري را سنجيد و بعد به همان نسبت، ميزان رشد و گسترش نظريه فوق ـ چرخش جريان روشنفكري ـ  برجسته‌تر مي‌شود.

اين تغيير جنبه‌هاي مثبت زيادي دارد اما ايراداتي نيز به آن وارد مي‌شود. براي جنبه‌ منفي مي‌توان به اين نكته اشاره كرد كه از آنجا كه همه افراد جامعه مي‌توانند در اين فضاها مشاركت كنند و هيچ گونه محدوديتي وجود ندارد، بنابراين قبول فرد در اين محيط به داوري‌هاي ممتد و پيوسته نياز ندارد. جنبه‌ مثبت اينكه امروزه برخوردها و شبكه‌هاي اجتماعي ماهيت كاملا دموكراتيك دارند و همه مي‌توانند به آساني به آن دسترسي داشته باشند.

البته در اين ميان روشنفكراني هستند كه اصلا از تكنولوژي‌هاي جديد استفاده نمي‌كنند و در واقع نوعي تكنوفوبيا (ترس از تكنولوژي) دارند يا بسيار كم سمت آن مي‌روند. برخي نيز از روي علاقه با اين جريان همراه شده و از آن استفاده مي‌برند. به نظر مي‌رسد در اين مساله هم شكاف نسلي وجود دارد. مي‌توان ادعا كرد نسل‌هاي جديدتر با فضاهاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي بيشتر برخورد دارند و قديمي‌ترها به دلايل متعدد كمتر از آن استفاده مي‌كنند. درنتيجه هرچه دسترسي نسل جوان‌تر به تكنولوژي و فضاهاي مجازي بيشتر مورد بررسي قرار بگيرد ميزان دسترسي، علاقه و استفاده جوامع نيز بيشتر خواهد بود.

با اين حال تاثير روشنفكران بر جامعه انكارناپذير است. در ايران از گذشته دور منورالفكرها همواره نقش كليدي بازي كرده‌اند به‌طور مثال در انقلاب مشروطه و انقلاب ٥٧ و پديده‌هاي اخيرتر نقش موثر آنها را نمي‌توان انكار كرد. در حال حاضر نيز كساني كه دست به قلم هستند تاثير خود را مي‌گذارند ولي اين تاثيرها به مرور رو به نقصان مي‌گذارد و نوعي فرآيند نويساي جديد با فشار دادن دكمه‌هاي رايانه اتفاق مي‌افتد كه يك شكاف عميق و نسلي را بين كساني كه سواد رايانه‌يي دارند و كساني كه خيلي از اين سواد بهره‌يي ندارند، ايجاد مي‌كند. البته جامعه ما هنوز در فضاي مكتوب سير مي‌كند. هنوز نخستين رفرنس‌هاي ما نشريات و جرايد چاپي هستند، بنابراين مطبوعات هنوز هم نقش مهمي در جامعه ايفا مي‌كنند اما در جوامع ديگر به مرور روزنامه‌ها و كتاب‌ها به صفحات رايانه‌ها منتقل شده‌اند و اين روند استفاده از تكنولوژي‌هاي جديد، نفوذ روشنفكران را كاهش داده و شرايط را دگرگون كرده است.

تكنولوژي‌ حتي شكل مطالعه را نيز تغيير داده است و امروزه افراد بيشتر كتاب‌ها و مقاله‌ها را روي صفحات رايانه‌ها و تبلت‌ها يا حتي تلفن‌هاي همراه خود مطالعه مي‌كنند. حتي كتب مذهبي و كتاب‌هايي مثل ديوان شاعران هم به نرم‌افزار تبديل شده‌اند كه روي تلفن همراه نصب شده و مورد استفاده قرار مي‌گيرند. امروزه ديگر صفحات روزنامه‌ها، مقاله‌ها و حتي اخبار رسانه‌هاي ديداري و شنيداري به شكل گذشته وجود ندارند و به صفحات رايانه‌ و تلفن‌هاي همراه منتقل شده‌اند.

روشنفكران اگر نتوانند با اين موج همراه شوند و از وفق دادن خود با شرايط جديد واهمه‌ داشته باشند و از فرصت‌هايي كه در جامعه ايجاد شده است فاصله بگيرند، كهنه شده و به تدريج به اقلام موزه شبيه خواهند شد. چراكه امروزه تعريف سواد نسبت به گذشته كاملا فرق كرده است. قبلا سوادآموزي به خواندن و نوشتن محدود مي‌شد اما اكنون ميزان بهره‌مندي از سواد به استفاده از تكنولوژي‌ها بستگي دارد.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین