گنجشگ مُرده، دوای بهبود رابطه با همسر!

«نزد زن رمالی رفتم و او چهار گنجشک مرده را 600 هزار تومان به من فروخت و گفت یکی از آنها را بسوزان و دود آن را در اتاق خواب و لباس‌های همسرت بچرخان و سه‌تای دیگرش را که دعایی به آنها خوانده‌ام، بپز و آبش را به همسرت بده و مطمئن باش به زودی رابطه همسرت با تو خوب می‌شود.»
 
روزنامه شهروند در یادداشتی، ضمن یادآوری نمونه‌هایی از شگردهای «رمال‌»ها، مراجعه به چنین افرادی را نقد کرده و آورده است: هر روز که صفحات حوادث روزنامه‌ها را می‌بینیم، به‌طور معمول از مواردی مطلع می‌شویم که از یک سو خنده‌آور است و از سوی دیگر، اشک خواننده را از این همه بلاهت و نادانی بخشی از افراد جامعه درمی‌آورد. مراجعه به افراد رمال و فالگیر و دعانویس از این نوع بلاهت‌هاست که یک نمونه آن هفته پیش در روزنامه‌ها درج شد.
 
در این خبر آمده بود: «مدتی بود که محبت شوهرم به من کم شده بود و کم‌کم داشت زندگی‌مان به سردی می‌رفت تا این‌که یکی از دوستانم مرا با زن رمالی آشنا کرد و گفت که تجویزهایش حرف ندارد و محبت همسرت دوباره برمی‌گردد. من هم نزد او رفتم و این شخص در همان جلسه اول، چهار گنجشک مرده را به مبلغ 600 هزار تومان به من فروخت و گفت "یکی از آنها را بسوزان و دود آن را در اتاق خواب و لباس‌های همسرت بچرخان و سه‌تای دیگرش را که دعایی به آنها خوانده‌ام، بپز و آبش را به همسرت بده و مطمئن باش به زودی رابطه همسرت با تو خوب می‌شود". من هم پول را به این زن کلاهبردار دادم و طبق دستور او اقدام کردم اما رفتار همسرم با من نه‌تنها بهتر نشد بلکه به دلیل خوردن گوشت آلوده گنجشک‌ها، همسرم مسموم و روانه بیمارستان شد و تا حد مرگ هم پیش رفت و نزدیک بود زندگی‌ام نابود شود.»
 
ابتدا باید متذکر شد که چنین عقاید و رفتاری مختص جوامع در حال توسعه نیست، در کشورهای دیگر و حتی توسعه‌یافته هم مواردی از توسل به این شیوه‌ها دیده می‌شود. همچنین در یک جامعه مشخص، منحصر به افراد کم‌سواد و ساده نیست، در ورزش و فوتبال ایران هم خبر از جادوگری و امثال آن شنیده شده است. حتی در میان طبقات مرفه و تحصیلکرده هم گرفتن فال قهوه یا موارد مشابه چندان عجیب یا غیرمنتظره نیست.
 
در این‌جا به‌طور تفصیلی به دلایل و علل استفاده از این شیوه‌ها پرداخته نمی‌شود. بخشی از این دلایل ناشی از ناآگاهی و بخشی نیز ناشی از استیصال و به بن‌بست رسیدن است. دلایل دیگر هم وجود دارد. این شیوه‌ها در گذشته مرسوم و بیشتر بود. برای نمونه کسانی که پس از ازدواج بچه‌دار نمی‌شدند و فرزندآوری برایشان مهم بود، فوری به دعانویس‌ها مراجعه می‌کردند. به‌طور معمول بسیاری از کسانی که در ماه‌های اول ازدواج حامله نمی‌شوند، پس از چند ماه یا چند‌سال حامله می‌شوند و نیازی به مراجعه به دعانویس یا حتی پزشک هم نیست، ولی چون عجله دارند، این کار را می‌کنند، پول می‌دادند و دعایی می‌گرفتند و بخشی از آنان بچه‌دار می‌شدند و این را ناشی از کارایی دعانویس می‌دانستند، درحالی‌که اگر پیش او نمی‌رفتند هم به هدف خود می‌رسیدند. تعدادی هم بچه‌دار نمی‌شوند، دوباره مراجعه می‌کنند و پول بیشتر می‌دهند تا دعای نافذتری! بگیرند. خلاصه در نهایت چند درصدی که بچه‌دار نمی‌شوند، این پاسخ را می‌شنوند که گره شما خیلی سفت و پیچیده است و با دعا باز نمی‌شود! کف‌بینی و شیوه‌های دیگر هم ترفندهای مشابه خود را دارد.
 
ولی چرا این مشکلات پیش می‌آید که گنجشک مرده بدهند به همسرشان بخورد و تا دم مرگ برود؟ یا برخی از این افراد اقدام به سوءاستفاده‌های جنسی از مراجعه‌کنندگان می‌کنند،... همه اینها حکایت از آن دارد که این حرفه در جامعه ما به رسمیت شناخته‌شده نیست. بنابراین افراد کلاهبردار و البته بدون پاسخگویی وارد آن می‌شوند و هرکس آمادگی داشته باشد که ریسک و خطر بیشتری را بپذیرد می‌تواند از این راه کلاهبرداری کرده و سر مردم را کلاه بگذارد و کارهای خلاف نماید.