انتخابات مجلس در هر دوره با اما و اگرها و هيجانات خاص خود برگزار ميشود و ٢٩٠ نفر كه قرار است نماينده مردم و وكيل آنها باشند بر كرسيهاي بهارستان تكيه ميزنند. اما فعاليت هر دوره از پارلمان تاكنون با جنجالهاي زيادي همراه بوده و درگيريها گاهي به تنشهاي شديد لفظي و حتي فيزيكي كشيده است.
انتخابات مجلس در هر دوره با اما و اگرها و هيجانات خاص خود برگزار ميشود و ٢٩٠ نفر كه قرار است نماينده مردم و وكيل آنها باشند بر كرسيهاي بهارستان تكيه ميزنند. اما فعاليت هر دوره از پارلمان تاكنون با جنجالهاي زيادي همراه بوده و درگيريها گاهي به تنشهاي شديد لفظي و حتي فيزيكي كشيده است.
انتقادات زيادي متوجه عملكرد هر دوره از مجلس شوراي اسلامي بوده و برخي هم
اعتقاد دارند پارلمان ايران آنطور كه بايد و شايد فعاليت نميكند و از
فضاي كلي جامعه و خواستههاي عمومي دور شده است. صحت و سقم اين ادعا و
چرايي و چگونگي آن را با احمد شيرزاد، نماينده اصفهان در دوره ششم مجلس در
ميان گذاشتيم. شيرزاد از نحوه برگزاري انتخابات مجلس و شيوههاي كسب راي
توسط نمايندگان شديدا انتقاد ميكند و معتقد است تنزل شعارهاي انتخاباتي تا
مسائل منطقهيي و دغدغههاي خرد محلي پارلمان ايران را از بعد ملي و سياسي
خود جدا كرده است.
او كه از كانديداهاي رد صلاحيت شده براي دور هفتم مجلس است دفاع سفت و سختي از عملكرد مجلس ششم ميكند و باور دارد كه اين دوره از مجلس نقطه عطف دموكراسي در ايران است. دفاع سرسختانه شيرزاد تا آنجا ادامه داشت كه حاضر نشد بدون بررسي و تحليل عملكرد دورههاي ديگر، انتقادي به دوره ششم مجلس وارد كند. شيرزاد همچنين عملكرد قاطبه دورههاي مجلس را به چالش ميكشد و عنوان ميكند كه از لحاظ زمينههاي تحصيلي و تجربيات كاري نمايندگان مجلس ايران يكي از غيرحرفهييترين پارلمانهاي دنياست.
انتخابات مجلس با تفاوتهايي اساسي از نظر نحوه برگزاري و جامعه رايدهنده نسبت به ديگر انتخاباتها برگزار ميشود. با توجه به ويژگي منطقهيي بودن اين انتخابات و همچنين نحوه انتخاب نمايندگان به نظر شما نهاد پارلمان در ايران تا چه اندازه برآيند خواست عمومي جامعه است؟
اين مساله وابستگي زيادي به سيستم انتخاباتي و قانون انتخابات دارد.
قانون انتخابات در ايران فراز و نشيب زيادي داشته است. شرط اخذ نصف آراي
رايدهندگان قبلا وجود داشت و كانديداهايي كه ميتوانستند در دور اول بيش
از نيمي از آراي رايدهندگان را كسب كنند انتخاب ميشدند و در غير اين صورت
انتخابات به دور دوم كشيده ميشد. در نخستين انتخابات، نمايندگان به اين
طريق انتخاب شدند و از طرفي حمايت روحانيون از برخي ليستهاي انتخاباتي
باعث شد مردم هم راي قاطعي بدهند و در نتيجه بسياري از چهرههاي شاخص و
پرنفوذ در دور اول به مجلس راه يافتند.
در انتخابات دوره اول طبيعتا شور و حال انتخاباتي در جامعه بود و مردم از روحانيون تبعيت ميكردند. به ويژه ليستهاي مشتركي كه جامعه روحانيت مبارز و مجمع مدرسين حوزه علميه قم تهيه كرده بودند نيز در مشاركت بالاي جامعه نقش داشت. ائتلافي قدرتمند در دورههاي اول شامل حزب جمهوري اسلامي و انجمن اسلامي معلمان كه البته تشكلي با گرايش چپ بود، تشكيل شده بود كه اگر كسي را معرفي ميكرد به احتمال زياد راي ميآورد و رقابت چنداني ميان افراد وجود نداشت.
به تدريج شرط اخذ نيمي از آرا انتخابات مجلس را با مشكل مواجه كرد و ديگر كمتر كسي ميتوانست اين درصد از آرا را كسب كند. قانون انتخابات به همين خاطر تغيير كرد و شرط يك چهارم آرا از سال ٧٨ در قانون انتخابات قرار گرفت. به اين ترتيب اگر در حوزهيي درصد مشاركت ٦٠ درصد باشد با يكچهارم آرا، يعني ١٥ درصد جمعيت حوزه كانديداها ميتوانند وارد مجلس شوند. البته اين مساله به خودي خود ايرادي ندارد و اگر واقعا پاي رقابت در ميان باشد و احزاب و گروههاي سياسي مشاركت فعالي داشته باشند مجلس برآمده از چنين انتخاباتي ميتواند نشاندهنده تركيب آراي جامعه باشد.
در هيچ جاي جهان هم مشاركت مردم صد در صد نيست و نمايندگان هم براي راهيابي به پارلمان موظف به اخذ اكثريت آراي جامعه نيستند. اما قانون يك چهارم باعث ميشود نمايندگاني به مجلس راه يابند كه بدنه اجتماعي گستردهيي نداشته باشند. اما اگر انتخابات رقابتي باشد و امكان ائتلاف احزاب وجود داشته باشد و هر حزب از يك سال قبل بداند كه ميتواند با كانديداي مورد نظرش وارد انتخابات شود درصد مشاركت هم بالاتر خواهد رفت.
آيا ميتوان گفت كانديداها براي ورود به مجلس به جاي مطالبات عمومي و ملي روي روابط و روشهاي غير سياسي سرمايهگذاري ميكنند؟
بله، در اين وضعيت به جاي توجه به مطالبات كلان و ملي بيشتر روي مطالبات اقتصادي سطح پايين و پررنگ كردن جنبههاي قوميتي و قبيلهيي تمركز ميشود. در نتيجه راي افراد در كلانشهرها كاهش پيدا ميكند و با انجام تلاشهايي كه به اعمال راي بيار معروف است شخص با اقناع ١٠ تا ١٥ درصد اهالي منطقه وارد مجلس ميشود. اخد حداقل يك چهارم آرا صرفا مربوط به دور اول است و اگرانتخابات به دور دوم كشيده شود همين شرط حداقلي هم وجود ندارد. بنابراين با قانون فعلي انتخابات ميتوان با كنار گذاشتن شعارهاي كلان سياسي و انجام مانورهاي تودهيي و پوپوليستي و عوامگرايانه راي تضمين شدهيي كسب كرد.
چنين روشهاي كسب راي در چه شرايطي اثرگذاري خود را از دست ميدهند؟
به ياد دارم در انتخابات مجلس ششم وقتي موج اصلاحطلبي بلند شد اينگونه روشها هم به محاق رفت و كارايي خود را از دست داد. موج انتخابات معنيدار سياسي باعث شد رفتارهاي پوپوليستي بياثر شود اما زماني كه اين موجها ميرا يا متوقف شود اين رفتارها باز هم انتخابات را تحت تاثير قرار خواهد داد.
در انتخابات رياستجمهوري شاهد هستيم كه كانديدايي با كسب اكثريت قاطع آرا دولت را به دست ميگيرد و عامل اصلي اين پيروزي هم معمولا ميزان توجه او به خواستههاي عمومي است. در مقام مقايسه، كدام يك از دو نهاد پارلمان و دولت در نمايندگي آراي عمومي پيشروتر است؟
طبق واقعيتهاي موجود دولت گوي رقابت را از مجلس ربوده است. اما به هرحال انتخابات رياستجمهوري خاصيتي متفاوت از مجلس دارد. در اين انتخابات روشهاي پوپوليستي كارايي چنداني در كسب راي ندارد و جلبتوجه مردم از طريق اين روشها آن هم در سطح ملي كار آساني نيست. اگر انتخابات مجلس رقابتي باشد با قانون فعلي هم ميتوان پارلماني متاثر از خواسته جامعه تشكيل داد اما خروج اين انتخابات از حالت رقابتي پارلمان را از اراده عمومي دور ميكند.
پيشنهاد شما در اين خصوص چيست؟
بخشي از اين مساله به تغيير قانون انتخابات برميگردد. در چند سال گذشته
طرح استاني شدن انتخابات مجلس در پارلمان مطرح شد اما به سرانجام نرسيد.
اين طرح ميتواند انتخابات مجلس را از حالت محلي و منطقهيي جدا كند و
گرايشهاي ملي را پررنگتر سازد. در اين حالت افراد نميتوانند با آراي
پايين به مجلس راه پيدا كنند و در نتيجه نمايندگاني مردميتر در پارلمان
حضور خواهند يافت.
در شرايط كنوني افراد با دوري از برخي جريانها و همچنين نزديكي با برخي جريانهاي ديگر وارد مجلس شوند و اينجاست كه موضوع نظارت بر انتخابات اهميت خود را نشان ميدهد. گروههاي سياسي اصلي تصوير شفافي از برگزاري انتخابات ندارند و بلاتكليفي جريانها باعث ميشود كه نتوان بر كانديداهاي قدرتمند سرمايهگذاري كرد. مهمترين مساله به نظر من اين است كه اگر نپذيريم نمايندگان مجلس بايد در رقابتهاي سياسي وارد اين نهاد شوند وضعيت موجود تغييري نخواهد كرد.
آقاي شيرزاد، شما در دورهيي نماينده مجلس بوديد. آيا هيچ انتقادي به عملكرد مجلس ششم وارد نيست؟ اگر به گذشته برگرديد كدام يكي از تصميمها و مواضع خود را اصلاح ميكنيد؟
انتقاد قطعا وجود دارد اما مايل نيستم كه در اين باره صحبت كنم. اگر همه دورههاي مجلس در ايران را بررسي ميكرديم ممكن بود انتقاداتي هم به عملكرد دوره ششم وارد كنم اما بدون تحليل دورههاي ديگر نميخواهم مجلس ششم را به چالش بكشم.
در دورههاي مختلف مجلس ايران معمولا گروههاي تندرويي از چپ تا راست حضور داشتهاند. به نظر شما علت اين مساله چيست و آيا موضعگيري تند اين گروهها ميتواند منفعتي براي جامعه در بر داشته باشد؟
موضعگيريهاي تند برخي گروهها لزوما منفي نيست و بايد در نظر داشت نبض مجلس به دست كساني است كه شعار ميدهند يا افرادي كه بر اساس معيار خود واكنش نشان ميدهند. طرح برخي مسائل راديكال در مجلس بهتر از مطرح شدن آنها در خيابان است و اصولا يكي از كاركردهاي مهم مجلس انعكاس هيجانات جامعه است. مجلس بيسر و صدا نشاندهنده فعاليت مثبت مجلس نيست.