زمینهای حاصلخیز روستای ۵۹ در منطقه قصور استان پنجاب، پر از کورههای آجرپزی است. این کارگاههای متعلق به زمین داران پر نفوذ، به خاطر استفاده از "کارگران تضمینی" بسیار بدنامند. دههها است که صدها هزار نفر توسط آنها در چرخه بدهکاری و فقر گرفتار شدهاند.
گروههای حقوق بشری این کار را بردهداری امروزی میخوانند.
تا پیش از هفته گذشته سجاد مسیح و همسرش شما، زوج مسیحی حدوداً ۳۰ ساله، در یکی از این کارگاهها کار میکردند.
برای سالهای متمادی، آنها هر روز صبح بیدار میشدند و تا شپ در شرایط طاقت فرسا کارگری میکردند. این برنامه روزانه آنها بود – هر روز، هفت روز هفته. زندگی آنها در فقر و بدهکاری خلاصه شده بود و آنها از آن متنفر بودند.
کمتر از یک ماه پیش آنها توسط یک جمعیت خشمگین و به اتهام کفرگویی به آتش کشیده شدند.
کفرگویی در پاکستان به مسأله ای جنجالی است. گزارش ها درباره خشونت به بهانه کفرگویی معمولاً دچار خودسانسوری یا گرفتار خبرنگاری نادرست و ناقص میشود.
سر هم کردن ترتیب وقایع و آنچه باعث انجام جنایت به بهانه کفرگویی شده، همیشه کار سر راستی نیست.
با این حال، این گزارش اطلاعاتی است که بی بی سی توانسته پس از بازدید از مناطق روستایی دور افتاده و گفتگو با بیش از ده نفر از مردم – از جمله پلیس، خانواده، همسایه ها و شاهدان عینی – به دست بیاورد.
فرار برای حفظ جان
به نظر میرسد که این ماجرا حدود یک هفته قبل از قتل شروع شد، زمانی که این زوج برای اولین بار شنیدند که کسی ادعا میکند که صفحات سوزانده شده قرآن را در نزدیکی کلبه خشتی آنها پیدا کرده است.
گفته میشود که برخی از تندروهای روستا به خشم آمده و در پی آن بودند که اقدامی عملی درباره این خانواده انجام دهند.
یاسمین، خواهر شما، اطلاعات بیشتری راجع به فعالیت آنها داشت. او که چهار سال پیش، به همراه همسر و فرزندانش، به اسلام گرویده بود، روابط خوبی با جامعه مسلمانان داشت.
شما (سمت چپ) در زمان حمله به این زوج و قتل آنها، برای پنجمین بار حامله بود
به گفته شهباز مسیح، یکی از آشنایان این زوج، از طریق یاسمین بود که آنها پیام اتمام حجت روستاییان خشمگین را دریافت کردند.
به آنها گفته شده بود که باید یا به اسلام ایمان بیاورند و از گناهانشان توبه کنند و یا با پیامدهای کفرگویی مواجه شوند.
در آن زمان بود که شما و شوهرش سجاد متوجه شدند که جانشان در خطر است.
آنها قصد تغییر دادن دین خود از روی اجبار را نداشتند. تنها چاره این بود که برای حفظ جانشان فرار کنند.
روز دوشنبه این زوج به رئیس کارگاه خود گفتند که برای جانشان احساس نگرانی میکنند و لازم است که از آنجا بروند.
صاحب کارخانه با عصبانیت به آنها گفته بود: "تا وقتی که بدهی تان را ندادهاید نمیتوانید بروید.”
سپس آنها را در یک اتاق زندانی کردند، تا بدون پرداخت بدهی شان فرار نکنند.
گفته میشود که مبلغ وامی که آنها به خاطرش بدهکار بودند ۶۰۰ دلار بوده است؛ گروه دیگری میگویند این مبلغ بیش از ۱۵۰۰ دلار بوده است.
صبح روز بعد، پیش از طلوع آفتاب، گروهی از تندروهای روستا در خیابانها راه افتادند تا مردم را دعوت کنند که "برای دفاع از دین عزیزشان" به آنها بپیوندند.
روحانیان مساجد از بلندگوهای خود برای برانگیختن خشونت استفاده کردند. اندکی بعد، صدها نفر از مردم خشمگین برای یافتن زوج مسیحی در مقابل کوره آجرپزی جمع شده بودند.
یک مرد جوان مسیحی که از فاصله زیاد شاهد این آدم سوزی بوده میگوید: "خون جلوی چشمانشان را گرفته بود. من وحشت کرده بودم. هیچکس نمیتوانست کاری کند که جلوی آنها را بگیرد."
اندکی بعد چند مامور پلیس از ایست بازرسی نزدیک آنجا سر رسیدند و سعی کردند دخالت کنند. ولی توان مقابله با این جمعیت خشمگین را نداشتند و پس از ضرب و شتم به آنها گفته شد که دخالت نکنند.
سپس جمعیت این زوج را، از اتاقی که توسط صاحب کارگاه در آن زندانی شده بودند، بیرون کشید. با آجر و بیل به آنها حمله کردند و دست آخر آنها را زنده در کوره انداختند تا بسوزند.
سه کشته
خانواده شما میگویند که او در زمان کشته شدن در انتظار پنجمین فرزندش بوده است.
این جنایت هولناک سه کشته بر جای گذاشت.
جامعه مسیحیان این منطقه از این آدم سوزی به هراس افتاده است.
در شهر غالباً مسیحی کلارک آباد در آن نزدیکی، ناتوانی دولت در حفاظت از جوامع آسیبپذیر و مورد تهدید، مردم را خشمگین کرده است.
سلیمان مسیح، کارگر آجرپزی، میگوید: "برای هر کسی میتواند اتفاق بیافتد. اینجا همه ترسیده اند.”
به نظر میرسد که دولت به نوبه خود با سرعت عمل سعی کرده است که به جامعه آسیب دیده اطمینان خاطر بدهد. دهها نفر بر اساس قوانین سفت و سخت ضد تروریستی این کشور دستگیر شدهاند و جستجو برای یافتن دیگر مظنونین ادامه دارد.
ولی با توجه به سنت مصونیت قضایی متهمان به خشونت علیه اقلیتها، عده اندکی به این اقدام دولت امیدوارند.
عظمت ندیم، کشیش کلیسای پاکستان، میگوید: "ما خواهان اجرای عدالتیم و تا زمانی که مقصران محاکمه نشوند، مسیحیان پاکستان احساس امنیت نمیکنند.”
پاکستان راه درازی تا تغییر یا لغو قوانین بدنام خود برای مجازات کفرگویی دارد.
در بهترین حالت، تنها چیزی که اقلیتهای آسیبپذیر و مورد تهدید در وضعیت فعلی میتوانند به آن امیدوار باشند این است که مقامات رسمی با این پرونده با جدیت برخورد کنند تا اینکه شاید جلوی تکرار چنین جنایات هولناکی در آینده گرفته شود.