bato-adv
کد خبر: ۲۱۰۴۴۰

(تصاویر) در ستایش چشم

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۷ - ۲۳ مهر ۱۳۹۳
«ستایش» بالا و پایین می پرید. گوشه چادر مادرش را گرفته بود: «مامان! من دوچرخه می خواهم...»

چند قدمی آنسوتر از مسجد، انتهای بن بست «قربانی»، چشم هایی به دست سرنوشت قربانی شده بود. دری کوچک به حیاط باز می شد. حیاطی کوچکتر از اندازه بازی کودکانه و خانه ای با یک اتاق که مساحتش را فرشی 6 متری پر میکرد و آشپزخانه ای که برای یخچالی کوچک هم جا نداشت.

«ستایش» 4 سال دارد. چشمش به دنیا باز نشده بود که پدر و مادرش چشمهایشان را به روی دنیا بسته بودند. «علی» بابای «ستایش» وقتی یکی دو سال بیشتر نداشت، از روی گهواره افتاد، از آن روز چشم هایش هر روز کم سوتر شد تا روزی که دیگر ندید. هنوز خنده های دوران کودکی از روی لبهایش پاک نشده. دیپلم را با «بریل» گرفته و مدرک اپراتوری تلفن دارد اما کار و زندگی‌اش... زندگی اش را از دست فروشی میگذراند و دکانش؛ قطارهای مترو است. وقتی میپرسی اوضاع زندگی چطور است؟ باز «ستایش» خدا میکند؛ «خدا را شکر...» با خنده میگوید: «گاه گداری اگر ماموران مترو اذیت نکنند، پول نان شب در می آید». «کبری» مادر ستایش دل پری دارد. از سختی ها خسته، به چشم های ستایش امید بسته است.

«ستایش» بالا و پایین می پرید. گوشه چادر مادرش را گرفته بود: «مامان! من دوچرخه می خواهم». بابا، در این فکر بود که وقتی ستایش سوار دوچرخه شود چه کسی هوایش را خواهد داشت که زمین نخورد.





















  • عکاس: امین خسروشاهی، ایسنا
حامد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
خوش بحالش ، خیلی از کثیفی های دنیا را نمیبینه.
نیما
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
خدایــم ؛
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیــالم
چه بــرانی ،
چه بــخوانی ،
چه به اوجــم برسانی ،
چه به خــاکم بکشانی
من نه آنم که بــرنجم, نه تو آنی که بــرانی....
یوسف
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
آدمهای بامعرف و با وضع مالی خوب :
دریابید این هموطن را ...
یک کار آبرومند براش جور کنید ...
مجید
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
هیچ حرفی برای گفتن نمیمونه!
فقط خدا این بچه را برای پدر و مادرش حفظ کنه چون هیچ دلخوشی ندارن جز خنده های ستایش کوچولو
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
آی آقاآی آقا سفره خالی می خری؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱۵
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
من تو مترو دیدم ایشون رو. خدا کمکش کنه خیلی سخته. بعضی وقتا آدم از نعمت هایی که داره غافل میشه. خدایا شکرت
ایلدیریم
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت ...
سامان
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
خدا قوت
در نبود سیستم جامعی برا همیاری به این عزیزان خدا رو شکر خودشون مردانه کار میکنند
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
با ارزوی خوشبختی برای این روشندل
محسن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
خدايا شكر به درگاهت.غلط كردم اگه بعضي جاها كه گير كردم كفر گفتم.تو رحماني تو رحيمي
saman
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
لطفا به اقای هدایتی بگین بعد از اینکه باشگاه جدیدشون رو خریدن یه دوچرخه هم برای این دختر کوچولو بخرن!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
خدا حفظشان کند
یک خوزستانی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
درود بر عزم راسخت ....

درود بر مردانگی ات.....

درود بر قدرت ایمانت ....
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
خوشبختی در جهره پدر موج می زند
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
بسیار بد است مه سازمان های ذیربط رسیدگی نمی کنند.
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین