فردی اوایل ماه گذشته با پلیس استان مرکزی تماس گرفت و خبر داد خودرویی که
کنار جاده متوقف شده، در حال سوختن است. گروهی از ماموران بعد از دریافت
این خبر به محل حادثه رفتند و بعد از خاموششدن شعلهها جنازه مردی را پیدا
کردند که در صندوق عقب گذاشته شده بود. جنازه بهطور کامل سوخته و از بین
رفته بود طوری که نمیشد هویت او را تشخیص داد و فقط مشخص بود مقتول مردی
جوان است.
کارآگاهان وقتی خود را در برابر جنایتی پیچیده دیدند، تحقیقات خود را روی
ردیابی خودرو سوخته متمرکز کردند و متوجه شدند این اتومبیل متعلق به مردی
بهنام تورج است. آنان سپس راهی خانه تورج شدند اما فهمیدند از این مرد
اثری نیست و همسرش نیز در منزل حضور ندارد. اهالی محل در جریان تحقیقات به
پلیس گفتند تورج و همسرش مهشید از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند و مرتب
درگیر میشدند تا اینکه مهشید چندروز قبل چمدانش را بست و خانه را به حالت
قهر ترک کرد. پلیس که در این مرحله از تحقیقات با توجه به سرنخهای موجود
مطمئن شده بود جنازه سوخته متعلق به تورج است بازجویی از همسر او را در
دستور کار خود قرار داد. ماموران به خانه پدر مهشید رفتند و از این زن
درباره شوهرش پرسوجو کردند. او گفت: «من و تورج با هم به شدت اختلاف
داشتیم. او بارها مرا کتک زده بود. دیگر نمیتوانستم این رفتارهایش را تحمل
کنم به همین دلیل چندروز قبل خانه را ترک کردم و از آن به بعد از شوهرم
هیچ خبری ندارم و نمیدانم چه بلایی سر او آمده است.»ادعاهای زن جوان پلیس
را قانع نکرد و آنها به تحقیقات نامحسوس خود ادامه دادند تا اینکه فهمیدند
برادر مهشید به نام مهران نیز با تورج اختلافاتی داشت. شواهدی به دست آمد
که ثابت میکرد دو مرد چند بار با هم درگیر شده و مشاجره کرده بودند. به
همین دلیل احتمال ارتکاب قتل توسط مهران مطرح و این مرد بازداشت شد. او در
بازجوییهای اولیه گفت از مرگ تورج هیچ اطلاعی ندارد و نمیداند چه بلایی
سر شوهرخواهرش آمده است. مظنون ادعا کرد زمان وقوع حادثه در محل کارش حضور
داشت.
کارآگاهان به تحقیقات خود ادامه دادند و فهمیدند ادعای مهران مبنی بر حضور
در محل کارش صحت ندارد از سویی دیگر همسایههای مقتول به پلیس گفتند روز
حادثه خودرو پرایدی را مقابل منزل تورج دیده بودند. مشخصات این اتومبیل با
پراید مهران مطابقت داشت. این دو مدرک سبب شد متهم بار دیگر تحت بازجویی
قرار بگیرد. او ایندفعه به قتل اقرار کرد و گفت: «تورج مردی شکاک و
بداخلاق بود. او خیلی خواهرم را اذیت میکرد و نمیگذاشت مهشید یک روز خوش
داشته باشد. تورج زنش را کتک هم میزد. خواهرم اوایل در اینباره حرفی به
من نمیزد تا اینکه طاقتش تمام شد و مشکلاتش را برایم بازگو کرد من هم با
تورج صحبت کردم و از او خواستم از این رفتارهایش دست بردارد اما او توجهی
نکرد و باز هم به همان کارهای سابق ادامه داد. ما چند بار بر سر این موضوع
با هم مشاجره کردیم ولی تورج اصلاحشدنی نبود.» متهم به قتل در ادامه
اعترافات خود گفت: «روز حادثه خواهرم با من تماس گرفت. او در حالیکه گریه
میکرد گفت شوهرش باز هم او را کتک زده است و او میخواهد قهر کند. از
شنیدن حرفهای مهشید بهشدت ناراحت شدم و تصمیم گرفتم با تورج بهصورت جدی
صحبت کنم اما هنوز با او تماس نگرفته بودم که همسرم تلفن زد و گفت تورج
مقابل خانه ما رفته و در حالیکه چاقو در دست داشته او را تهدید کرده است.
این رفتار شوهرخواهرم به هیچوجه قابل تحمل نبود. خیلی عصبانی شدم و با او
تماس گرفتم. تورج به من فحاشی کرد و در منطقهای خارج از شهر قرار گذاشت.»
مهران ادامه داد: «به محل قرار رفتم تا با تورج صحبت و مشکل پیشآمده را حل
کنم اما او به محض دیدن من شروع به فحاشی و مرا با چاقویی که در دست داشت
تهدید کرد. آنقدر خشمگین شده بودم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم به
همین دلیل چاقو را از دستش بیرون کشیدم و با آن چند ضربه به وی زدم. بعد از
اینکه از مرگ تورج مطمئن شدم جسدش را در صندوق عقب خودرواش گذاشتم و آن را
به منطقهای خلوت بردم. سپس خودرو را به آتش کشیدم تا هیچ سرنخی از خودم
به جا نگذارم و بعد از آن به سرعت فرار کردم.»
ماموران بعد از اطلاع از جزییات قتل موضوع را به بازپرس جنایی اطلاع دادند و متهم با قرار بازداشت روانه زندان شد.