bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۷۶۳۰۹
ناگفته‌های قدمی از برخی اتفاقات پشت پرده

علی آبادی زنگ زد و گفت به خسروی‌وفا رأی بده!

مهدی قدمی، نایب رییس کمیته ملی المپیک که این روزها حرف و حدیث در مورد او در رابطه با انتخابات کمیته ملی المپیک زیاد است و برخی معتقدند تدوین اساسنامه کمیته و آیین نامه انتخابات کار اوست و انتقاداتی را به آن وارد می کنند، چند روز مانده به انتخابات این کمیته ناگفته هایی را بر زبان آورد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۹ - ۲۴ دی ۱۳۹۲
مهدی قدمی، نایب رییس کمیته ملی المپیک که این روزها حرف و حدیث در مورد او در رابطه با انتخابات کمیته ملی المپیک زیاد است و برخی معتقدند تدوین اساسنامه کمیته و آیین نامه انتخابات کار اوست و انتقاداتی را به آن وارد می کنند، چند روز مانده به انتخابات این کمیته ناگفته هایی را بر زبان آورد.

قدمی در گفت و گو با ایسنا، انتقاداتی را متوجه محمد علی آبادی کرد و گفت که محسن مهرعلیزاده نیز قصد حضور در انتخابات کمیته ملی المپیک را داشت اما با توجه به اساسنامه و آیین نامه جدید امکانش وجود نداشته است. معاون اسبق ورزشی سازمان تربیت بدنی همچنین در رابطه با تدوین اساسنامه و آیین نامه انتخابات توضیحاتی را ارائه کرد.

متن این گفت و گو در زیر آمده است:

یکی از گزینه های ریاست کمیته ملی المپیک هستید، شانس خود را چقدر ارزیابی می‌کنید؟
ضمن احترام به همه کسانی که کاندیدای کرسی ریاست کمیته شده اند، فکر میکنم شانس بالایی دارم و اگر محاسباتم حکمی غیر از این داشت اساساً کاندیدای این پست نمی شدم. به هر حال، طی ده سال گذشته، دو بار توانسته ام در دو دولت متفاوت، اعتماد اعضای مجمع کمیته و رؤسای فدراسیونها را جلب کنم و در کرسی مهم نایب رئیسی، رأی اول را به دست بیاورم، به ویژه اینکه در دوره گذشته مورد حمایت جدی سازمان نبودم.

یعنی در دوره ریاست علی آبادی بر سازمان؟
آقای علی آبادی در دوره گذشته برای اینکه مصمم بود بدون حاشیه و با رأی بالایی رئیس کمیته شود، اولاً اجازه نداد هیچیک از معاونین و مدیران و حتی رؤسای فدراسیونهایی که به وی نزدیک بودند، کاندیدا شوند. ثانیاً در جهت جلب اعتماد حداکثری اعضای مجمع، پیش از انتخابات فرم‌های نظرسنجی ای را تهیه کرده بود و بطور غیر رسمی، نظر تعدادی از اعضای مجمع و رؤسای فدراسیونها را در رابطه با بهترین و مقبول ترین گزینه ها برای کرسی های مختلف هیئت اجرائی گرفت و با گروهی از معاونین و مشاورانش، لیست مورد حمایتش را نهائی کرد. یکی از مدیران نزدیک به علی آبادی مدتی بعد به من گفت که علیرغم اینکه در نظرسنجی وضعیت خوبی داشته ام، همه گروه مدیران و مشاورین ایشان با من مخالف بوده اند البته بجز همین یک مقام مسئول که از گذشته جزء دوستان ما بوده و از مدیران ورزشی سازمان محسوب می شد. حتی وی تلاش کرده بود که حدالامقدور مرا تخریب نکنند . او به علی آبادی گفته بود با اقبالی که روی من هست، اگر خودم بیایم و رأی بیاورم، هم برای سازمان بد می‌شود و هم بعداً علی آبادی در کمیته با من مشکل پیدا می‌کند، ضمن اینکه همینطوری هم با هم مشکل و اختلاف عقیده جدی داشتیم.

به هر حال علی آبادی وقتی به سازمان آمده بود مرا که در جایگاه قائم مقامی سازمان بودم عزل کرد و به عنوان کارمند رسمی سازمان، مرا از خانه خودم بیرون کرد. به هر حال تیمش هم اصطکاک شدیدی با من داشتند، فکر میکردند با آمدن دولت احمدی نژاد، فتح الفتوحی شده و من هم که اهل باج دادن نبودم، بویژه اینکه اجازه دخالت در حوزه خودم یعنی فدراسیونها را نمیدادم و آنها دوست داشتند در امور آنها دخالت کنند . فشار عجیبی روی من در رابطه با بعضی فدراسیونها مثل فوتبال و جودو گذاشته بودند که تا جائیکه امکان داشت نمی گذاشتم فشارها به فدراسیونها منتقل شود، مخصوصاً در رابطه با فوتبال که در آستانه اعزام به جام جهانی بودیم. دکتر دادگان هم دخالتها را بر نمی تابید که انصافاً در بیشتر مواقع حق با او بود. من در دوره مهرعلیزاده هم معاون ورزشی بودم اما در آن دوره هیچگاه در امور فدراسیونها دخالت نمی کردم . مهرعلیزاده هم علاقه ای به دخالت نداشت . البته نظارت و هدایت از جمله وظایف ما بود . مثلاً در دوره علی آبادی شخصی برنامه تمرین بدنسازی برای تیم ملی فوتبال نوشته بود که یک نمونه آن این بود که توی گل و لای تمرین کنند تا پای بازیکنان قوی شود! این برنامه از دفتر رئیس سازمان ارجاع شده بود و اجرایش را هم پیگیری می کردند. دادگان این مسائل را نمی توانست به راحتی تحمل کند و سیستم عصبی اش به هم ریخته بود. به هر شکل ممکن بود دخالتها را مدیریت کردیم و تا من در سمت معاونت بودم علیرغم فشارها، همه چیز سرجایش بود و حتی برکناری در فدراسیونها نداشتیم تا من را برداشتند و بعد تغییرات را انجام دادند. کارهای عجیب و غریب غیراخلاقی هم می کردند، مثلاً بعضی از عوامل رسانه ای علی آبادی به بعضی رسانه ها خط می‌دادند که مرا تخریب کنند در حالیکه هنوز معاون سازمان بودم.

نظرشان برای پست نایب رئیسی روی کدام گزینه بود؟
روی آقای خسروی وفا. علی آبادی روز مجمع به اکثر اعضای مجمع از جمله خود من که مدعی نایب رئیسی بودم، زنگ زد و لیست را اعلام کرد. گفت نظر او روی نایب رئیس اولی خسروی وفاست و گفت می‌خواهد خودش بیشتر وقتش را در سازمان بگذارد و خسروی وفا کمیته را برایش اداره کند. تا جائیکه می‌دانم خسروی وفا در انتخاب نفرات سایر کرسی ها هم نقش مشورتی و کلیدی داشت.

اما برعکس محاسبات علی آبادی، شما انتخاب شدید.
لطف خدا و محبت دوستان بویژه رؤسای فدراسیونها بود که اعتقاد داشتند می‌توانم در کمیته به ورزش کمک کنم، به ویژه در حوزه برنامه ریزی و توسعه نرم افزاری. البته نباید حمایت بعضی مدیران ستادی سازمان از جمله همان مقام مسئول سازمان را که در بالا به آن اشاره کردم ، نادیده گرفت، مخصوصاً اینکه در زمان انتخابات چندسالی بود که هیچ مسئولیت اجرایی در ورزش نداشتم.

در این دوره چه کسی را اصلی ترین رقیب خود می‌دانید؟
طبعاً علی آبادی؛ معتقدم فردی هستم که در مقابل علی آبادی شانس رای آوری دارد.

اما این روزها خیلی ها در ورزش می گویند که شما و علی آبادی یک تیم هستید.
افرادی که چنین حرفهایی می‌زنند، یا در ورزش تازه وارد هستند و از اختلاف عمیق و ریشه دار من و علی آبادی خبر ندارند و یا افرادی هستند که از هر شیوه ناجوانمردانه ای برای تخریب استفاده می‌کنند. کافیست به اتفاق‌هایی که در مدت اخیر افتاده، نگاهی بیاندازیم. حرف من اینست که الان زمان بعضی کارها نیست. من اختلافات ریشه‌ای دارم و بیشتر از خیلی از دوستان و همکارانم در هیات اجرایی در طول این چند سال مقابل آن دسته از مواضع آقای علی آبادی که فکر می کردم، اشتباه است، ایستاده‌ام.

سوال من این است که چرا کسانی که 8 سال یار غار آقای علی آبادی بوده اند، در شب انتخابات و حالا که دولت تغییر کرده، منتقد علی آبادی شده اند و افراد دیگری را که بیشترین آسیب را از دوران مدیریت قبلی ورزش دیده‌اند، در صف او قرار می‌دهند؟!

کسانی که به حکم علی آبادی وارد ورزش شده و بدون یک دقیقه سابقه در ورزش، رئیس فدراسیون شده اند، امروز بقای خود را در تخریب علی آبادی می‌دانند که آنها را وارد ورزش کرده است. حکایت ما حکایت غریبی است، کسانی که احکام متعدد مسئولیت از علی آبادی گرفته‌اند، امروز بنده را متهم به همراهی با علی آبادی می‌کنند که فقط یک حکم مهم از علی آبادی گرفته‌ام؛ حکم عزلم از معاونت ورزش قهرمانی سازمان تربیت بدنی.

این شائبه زمانی برطرف می‌شود که شما تا انتها در رقابت و در مقابل علی آبادی بمانید. آیا همین برنامه را دارید، یا ممکن است در لحظه آخر بنا به دلایلی کنار بروید؟
شک نکنید، اگر قرار نبود بمانم، حتماً نمی‌آمدم. من آخرین نفری بودم که ثبت نام کردم. من قصد نداشتم برای ریاست ثبت نام کنم چون نقل قول‌هایی شده بود که آقای علی آبادی کاندیدای ریاست نمی‌شود اما به هر دلیلی که بود آقای علی آبادی تصمیم گرفت، ثبت نام کند و من هم به این فکر کردم که باید وارد رقابت با ایشان شوم.

این چیزی است که امروز شما می گویید. اما روندی که در دو ماه اخیر طی شد، باعث شده تا خیلی در ورزش فکر کنند که شما برای فراهم کردن شرایط برای ادامه حضور علی آبادی این برنامه‌ریزی‌ها را انجام داده‌اید. به خصوص اینکه اصلاح نهایی اساسنامه به اینجا ختم شد که بعضی رقبای علی آبادی از گردونه رقابت بیرون ماندند.
هر گامی که برداشتیم، منطبق با اساسنامه کمیته ملی المپیک بوده است. براساس تغییرات اساسنامه کمیته که برمبنای آخرین ضوابط منشور المپیک و تصویب نهایی IOC اتفاق افتاده است، ورود افراد خارج از حیطه های مدیریتی جاری ورزش کشور در انتخابات محدود شده است. این قطعاً به خیر ورزش کشور است و جزو آرزوهای دیرینه جامعه ورزش بوده که امروز محقق شده است. اصلاح اساسنامه زمانی اتفاق افتاده که معلوم نبوده چه دولتی و با چه گرایش سیاسی روی کار خواهد آمد و احیاناً چه کسانی تمایل به ورود به عرصه انتخابات را خواهند داشت. لذا، در آن زمان فقط خیر ورزش و انطباق با استانداردهای جهانی مدنظر بوده که هویت و شخصیت کامل به رؤسای فدراسیونها داده شود و شخصی نتواند در حوزه اختیار و حقوقشان وارد شود. برکات این کار را خیلی زود داریم می‌بینیم. برای اولین بار در طول تاریخ، بیش از 40 عضو از حدود 60 عضو مجمع، کاندیدای انتخابات شده‌اند.

فکر می کنید چه عاملی باعث این علاقه مندی شده؟
وقتی که امکان حضور مدیران سیاسی فراهم نیست این حس در مدیران ورزش به وجود آمده که انتخابات دموکراتیک و آزاد است و عوامل قاهره در نتیجه کار دخالت ندارند و به همین دلیل با شور و نشاط وارد عرصه رقابت شده اند.

​اما عده ای هم بیرون ماندند و همین موضوع علیه شما شائبه‌هایی را به وجود آورد.
اگر منظورتان آقای هاشمی طبا است، من لازم می دانم درباره ایشان که حق بزرگی به گردن ورزش کشور دارند، توضیحی بدهم. من معتقدم مشاوران آقای هاشمی طبا در حق ایشان ظلم کردند که از ابتدا با دادن اطلاعات نادرست او را وارد این فضا کردند. فکر می‌کنم اگر ایشان از ابتدا می‌دانست محدودیت جدی وجود دارد اساساً دنبال بحث نمایندگی فدراسیون نمی‌رفت و مجوزهایی همچون بازگشت به کار بازنشستگی را نمی‌گرفت و طبعاً این جریانات هم پیش نمی‌آمد.

در این زمینه گفته شده که اضافه شدن بند شرط 6 ماه حضور در هیات رییسه در جهت ایجاد منع قانونی برای حضور هاشمی طبا در انتخابات بود؟
اعضای هیات اجرایی کمیته ملی المپیک با در نظر گرفتن خیر و صلاح ورزش حرفی می‌زنند و تصمیمی می‌گیرند اما هیچ وقت تصمیمی به خاطر تنها یک فرد گرفته نمی‌شود. این توهم و توطئه بی اساس و دور از شان بزرگانی است که در ترکیب هیات اجرایی قرار دارند.

فرایند اصلاح اساسنامه چگونه رقم خورد؟
در چهارمین جلسه هیات اجرایی کمیته ملی المپیک با مدیریت جدید، مصوب شد که اساسنامه کمیته به روز شده و شرایط بهبود کار لحاظ شود. بر این اساس کار به کمیسیون برنامه ریزی کمیته ملی المپیک با مدیریت بنده موکول شد. از همان زمان از تمام اعضای مجمع و روسای فدراسیون ها در مورد شکل اصلاح اساسنامه نظر گرفته شد.

در سال 88 و از منظر کارشناسی طی جلسه ای که 15 شهریور برگزار شد اساسنامه اصلاحی در جلسه هیات اجرایی به تصویب رسید و قرار شد روی جزئیات آن کار شود. بر مبنای دو سند بالادستی منشور المپیک و دستورالعمل اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک ارسالی از سوی کمیته بین المللی المپیک روند اصلاحات انجام شد.

آن زمان و طبق اصلاحات باید دو عضو از اعضای مجمع کنار گذاشته می شدند این اعضا از وزارت ورزش بودند و انجام این کار باعث تشدید برخی از اختلافات می شد. در آن مقطع انجام این کار باعث ایجاد این شائبه شد که کمیته به دنبال یارگیری است به همین دلیل آن زمان این کار را انجام ندادیم و گفتیم که شاید اصلاً زمان مناسبی برای اصلاحات نباشد به همین دلیل هیات اجرایی مصوب کرد که اصلاحات به بعد از انتخابات موکول شود.

طبق روند اصلاحات و اگر قرار بود 18 نفر اعضای مجمع را کم می کردیم تعدادی از فدراسیون ها حذف می شدند که این خیلی جالب نبود. در هر صورت روند مسیر منطقی خود را طی می کرد تا اینکه در 10 خرداد 91 یعنی دو سه ماه پیش از المپیک از IOC نامه ای به دست ما رسید که در راستای عزل روسای برخی از فدراسیون ها بود.

با این حال این نامه پیش از المپیک به کمیته واصل شد. در بخشی از نامه آمده بود که مطلع شده‌ایم تعدادی از روسای ایران با دخالت دولت عزل و جایگزین می شوند در حالی که دولت نمی‌تواند در حیطه داخلی مانند برگزاری انتخابات دخالت داشته باشد.

متعاقب این نامه در 2 تیرماه 91 نامه مشترک دیگری از IOC و OCA به دستمان رسید در مورد دخالت در انتخابات. بر اساس این نامه برگزاری هرگونه انتخابات حتی انتخابات کمیته ملی المپیک ممنوع اعلام شد.

سوم مرداد و در حاشیه بازی های المپیک جلسه ای برگزار شد. این جلسه فرصت مناسبی برای بررسی مسایل مطرح شده در نامه های ارسالی بود که البته وزیر ورزش به دلیل ترافیک موفق به حضور در آن نشد.

بلافاصله بعد از المپیک نامه دیگری از IOC و OCA به ایران ارسال شد و مجدداً بر نقض اصول جنبش المپیک در کشور دخالت دولت در انتخابات تاکید شد و اعلام کردند اساسنامه تمام فدراسیون ها در مراجع بین المللی ذیربط باید بررسی شود ضمن اینکه 27 مرداد هم اعلام شد که اساسنامه فارسی و انگلیسی کمیته به IOC ارسال شود.

7 شهریور اساسنامه کمیته ملی المپیک را فرستادیم. طی مکاتباتی که با IOC داشتیم و با وجودی که پیش از آن از برگزاری هرگونه انتخابات برای کمیته و فدراسیون‌ها منع شده بودیم بر روی برگزاری انتخابات تاکید شد. در همین راستا 7 مهر سال 91 IOC نامه دیگری به ایران فرستاد و گله مندی خود را بابت برگزاری انتخابات برخی فدراسیون ها اعلام کرد و تاکید کرد که نباید برای هیچ فدراسیون و کمیته ای انتخابات برگزار شود.

7 مهر کمیته ملی المپیک طی نامه ای درخواست برگزاری انتخابات با اساسنامه موجود را داد اما IOC و OCA با آن مخالفت کردند. به دنبال آن سوم آبان 91 نامه دیگری از این دو نهاد ارسال شده مبنی بر اینکه در خصوص اساسنامه فدراسیون ها و کمیته المپیک به زودی پاسخ می دهیم و نباید انتخابات تا آن زمان برگزار شود.

به دنبال این موضوع اساسنامه در مسیر اصلاح قرار گرفت و 4 بهمن 91 اساسنامه اصلاحی ارسال شد. در تاریخ 25 بهمن نظرات IOC در مورد اساسنامه ارسالی را دریافت کردیم. در این نامه هم تاکید شده بود در صورتی انتخابات برگزار شود که کلیه مشکلات ورزش ایران حل شده باشد. در این مقطع یک گروه کارشناسی روی اصلاحات کار کرد و پاسخ های لازم را به IOC ارسال کردیم البته بخشی از ایرادهای گرفته شده به دلیل یک سری از ابهامات بود ضمن اینکه در برخی موارد کلاً اصلاحات ما را نپذیرفته بودند.

یکی از موارد اصلاحی که از سوی IOC به آن اشاره شده بود در مورد 6 ورزشکار المپیکی در مجمع بود که ما روی این موضوع تاکید داشتیم هر چند که 20 روز طول کشید تا مسئولان کمیته بین المللی پذیرفتند که این افراد در مجمع حضور داشته باشند.

یکی دیگر از ایرادها مربوط به حضور نمایندگان دولت در مجمع بود یعنی وزیر ورزش و معاون آموزش و پرورش که اعلام شده بود حضور آنها با منشور المپیک مغایرت دارد. در هر صورت ما به موارد مورد نظر بر اساس دیدگاه های خود رسیدگی کردیم و آنها را برای IOC ارسال کردیم. به دنبال آن 17 خردادماه در نامه جدید ارسالی اعلام شد که همه موارد باقی پذیرفته شده است ضمن اینکه باید بگویم در تمام نشست های برگزار شده برای انجام روند اصلاحات نماینده وزارت ورزش و جوانان یعنی آقای سجادی، 7 نماینده منتخب مجمع و اعضای هیات اجرایی حضور داشتند در کل این که فرآیند اصلاح اساسنامه 5 ماه طول کشید ضمن اینکه برای آن 60 ساعت نشست کارشناسی و 30 مکاتبه رفت و برگشتی داشتیم.

بعضی از کاندیداهایی که از جمع روسای فدراسیون ها هستند، این روزها بحثی را مطرح می کنند با این محور که باید یکی از مدیران ورزشی و کسی که سابقه ریاست فدراسیون را دارد، در راس کمیته ملی المپیک قرار گیرد تا شرایط فدراسیون ها را بهتر درک کند. با این شرایط و با توجه به اینکه دو دوره در کمیته ملی المپیک بوده اید، فکر می‌کنید رئیس کمیته المپیک باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
با این استدلال، کسی که معاون ورزشی سازمان بوده که اولی تر است چون رئیس همه فدراسیونها بوده و شرایط همه فدراسیونها را بهتر از رئیس فقط یک فدراسیون درک می کند. اگر از این شعار تبلیغاتی کاندیداهایی که گفتید، بگذریم، به طور خلاصه، معتقدم که رئیس کمیته باید دارای توان و وزن مدیریتی بالا در عرصه مدیریت داخلی و نیز بین المللی ورزش باشد، ضمن اینکه همسو با سیاست‌ها و رویکرد دولت باشد تا بتواند حمایت‌های لازم را جذب کند، درغیراینصورت حضورش به دلیل تعارضات کلان مدیریتی، موجب آسیب به ورزش در کشور خواهد شد.

پس، به خاطر همین فاکتور همسوئی، ریاست علی آبادی را به مصلحت ورزش نمی‌دانید و می گویید آمده اید تا او رییس نشود؟
دقیقاً همین طور است.

امروز با صراحت از این می‌گویید که علی آبادی نباید باشد. آیا در این چند سال که در کمیته با او کار کرده اید، نقد عملکردی هم به مدیریت علی‌آبادی داشته اید؟
بسیار زیاد و خیلی تند، اما درون جلسات و نه در کوی و برزن. به گواه دوستان هیات اجرائی در این چند سال اصلی ترین و صریح ترین منتقد به برخی تصمیمات ایشان البته با رعایت اصول، بنده بوده ام که با استدلال و جلب همراهی هیئت اجرائی حتی مانع اجرای بسیاری از تصمیمات شده ایم. البته هر مدیری نکات مثبت و منفی دارد و علی آبادی هم از این قاعده مستثنی نیست.

بحث دیگری هم در این مدت مطرح شد. اینکه مهرعلیزاده هم علاقه مند بوده و با شما مشورت کرده تا به شکلی وارد عرصه رقابت انتخابات کمیته ملی المپیک شود.
خیلی ها علاقمند به ورود در این عرصه بوده اند که با من مشورت کردند ولیکن دری که بسته است برای همه بسته است. ایشان مسیر قانونی ورود به این بحث را سئوال کرد و من هم ابعاد اساسنامه جدید کمیته را توضیح دادم و ایشان با برخورد منطقی، چارچوب قانونی موضوع را پذیرفت، اگرچه خودش نتوانست وارد انتخابات شود. ایشان می گوید که حتی اگر این اتفاق، در نهایت به خیر ورزش و ورزشی ها باشد اما عدم شرکت مدیران ارشد نظام، موجب می شود در این مقطع، شرایط به نفع رئیس کنونی که او هم فردی سیاسی از دولت قبل است، رقم بخورد و از این منظر بهتر بود این تغییرات اساسنامه ای در این مرحله انجام نمی شد. البته بنده توضیح داده ام حسب نظر و تأکید IOC چاره دیگری نداشتیم. وی کمی نگران این موضوع است و می گوید حالا هم مدیران ورزشی باید با همدلی این موضوع را مدیریت کنند. به عبارت دیگر، مهرعلیزاده معتقد است باید علی آبادی هم از انتخابات خارج شود تا رقابت کاملاً ورزشی و بین مدیران ورزشی کشور باشد.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین