bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۶۳۵۳۱

خواهرکشی که منکر برادریش شد

مرد افغاني وقتي كه ديد خواهرش با مردي در ارتباط است و با او به گردش رفته، نقشه شومي را در سر پروراند كه در نهايت به يك خواهركشي ختم شد.
تاریخ انتشار: ۰۵:۵۴ - ۰۳ مهر ۱۳۹۲
مرد افغاني وقتي كه ديد خواهرش با مردي در ارتباط است و با او به گردش رفته، نقشه شومي را در سر پروراند كه در نهايت به يك خواهركشي ختم شد. پرونده اين خواهركشي در حالي در دادسراي جنايي پايتخت مفتوح و در حال رسيدگي است كه متهم در ابتدا منكر هرگونه نسبت و حتي آشنايي با خواهرش شده بود و مدعي بود كه دختر جوان را نمي‌شناسد با اين حال تحقيقات پليسي تناقض‌گويي‌هاي مرد افغان را رو كرد و معماي اين پرونده جنايي حل شد.

بيست و چهارم شهريور ماه گذشته بود كه دو سرنشين يك خودروي پرايد سفيد رنگ پيكر نيمه جان دختر جواني را به بيمارستان شهيد لواساني در جنوب غرب پايتخت منتقل كردند. اين دو كه يك پسر جوان و يك زن ميانسال بودند در حالي دخترك را به بيمارستان رساندند كه آثار كبودي ضرب و جرح زيادي روي بدن او قابل مشاهد بود. با انتقال اين دختر به بيمارستان تلاش تيم احيا براي نجات او آغاز شد با اين حال شدت جراحات وارده بر بدن دخترك به حدي بود كه تلاش پزشكان كارگر نيفتاد و او چند ساعت پس از انتقال به بيمارستان جان سپرد.

 با توجه به وجود آثار و علايم كبودي و جراحت روي بدن دختر جوان و فوت او در اثر شدت اين ضربات و جراحات، پرسنل بيمارستان شهيد لواساني موضوع را با مركز فوريت‌هاي پليسي 110 در جريان گذاشتند. دقايقي بعد چند مامور از كلانتري 128 تهران نو براي تعيين صحت و سقم ماجرا پا به بيمارستان گذاشتند و به اين ترتيب ماموران مانع از خروج زن و پسر جواني شدند كه دختر را به بيمارستان آورده بودند. با توجه به فوت مشكوك دختر جوان كه ناجيه نام داشت، ماموران كلانتري بازپرس كشيك قتل را در جريان موضوع قرار دادند.

 با حضور قاضي قريشي‌زاده، بازپرس شعبه دوم دادسراي جنايي ناحيه 27 پايتخت در بيمارستان دستورات لازم براي انتقال جسد به پزشكي قانوني براي تعيين علت تامه فوت صادر شد و دو متهم اين پرونده كه در بيمارستان حضور داشتند براي تحقيقات بيشتر بازداشت شدند. در ادامه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ مامور رسيدگي تخصصي به اين پرونده شدند. زن جوان كه تبعه افغان بود در بازجويي مدعي شد دختر را نمي‌شناسد و فقط براي اينكه او را در حال نامناسبي ديده خواسته كه جانش را نجات دهد.

اين زن كه حكيمه نام داشت به ماموران گفت: در خياباني در منطقه بومهن در حال حركت بودم كه ديدم دختري جوان كنار خيابان روي زمين افتاده وقتي بالاي سرش رسيدم متوجه شدم حالش اصلا خوب نيست و تمام بدنش هم كبود شده و توان صحبت كردن ندارد. دلم برايش سوخت و آنجا ايستادم تا ماشيني رد شود و از راننده كمك بخواهم تا دختر را به بيمارستان برسانم. حكيمه در ادامه گفت: كنار خيابان براي چند ماشين دست تكان دادم كه آخر راننده يك پرايد سفيد رنگ كه همين آقا بود ترمز زد. من هم ماجرا را به او گفتم و از او خواستم تا جان دخترك را نجات دهيم. او هم قبول كرد و ما اين دختر را به بيمارستان رسانديم كه متاسفانه فوت كرد.

در ادامه، كارآگاهان به بازجويي از مرد افغاني كه نعيم نام داشت، پرداختند. او نيز در بازجويي‌ها مدعي شد كه اين دختر را نمي‌شناسد و با تكرار گفته‌هايي شبيه آنچه متهم ديگر پرونده درباره علت همراهي‌شان با دختر جوان اعلام كرد، گفت: من داشتم به سر كارم مي‌رفتم كه متوجه شدم اين زن دست تكان مي‌دهد. كنار ايستادم تا ببينم چه مي‌خواهد، او به من گفت كه يك دختر كنار خيابان افتاده و حالش بد است و از من خواست تا او را به بيمارستان برسانيم.

 نعيم در ادامه بازجويي‌ها گفت: با اينكه كار داشتم و عجله داشتم كه زودتر بروم درخواست زن را قبول كردم و دختر جوان را به بيمارستان رساندم. با وجود اظهارات مشابه دو متهم كارآگاهان در تحقيقات پليسي شان دريافتند كه اين دو دروغ مي‌گويند و موضوعي را مخفي مي‌كنند. سرانجام دو متهم پرونده در حالي كه در دام تناقض گويي‌هاي خود گرفتار شده بودند پرده از راز جنايتي برداشتند كه پاي يك مرد ديگر نيز در ميان بود. در حالي كه نعيم مدعي شده بود مقتول را نمي‌شناسد اكيپ تشخيص هويت با اعلام گزارشي عنوان كرد كه مقتول با متهم نسبت خواهر و برادري دارد.

با كشف اين سرنخ كارآگاهان مجددا نعيم را مورد بازجويي قرار دادند كه او اينبار مجبور شد لب به اعتراف باز كند.

نعيم در اعترافاتش گفت: من و ناجيه خواهر و برادر بوديم و مدتي است كه در ايران زندگي مي‌كنيم. چند وقتي بود كه حركات و رفت و آمدهاي ناجيه را زير نظرداشتم و متوجه شدم كه با مردي غريبه در ارتباط است. حتي يك بار او را تعقيب كردم و ديدم كه سوار ماشين آن مرد شد. ديگر نمي‌توانستم اين بي‌‌غيرتي را تحمل كنم. وي درباره روز حادثه نيز گفت: آن روز كه ناجيه به خانه برگشت در اتاق زنداني كردم و تا مي‌توانستم با كابل زدم و شكنجه‌اش كردم وقتي ديدم حالش بد شد به حكيمه كه يكي از اقوام‌مان است موضوع را اطلاع دادم و او هم گفت كه ناجيه را به بيمارستان ببريم كه نميرد. با اعترافات متهم اصلي پرونده حكيمه متهم رديف دوم نيز اعتراف كرد.

در حال حاضر اين پرونده براي انجام تحقيقات بيشتر در شعبه دوم دادسراي جنايي پايتخت مفتوح است و متهمان نيز در اختيار كارآگاهان اداره دهم آگاهي قرار دارند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین