مرد دامپزشک که نوزادش را با خوراندن سم به قتل رسانده است پای میز محاکمه رفت و درحالیکه گریه میکرد از دادگاه درخواست بخشش کرد. به گزارش خبرنگار شرق، متهم که جوانی 30ساله است صبح دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
نماینده دادستان در ابتدای این جلسه در توضیح کیفرخواست گفت: ماموران کلانتری مهرآباد 20 بهمن سال 89 در جریان مرگ نوزاد دختری به نام ریحان در بیمارستانی در تهران قرار گرفتند. وقتی تحقیقات در این خصوص آغاز شد پدر ریحان مدعی شد نمیداند چه اتفاقی برای بچه افتادهاست. او ادعا کرد پس از بیدارشدن از خواب متوجه بدحالی فرزندش شد و او را به بیمارستان رساند. این مرد که شهرام نام دارد گفت چون پزشک است برای فرزندش قرص تجویز کرده و احتمالا دارو باعث مرگ ریحان شده است. هرچند این مرد ابتدا قبول نمیکرد فرزندش را به قتل رسانده اما در بازجوییهایی که انجام شد به قتل اعتراف کرد و گفت: ریحان خیلی بیتابی میکرد و اصلا حالش خوب نبود اسهال شدیدی داشت. همسرم او را به من سپرد خودش دختر دیگرم را نگهداری میکرد. نتوانستم او را آرام کنم. خیلی گریه میکرد مقداری قرص ترامادول به او دادم که خوابش ببرد. بعد از چند دقیقه چشمانش را بست و خوابید ما هم خوابمان برد وقتی بیدار شدیم ریحان همچنان خواب بود دست به بدنش زدم متوجه شدم سرد است. با یکی از اقوامم تماس گرفتم و کمک خواستم وقتی با هم بچه را به بیمارستان بردیم گفتند فوت شده است.
نماینده دادستان تهران ادامه داد: هرچند این مرد قصد داشت مرگ نوزاد دوماهه را یک اتفاق جلوه دهد و خودش را تبرئه کند اما گزارش پزشکی قانونی نشان داد او به عمد بچه را به قتل رسانده است. در این گزارش آمده است کودک با سم سیانور کشته شده است. آزمایشهای سمشناسی نشان میدهد مقدار زیادی سیانور به این کودک خورانده شده و از آنجایی که او نمیتوانسته چیزی را بجود سم را داخل آب و قند حل کرده و به او دادهاند. همچنین آثار کبودی روی بدن این کودک خصوصا صورتش دیده شده. بنابراین کودک قبل از مرگش مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.
نماینده دادستان ادامه داد: با این یافتهها و از آنجایی که احتمال میرفت مادر ریحان هم در قتل او دستداشتهباشد این زن مورد تحقیق قرار گرفت. او دستداشتن در قتل کودک را رد کرد و گفت: من سرگرم انجام کارهای دختر بزرگم بودم و شوهرم از ریحان مراقبت میکرد. اصلا در جریان قتل نیستم اما میدانم که او فرزندش را دوست داشت و کار او نیست. با پایانیافتن تحقیقات، کیفرخواست علیه شهرام صادر و مادر کودک از اتهام معاونت تبرئه شد. من هم به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
سپس مادر ریحان در جایگاه حاضر شد. او رضایت خود را اعلام کرد و گفت از شوهرش هیچ شکایتی ندارد. این زن گفت: شوهرم به شیشه اعتیاد داشت و کارهایی که میکرد دست خودش نبود. وقتی بچهها گریه میکردند خیلی عصبی میشد اما به آنها آسیبی نمیزد. دختر بزرگم هنوز شیر میخورد و من گرفتار او بودم خیلی بیتابی میکرد، قرار شد من دختر بزرگم را نگه دارم و شوهرم هم از ریحان مراقبت کند یک هفته قبل از این حادثه متوجه شدم وقتی ریحان گریه میکند شوهرم عصبی میشود و دو طرف صورت او را میان انگشتانش میگیرد. البته جلوی من این کار را نمیکرد وقتی کبودی را روی صورت ریحان دیدم متوجه این موضوع شدم. به شوهرم چیزی نگفتم. او هیچ وقت بچهها را نمیزد حتی وقتی که شیشه میکشید. روز حادثه هم من اصلا در جریان این ماجرا نبودم وقتی از خواب بیدار شدم دیدم بچه مرده است.
مادر مقتول در پاسخ به این سوال که چرا با اینکه میدانست شوهرش معتاد است دوباره بچهدار شد، گفت: بچه ناخواسته بود. البته در حال حاضر شوهرم اعتیادش را ترک کرده و کار میکند. دیگر مثل سابق نیست و من را اذیت نمیکند. در کارها خیلی کمک میکند با اینکه درآمد کمی دارد و شغلش در شأنش نیست اما تلاش زیادی برای زندگیمان میکند. خواهش میکنم او را مجازات نکنید تا بالای سر من و بچهاش باشد.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من هیچوقت نمیتوانم بچهای را بکشم و قصدم هم این نبود. به خاطر اعتیادی که داشتم عصبی بودم و حالم خوب نبود. از طرفی زنم از عهده دو بچه شیرخواره برنمیآمد و قرار بود من از ریحان مراقبت کنم. وقتی دیدم نمیتوانم آرامش کنم ترامادول به دخترم دادم. میدانستم فقط میخوابد، فکر نمیکردم بمیرد. در این هنگام قاضی به متهم گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده علت مرگ مصرف سم سیانور است چطور میگویی سم ندادی و فقط به او دارو خوراندی تو خودت پزشک هستی و میدانی سیانور و ترامادول خیلی با هم فرق دارند پزشکی قانونی هم سهبار سمشناسی انجام داده و هر بار اعلام کرده عامل مرگ سم سیانور است.
متهم گفت: قبول دارم که تناقض وجود دارد اما من تا به حال سیانور ندیدهام حتی در دانشگاه هم اجازه استفاده از سیانور در آزمایشگاه را نداشتیم. من قبول نمیکنم به بچهام سیانور دادهام اما توضیحی هم برای نظریه پزشکی قانونی ندارم. من واقعا بچهام را دوست داشتم و نمیخواستم این اتفاق بیفتد. حتی زمانی که اعتیاد شدید داشتم خانوادهام برایم خیلی مهم بودند. حالا هم تلنگری محکم به من خورده است. جایگاهم را در خانوادهام از دست دادهام و برای به دستآوردن آن، اعتیادم را ترک کردم و سرکار میروم. با اینکه دامپزشک هستم اما کارگری میکنم. مرا ببخشید تا بتوانم بالای سر فرزندم باشم. متهم هر سه اتهام مباشرت در قتل فرزندش، کودکآزاری و تمرد از فرمان پلیس را قبول و در آخرین دفاعیات خود درخواست بخشش کرد. سپس هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.