bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۴۱۵۰۳

اوباما می‌تواند مانع جنگ سرد جدید شود

استفان کوهن، استاد بازنشسته دانشگاه نیویورک در رشته مطالعات روسیه و استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون در رشته علوم سیاسی معتقد است جنگ سرد اگر به پایان هم رسیده باشد، از یک دهه اخیر و روی کار آمدن پوتین و شاید از همان دهه 1990 میلادی جنگ سرد جدیدی شکل گرفته که اوباما توان پایان دادن به آن را دارد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۱
فرارو- استفان کوهن، استاد بازنشسته دانشگاه نیویورک در رشته مطالعات روسیه و استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون در رشته علوم سیاسی معتقد است جنگ سرد اگر به پایان هم رسیده باشد، از یک دهه اخیر و روی کار آمدن پوتین و شاید از همان دهه 1990 میلادی جنگ سرد جدیدی در حال شکل گرفتن بود. اوباما اکنون می‌تواند مانع شکل گیری جنگ سرد جدید شود

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، کوهن در مقاله خود برای واشنگتن پست می نویسد: مشکلات داخلی که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا را احاطه کرده، وی را از بحرانی جدی منحرف کرده است: روابط واشنگتن و مسکو که آشکارا به مثابه دوران جنگ سرد است.

 سیل قوانین تنبیهی و توافقنامه های لغو شده از سوی هر دو طرف بازتابی از ستیزه جویی و خصومتی بزرگتر و رو به رشد است. یک جنگ سرد جدید می تواند همکاری های روسیه در مناطق حیاتی امنیت ملی آمریکا – نه تنها در کره شمالی، چین، افغانستان و خاورمیانه بلکه در بحث مبارزه با تروریسم بین الملل و منع گسترش سلاح های هسته ای- را تضعیف کند، البته اگر به این روابط پایان ندهد.

 چرا امکان شکل گیری یک جنگ سرد دیگر، آن هم دو دهه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد؟ موسسه سیاست آمریکا دلیل عمده این امر را مربوط به دوران تثبیت قدرت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری رسیه و 10 سال پیش می داند و سیاست های وی را مورد سرزنش قرار می دهد. با این حال یک تجزیه و تحلیل تاریخی تر عوامل اصلی و اولیه آغاز این جنگ جدید را در دهه 1990 میلادی و در واشنگتن جستجو می کند.

 مسکو چهار مولفه سیاست آمریکا را از زمانی که دولت کلینتون آنها را برشمرد، به شدت به چالش کشانده است: گسترش ناتو تا مرزهای روسیه (که در حال حاضر شامل استقرار سپر دفاع موشکی اروپایی نیز می شود)؛ «همکاری های گزینشی» که به معنای کسب امتیازات از کرملین بدون مقابله به مثل معنادار از طرف کاخ سفید بوده؛ «ترویج دموکراسی» در سیاست های داخلی روسیه که از سوی رهبران روس به عنوان مداخله تلقی شده؛ و مفهوم کلی که در حلقه مقامات ارشد مسکو به کرات بیان شده، که «آمریکا اهمیتی به امنیت ملی ما نمی دهد.»

ناظران آگاه می توانند به طور منطقی با شکل رهبری پوتین در داخل و خارج مخالفت کنند اما دانشجویان منصف مطالعات روابط آمریکا- روسیه نمی توانند چهار محور نارضایتی عمیق و ریشه دار مسکو را رد کند. اگر چنین مولفه هایی که حتی در سیاست «تنظیم مجدد» اوباما مورد تجدید نظر قرار نگرفت، در سیاست آمریکا تغییر نکنند، احتمال بروز جنگ سردی دیگر به شدت افزایش خواهد یافت.

اوباما در حال حاضر فرصت تاریخی در این زمینه دارد. وی می تواند با دگرگون کردن سیاست خود در قبال روسیه در این چهار زمینه، امکان شکل گیری جنگ سرد را کاهش دهد و در عین حال امنیت ملی آمریکا را تقویت کند:

 از دهه 1990 گسترش حوزه فعالیت نظامی و سیاسی ناتو و نزدیک تر شدن آن به مرزهای روسیه باعث ایجاد بزرگترین و خطرناک ترین اختلافات شده است. اطمینان دادن به مسکو که ناتو دیگر به دنبال گسترش عضوپذیری از جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی و کشورهایی چون اوکراین و گرجستان که از سوی کرملین به عنوان خط قرمزهای روسیه اعلام شده اند، نیست با واقعیات موجود کاملاً همخوانی دارد چراکه هیچ یک از این دو کشور معیارهای عضویت در ناتو را ندارند. گرجستان کنترل دو منطقه مستقل خود، اوستیای جنوبی و آبخازیا را ندارد؛ اوکراین فاقد دولت دموکراتیک و حمایت کافی از عضویت در ناتو است.

پوتین هیچ گاه فراموش نکرده که کمک های حیاتی وی به جنگ آمریکا در افغانستان در سال 2001 چندی بعد با چه پاداشی از سوی جورج بوش روبرو شد؛ آنچه رخ داد گسترش فعالیت های ناتو و خروج یکجانبه آمریکا از پیمان موشک های ضدبالستیک بود. «همکاری های گزینشی» باید پایان یابد و مذاکرات واقعی در مورد سپر دقاع موشکی که واشنگتن و بروکسل در نزدیکی روسیه در حال مستقر کردن هستند، آغاز شود. آنها استقرار این سامانه را اقدامی احتیاطی در قبال تهدید احتمالی از سوی ایران عنوان می کنند اما نگرانی مسکو این است که استقرار این سامانه در نهایت امنیت هسته ای روسیه را به مخاطره اندازد.

 مسکو خواستار همکاری حداقل همکاری در این سیستم اروپایی یا در غیراین صورت، دریافت ضمانت کتبی است که این سامانه هرگز علیه روسیه استفاده نخواهد شد. دولت اوباما بارها هر دو خواسته کرملین را رد کرده است. در سوی دیگر مسکو اعلام کرده که در صورت هر گونه اقدامی با سلاح های هسته ای جدید واکنش نشان خواهد داد.

 پایان دادن به سیاست مستقیم «ترویج دموکراسی» در روسیه می تواند یکی از سخت ترین مواردی باشد که در سیاست آمریکا قابل تغییر است. آمریکایی ها به طور رسمی و خصوصی می توانند عملکرد کرملین را مورد انتقاد قرار دهند اما دولت آمریکا با تامین بودجه سازمان های غیردولتی که در زندگی سیاسی روسیه مشارکت دارند، بارها و بارها باعث بروز نارضایتی و خشم طبقه سیاسی روسیه شده و اخیراً این اقدام از سوی پوتین ممنوع شده است. مسلماً آمریکایی ها نیز شکل برعکس این مداخله را تحمل نخواهند کرد.

 ایجاد چنین تغییراتی می تواند مسیر را در کاهش شکایت و نارضایتی چهارم مسکو مبنی بر اینکه واشنگتن اهمیتی برای مسائل امنیتی روسیه، به خصوص در نزدیکی مرزها قائل نیست، هموار کند.

 دلایل خوبی وجود دارد که باور کنیم پوتین واکنشی مثبت به چنین اقداماتی از سوی آمریکا نشان خواهد داد: طبیعت واکنش پذیر سیاست خارجه پوتین؛ کمک های وی به نیروهای آمریکا در افغانستان از سال 2001؛ ترجیح وی به «همکاری متقابلاً سودمند» با واشنگتن که اغلب مطرح می شود؛ و مشکلات اقتصادی رو به رشد روسیه. نتیجه چنین اقداماتی می تواند همکاری و مشارکتی باشد که بیش از 20 سال پیش، پس از جنگ سرد انتظارش می رفت اما در میانه راه از بین رفت.
 
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین