روزهای سرد استراسبورگ این روزها به یمن حضور کارگردان نام آشنای ایرانی گرمی یافته است. «عباس کیارستمی» چند روزی است میهمان استراسبورگیها شده. ساکنان شرق فرانسه رسم میهماننوازی را در حق فیلمسازی که با هنرش برای نزدیکی فرهنگها میکوشد، به خوبی بجا آوردهاند.
کیارستمی از 14 ژانویه کلاسهای آموزش عکاسی و فیلمسازی خود را در این شهر آغاز کرده و قرار است علاوه بر برگزاری کارگاههای آموزشی، فیلمهایش را هم برای سینماگران و دانشجویان فرانسه به نمایش در آورد. فیلمساز ایرانی برنده نخل طلا تا 24 ژانویه میهمان این شهر خواهد بود.
او در گفتوگویی با «شرق» از برنامههایش در این شهر و دیگر برنامههای پیش روی خود گفت.
خبر برپایی کارگاههایتان در استراسبورگ فرانسه، بازخورد خوبی در رسانهها داشت. آیا در قالب سفر، میخواهید پیام نزدیکی ملتها را برسانید؟
حقیقتش با این سفرها برای خودم یک کار دانشجویی انجام میدهم؛ چیزی که سالهاست از آن دور شدهایم. این بالاترین انگیزه من از برپایی این کارگاههاست و گرنه هیچگونه انگیزه آموزشی ندارم و فکر هم نمیکنم بتوان سینما را آموزش داد. از طرف دیگر، من با برپایی این کارگاهها فرصتی به خودم میدهم تا همراه دانشجویان روی یک تعداد فیلم کوتاه، ویدیو آرت و عکس کار کنم. 10روزی است که در استراسبورگ هیچ تعلق خاطری جز این نداریم. صبح از خواب بلند میشویم و در سرمای استراسبورگ روی یخ راه میرویم. خودم 10 روز است کار میکنم و تعدادی دانشجو هم مشغول کار کردن هستند. ایدههای تازه میگیریم و به روز میشویم.
دعوتتان از سوی مقامات فرهنگی استراسبورگ صورت گرفت؟
بله، از طرف شهرداری و دانشگاه استراسبورگ به طور مشترک دعوت شدهام.
تا جایی که میدانیم دانشکده هنرهای زیبای استراسبورگ یکی از سه دانشکده مهم فرانسه است...
بله، این درست است. بهدلیل اهمیت این دانشکده، کارگاهام تنها روی فیلمسازی تمرکز ندارد و ویدیو آرت و نقاشی هم در کارگاهها ارایه میشود. از آنجا که در ماه ژانویه قرار داریم و این ماه زمستان را شامل میشود، موضوع کارگاهها «ژانویه» انتخاب شد.
میتوانید درباره محوریت موضوع «ژانویه» بیشتر توضیح دهید؟
به هر حال هر جایی که کارگاهی دارم، موضوعی ارایه میدهم تا دانشجویان و علاقهمندان درآن محدوده مکانی و زمانی بهتر کار کنند. امسال اینجا «ژانویه»موضوع آموزش است. از قبل این سوژه را ارایه داده بودیم و دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای استراسبورگ با همین موضوع ویدیو آرت، مجسمه و نقاشیهای خود را ارایه میدهند. در واقع تمرکز کارگاهها روی یک ماه از سال است که شامل فصل زمستان میشود. موضوعات دیگر هم مربوط به این ماه است.
همیشه بین «فرانسه» و شما رابطه خاصی هست. یادم میآید یکبار که قصد شرکت در نمایشگاهی گروهی در تهران داشتید؛ تنها برای گرفتن یک عکس، از تهران سری به لوور زدید. آیا علاقه خاصی به این کشور دارید؟
نه، به نظر من هیچ جایی فرقی با جای دیگر ندارد. به نظرم همه کشورها مثل هم هستند. بیشتر به دلیل زمستان و طبیعت استراسبورگ بود که در این فصل این قرار را گذاشتیم. اوایل مهرماه همزمان با بازگشایی بخش اسلامی موزه «لوور» به فرانسه آمدم. اما اتفاق مهم سفرم به استراسبورگ، دیدار و گفتوگو با ژان لوک نانسی است که مهمترین فیلسوف جهان و اروپا در فرانسه به شمار میرود. ما حدود 10 سال پیش با هم یک گفتوگوی طولانی داشتیم که در قالب کتابی منتشر شد. این برنامه گفتوگو روز آخر کارگاهها یعنی 24 ژانویه صورت میگیرد که قرار است با حضور تماشاگران برگزار شود.
این گفتوگو چه تفاوتی با گفتوگوی 10 سال پیش شما با وی خواهد داشت؟ آیا همسانیای میان اندیشه او و سینمای خود میبینید؟
فکر کنم در ادامه همان گفتوگو است؛ منتها من در این مدت فیلمهای بیشتری کار کردم. از طرف دیگر این توقع را دارم تا نقطهنظرهای دیگری را از آقای نانسی بشنوم. البته آقای نانسی مسن هستند و بیماری مختصری هم دارند و به طور معمول از خانه بیرون نمیآیند. ولی این برنامه را در فهرست برنامهها گذاشتهاند.
گویا 10 فیلم از شما برای نمایش در استراسبورگ انتخاب شده. خودتان این فیلمها را انتخاب کردید؟
من هیچ فیلمی را انتخاب نکردم. روز شنبه هفته جاری تصادفا در بخش دیگری در موزه هنرهای معاصر استراسبورگ از من دعوت کرده بودند و من هم رفتم. استادی به نام آلن برگالا این برنامه را تدارک دیده است. در واقع موزه هنرهای معاصر استراسبورگ این تمهیدات را چیده برای اینکه نمایش فیلمها همهجانبه باشد. میخواهند برای مدتزمانی که من نمیدانم چقدر است، مجموعه فیلمهای کوتاه و بلند قبلیام را را نمایش دهند.
اعلام شده که حضورتان در استراسبورگ فقط به بازدید از شهر اختصاص ندارد و دیدار با دانشجویان و مردم هم در برنامهها گنجانده شده. یعنی دانشجویان اینقدر برایتان مهم هستند؟
در واقع کار اصلی من با دانشجویان است. فرصت بازدید از شهر اصلا وجود ندارد. اگر هم این اتفاق بیفتد در ارتباط با فیلمهایی است که میسازیم. دانشجویان فیلم میسازند و خودم در کنارشان فیلم کار میکنم؛ فیلمهای خیلی کوتاه با موضوع زمستان.
شما از چند سال پیش کارگاههای متعددی در ایران و کشورهای مختلف برپا کردهاید که شخصا در برخی از آنها چون کارگاه دوبی حضور داشتم. در تهران و لاهیجان هم کارگاههای زیادی گذاشتهاید....
هفت سال پیش اولین بار در کاخ سعدآباد برپایی کارگاهها را شروع کردیم. البته در واقع این کارگاهها را من از 15 سال پیش شروع کردم ولی برای اولین بار به شکلی منسجم از سعدآباد شروع شد. تا به حال حدود 25کارگاه خارج از کشور داشتهام که در حدود 20 کشور مختلف برگزار شده است. کارگاههای خودمان در کاخ سعدآباد روال خودش را طی میکرد؛ اما وقتی آقای احمدینژاد رییسجمهور محترم تشریف آوردند کارگاههایمان چون زیر درختان بود تعطیل شد. دیگر ناچار شدیم به بخشهای خصوصی مثل موسسه «کارنامه»و «ماه مهر» پناه ببریم. طبیعتا بچهها قبلا برای هفتهای یک روز دیدار، شهریه پرداخت نمیکردند، ولی بعد با انتقال به بخش خصوصی این کارگاهها، شهریهای شد.
از نظر شما چه تفاوتی بین هنرجویان ایرانی و خارجی وجود دارد؟
به نظرم تفاوتهای مهمی وجود دارد. مسایل خوشحالکننده زیادی وجود دارد که همه آنها را نمیتوان گفت، چون هزار گونه سوءتفاهم به وجود میآورد. ولی آنچه میتوان گفت راجع به استعداد بچههای ایرانی است. هرجا کارگاه دارم برای من یادآور استعداد ذاتی دانشجویان ایرانی است که نمیدانم از کجا و نمیدانم چرا؟! تیزهوشی هنرجویان ایرانی را کمتر جایی دیدهام. این را واقعا میتوان بهراحتی دید.
بپردازیم به نمایشگاههایتان. گفته شد در استراسبورگ نمایشگاهی از آثار نقاشی و عکس شما هم برپا خواهد شد. درست است؟
نه، اینجا نمایشگاهی برپا نخواهد شد. قرار است نمایشگاهی از عکسهایم در شهر بوخوم آلمان برپا شود که در آن نمایشگاه، تعدادی از عکسهای مجموعه «دیوار» به نمایش گذاشته میشود. ولی در جای دیگری نمایشگاه نخواهم داشت.
به عنوان یک هنرمند «چندوجهی»(Total artist) این سفرها برای شما چه نتایجی به همراه دارد؟
این سفرها برای من یک نوع زندگی است. در آنها تحرک است. از جایی به جایی دیگر میروم و آدمها و فضاهای دیگر را میبینم. مهمتر از همه اینکه، این روزها هر سفری برای من «سوغاتی کار» دارد و وقتی برمیگردم یک مقداری کار کردهام.
طی سفرها عکس هم میگیرید؟
بله، مفصل! نمیدانم این عکسها بالاخره به درد کجا و چه میخورد؟ یک موقعی فکر میکردم از این عکسها کتاب چاپ میکنم ولی با این وضعیت بد اقتصادی و کاغذ و چاپ و نشر این امید را فعلا ندارم. فقط عکس میگیریم و کنار میگذاریم.
قبلا چند نمایشگاه موفق از این عکسها برپا کردید. قصد ندارید از این عکسها نمایشگاه دیگری بگذارید؟
نه، این عکسها برای چاپ کتاب خوب است. از طرفی برپایی نمایشگاه هم خیلی سخت شده است.
گویا قرار است در اسپانیا هم کارگاهی برپا کنید...
بله، در فستیوالی در شهر «مورسیا»ی اسپانیا که زادگاه ابنعربی است، هر سال یک فستیوال ادبیات و سینمایی با عنوان «ابنعربی» (ایباف) برگزار میشود. قرار است در این فستیوال یک گفتوگویی دونفره با ژان کلود کریر در مورد ابنعربی داشته باشیم.
چه شد این موضوع را به شما پیشنهاد دادند؟
همانطور که اشاره کردم، اسم این فستیوال «ابنعربی» است. من پیش از این یکبار دیگر هم در این فستیوال شرکت داشتهام. این بار دوم است که به این برنامه میروم برای گفتوگو و برگزاری کارگاه فیلمسازی؛ مثل همین کارگاهی که در استراسبورگ دارم.